یادداشتها کتابی از آلبر کامو است که در چهار جلد نوشته شده است. سه جلد اول این کتاب تحت عنوان یادداشتها و جلد چهارم آن تحت عنوان یادداشتهای سفر منتشر شده است. تاریخ شروع یادداشتهای نویسنده سال ۱۹۳۵ است و تاریخ پایان آن دسامبر ۱۹۵۹ است. کامو در ۴ ژانویهی ۱۹۶۰ در سن ۴۶ سالگی از دنیا رفت.
آلبر کامو در ۴۶ سالگی هنگامی که همراه ناشر خود میشل گالیمار بود کشته شد. آنها با ماشین اسپورت گالیمار به درخت برخورد کردند. در جیب کامو یک بلیط قطار وجود داشت که در لحظه آخر تصمصم گرفته بود استفده نکند. آلبر کامو در هفتههای پایانی دسامبر ۱۹۵۹ به دوستش اوربن پولز میگوید: «چیزی که خاطرم را آسوده میکند این است که بالاخره آن گورستانی را که باید در آن دفن شوم پیدا کردهام. آنجا حال من خوب خواهد بود.»
در سیام دسامبر (در سال ۱۹۵۹)، کامو به معشوقهاش، ماریا کاسارس، به شکلی بسیار عجیب خبر بازگشتش به پاریس را میدهد و در ابتدای نامهاش مینویسد: «به احتمال زیاد، سهشنبه، با احتساب اتفاقهای پیشبینینشدهای که در جاده رخ میدهد… »
پنج روز بعد از نوشتن این کلمات بود که در ۴ ژانویهی ۱۹۶۰ در جاده با ماشین میشل گالیمار تصادف میکنند. رایان بلوم در پسگفتار آخر کتاب مینویسد: «جسد کامو در شیشهی عقب ماشین فرو رفته بود، و شکافی طولانی روی پیشانیاش بود. چشمانش باز بودند. در جا مرده بود. علت مرگ در گزارش رسمی چنین آمد: «شکستگی جمجمه و ستون فقرات.»
کامو نویسندهای فرانسوی – الجزایری و خوشقیافه بود که در میانه قرن بیستم به خاطر سه رمان و دو مقاله فلسفی مورد توجه بود و نهایتا در سال ۱۹۵۷ جایزه نوبل ادبیات را نیز به دست آورد. از جمله کتابهای آلبر کامو که تاکنون در سایت «معرفی و نقد کتاب کافهبوک» به آنها پرداخته شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رمان طاعون
- رمان بیگانه
- نمایشنامه کالیگولا
- کتاب افسانه سیزیف
- رمان مرگ خوش
- نمایشنامه سوءتفاهم
- نمایشنامه صالحان
- نمایشنامه تسخیرشدگان
- کتاب حکومت نظامی
- کتاب خطاب به عشق
در ادامه با معرفی کتاب یادداشتها همراه شما هستیم تا بررسی کنیم آلبر کامو در یادداشتهای روزانهاش به چه مواردی پرداخته است و همچنین یادداشتهای سفر او شامل چه مواردی است.
یادداشتها – آلبر کامو
یادداشتهای آلبر کامو در این کتاب بسیار گسترده است و موضوعات مختلفی را شامل میشود اما برخی از این موضوعات که بیشتر به چشم میآید شامل این موارد است: مکالمات شخصی – ثبت جزییات افکارش پیرامون مسائل مختلف – بخشهایی از کتابهای خودش و کتابهایی که به آنها توجه داشت – افکارش پیرامون مرگ، زندگی، عصیان، آزادی، عدالت، پوچی، خوشبختی، سیاست، هنر، تاریخ، زن و… – ترس و اضطراب ناشی از جنگ جهانی دوم – مادرش – ایده رمانها و نمایشنامههای مختلف – داستان کوتاه.
این یادداشتها جهانبینی و دنیای نویسندهای را نشان میدهند که تا قبل از اینکه برنده جایزه نوبل ادبیات شود، دنیای خودش را کشف کرده بود. اغراق نیست اگر بگوییم تمام هستی و دنیای آلبر کامو مادرش بود. هنگامی که اعلام میکنند او برنده جایزه نوبل شده بلافاصله به مادرش زنگ میزند و در یادداشتهایش نیز این متن به چشم میخورد:
نوبل. احساس عجیب درماندگی و دلتنگی. در بیست سالگی، فقیر و برهنه، افتخار واقعی را شناختم. مادرم. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۵۸۸)
اما نوشتن از کتاب یادداشتها بسیار سخت است. برخی از قسمتهای کتاب در حالی که چند خط بیشتر نیستند بسیار عمیق و بازتابدهنده افکار نویسنده است. برخی دیگر از یادداشتهای کامو برای خواننده قابل درک نیست و ممکن است حوصلهاش را سر ببرد. در این میان طرحها و داستانهای کوتاه زیادی نیز به چشم میخورد که شبیه آن است که وارد زندگی شخصی نویسنده و افکار او برای نوشتن شده باشیم.
