انتشارات متخصصان

آثار ادبی را چگونه باید خواند

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند اثر تری ایگلتون یک کتاب مفید است که به خواننده کمک می‌کند آثار ادبی را بهتر مطالعه و درک کند. این کتاب در عین حال که می‌تواند برای عده‌ای خسته‌کننده باشد، می‌تواند برای عده‌ای دیگر یک کتاب باارزش باشد. اما در هر صورت یک چیز قطعی است، این کتاب شبیه به کتاب‌های درسی و دانشگاهی است.

تری ایگلتون، نظریه‌پرداز ادبی بریتانیایی است و بسیاری او را تأثیرگذارترین منتقد ادبیِ زنده بریتانیا می‌دانند. ایگلتون درباره کتابش چنین می‌نویسد: «دغدغه من در کتابِ حاضر این است که خوانندگان و دانشجویان را به برخی از