احتمالاً چیزی که بیشتر از همه توجه خواننده را جلب میکند عشق کامو به زندگی باشد. هنگامی که کتاب را میخوانید تمام هستی را همراه با آلبر کامو تجزیه و تحلیل میکنید و درباره همهچیز سوال دارید. اما نهایتاً به این برمیگردید که بهتر است عاشقانه زندگی کنید و از آن لذت ببرید. در همه لحظات ناامیدی، در سختیهای زندگی، در روزهای نفرتانگیز جنگ و در مواردی که پوچی بر شما غلبه میکند، کامو در کنار شماست تا بگوید همه اینها خود زندگی است و باید عاشق آن باشید. باید عاشق دنیا و رنج حاصل از زندگی در این دنیا باشید. باید عاشق زمین، انسانها، تیرهروزی، دریا، تابستان و نور گرم آفتاب باشید.
ولی شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که این یادداشتها به هیچ وجه زندگی شخصی نویسنده را نشان نمیدهد. آلبر کامو در یادداشتهایش هیچ چیزی درباره عشقهای زندگیاش، فرزندانش، همکارانش، ناراحتی روزمره، ترسهایی که داشت و یا جزئیات خانههایی که در آن زندگی میکرد ننوشت.
شخصاً جلد اول و دوم یادداشتها را بیشتر دوست داشتم. چرا که در این دو جلد بیشتر با نویسندهای که سرشار از رنج و وارستگی است روبهرو هستیم. کامو هرچند که بارها اشاره کرده که فیلسوف نیست اما میتوان افکار و نوشتههای او را در حد فیلسوفان بزرگ دانست. او متفکری است که بر امید در عین نومیدی، بر خودسازی فردی و اندیشهی مستقل و بیشتر از همه بر زندگی و عشق به تک تک لحظات آن تاکید دارد. جلد سوم این اثر نیز خواندنی و مهم است اما در مقایسه با دو جلد اول جذابیت کمتری دارد. در نهایت جلد چهارم کتاب نیز شامل یادداشتهای سفر به آمریکا و آمریکای جنوبی است.
در نهایت سوال مهمی که احتمالا شما هم داشته باشید این است که این کتاب را چطور باید خواند؟
در نظر داشته باشید که زندگی آلبر کامو چندان از آثاری که نوشته جدا نیست. یادداشتهای او را میتوان زمینه اصلی کتابهایش دانست. آنچه که در این دفترهای یادداشت ثبت شده، علاوه بر اندیشههای عمیق، احساسات مختلف وی را نیز در بردارد و به خواننده این فرصت را میدهد تا با شخصیت پشت داستانهای نویسنده آشنا شد. فراموش نکنید یادداشتهای آلبر کامو کتابی نیست که بتوان یکسر خواند و مثل یک کتاب معمولی تمامش کرد. بنابراین پیشنهاد ما این است که این اثر را در کنار دیگر آثار آلبر کامو مطالعه کنید. این یادداشتها به ترتیب زمانی نوشته شده و بهتر است کتابهای کامو را نیز به همین ترتیب بخوانید تا با تحول فکری نویسنده آشنا شوید.
[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب کامو آرمان سادگی – زندگینامهی آلبر کامو ]
جملاتی از متن کتاب
کیستم و چه میتوانم بکنم – جز آنکه به رقص نور و شاخ و برگها بپیوندم، آن پرتو نور باشم که دود سیگارم در آن محو میشود، آن ملایمت و آن شور پنهانی باشم که در هوا میتپد؟ اگر بخواهم به خود دست یابم، همه در قلب این نور است. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۱۳)
نباید خود را از دنیا جدا کرد. اگر زندگیمان در نور خورشید بگذرد، حرامش نکردهایم. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۵)
شادم یا ناشاد؟ سوال مهمی نیست. بس که با شوری دیوانهوار زندگی میکنم. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۴۷)
تن در ندادن: همه راز در همین است. تسلیمنشدن، خیانتنکردن. همهی سرکشیام مرا در این راه یاری میدهد، مرا به جایی میرساند که دوباره به عشقم میپیوندم، به شور دیوانهوارم برای زیستن که معنایی به روزهایم میدهد. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۵۲)
یگانه آزادی ممکن آزادی در قبال مرگ است. آزاد واقعی کسی است که مرگ را چنانکه هست میپذیرد و در عین حال عواقبش را نیز پذیراست – این یعنی وارونه کردن همهی ارزشهای سنتی زندگی. «همهچیز مجاز است» ایوان کارامازوف تنها بیانی است که در آن آزادی منسجی هست. ولی باید این فرمول را تا نهایتش دنبال کرد. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۸۰)
در شگفت بودیم که جنگ کجاست و چه چیزی آن را اینهمه شرربار میکند. حالا میفهمیم که جنگ کجاست؛ جنگ در درون ماست. برای خیلیها، جنگ هول و هراس است، نیاز به یک انتخاب، انتخابی که مجبورشان میکند بروند اما در دل برای آنکه آنقدر شجاع نبودهاند که در خانه بمانند احساس تحقیر میکنند، یا انتخابی که باعث میشود در خانه بمانند اما حسرت بخورند که نمیتوانند در راهی که دیگران برای مردن انتخاب کردهاند سهیم شوند. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۱۱۳)
تکلیف همهچیز را روشن میکنی. همهچیز سرراست و ساده است. اما بعد رنج بشری وارد قضیه میشود و همهی طرحها را به هم میریزد. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۱۵۷)
همیشه برای بزدلی فلسفهای هست. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۱۸۲)
«بیگانه»ی من در برابر کشیش زندان خود را توجیه نمیکند. به خشم میآید، و این چیزی کاملاً متفاوت است. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۱۸۶)
در کدامین لحظه زندگی به سرنوشت بدل میشود؟ در زمان مرگ؟ اما مرگ سرنوشتی برای دیگران است، برای تاریخ و برای خانوادهی شخص. از طریق آگاهی؟ اما این ذهن است که تصویری از زندگی همچون سرنوشت خلق میکند و نوعی پیوستگی و انسجام به آن میدهد، پیوستگی و انسجامی که در خود زندگی نیست. هر دو مورد توهم است. نتیجهگیری؟ سرنوشتی در کار نیست؟ (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۰۵)
آزادی یعنی اینکه حق داشته باشی دروغ نگویی. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۵۹)
سرانجام، آزادی را برگزیدم. زیرا حتی اگر عدالت محقق نشود، آزادی باز قدرت اعتراض علیه بیعدالتی را حفظ میکند و امکان ارتباط را محفوظ میدارد. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۶۳)
چرا من هنرمندم و نه فیلسوف؟ چون بر حسب کلمات میاندیشم نه بر حسب ایدهها. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۷۰)
هدف طغیان آرام کردن انسانهاست. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۲۹۹)
چگونه میتوانیم زندگی کنیم اگر چند دلیل موجه برای نومیدی نداشته باشیم! (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۳۶۱)
پاسخ به سوال مربوط به ده کلمهی مورد علاقهام: «دنیا، رنج، زمین، مادر، انسانها، بیابان، شرف، تیرهروزی، تابستان، دریا.» (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۴۱۸)
تراژدی این نیست که تنها باشی، بلکه این است که نتوانی تنها باشی. گاهی آمادهام همهچیزم را بدهم تا هیچ پیوندی با جهان انسانها نداشته باشم. ولی من بخشی از این جهانم و شجاعانهتر این است که آن را و همراه با آن تراژدی را بپذیرم. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۴۵۶)
تاریخ، آسان برای اندیشیدن، ولی دشوار برای مشاهده، برای همهی آنهایی که با گوشت و پوست خودشان آن را تحمل میکنند. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۵۶۵)
سالیان سال خواستم بر طبق اخلاق همگان زندگی کنم. خودم را مجبور کردم مثل همه زندگی کنم، شبیه همه باشم. هرچه را برای اتحاد لازم است، گفتم، حتی وقتی خودم را جدا احساس میکردم. و در انتهای همهی اینها، فاجعه بود. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۶۳۲)
گاهی خودم را متهم میکنم که قادر به دوستداشتن نیستم. شاید این حقیقت دارد، اما من قادر بودم چند تنی را برگزینم و وفادارانه بهترین بخش وجودم را، هرچه میکردند، برای آنها نگه دارم. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۶۴۴)
نمیتوان رمان نوشت و طغیان نکرد. (یادداشتها اثر آلبر کامو – صفحه ۶۷۴)
مشخصات کتاب
مشخصات کتاب
- عنوان: یادداشتها
- نویسنده: آلبر کامو
- ترجمه: خشایار دیهیمی – شهلا خسروشاهی
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۷۳۶
- قیمت چاپ چهارم – زمستان ۱۳۹۶ : ۶۲۰۰۰ تومان
- جلد گالینگور
نظر شما در مورد کتاب یادداشتها آلبر کامو چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی: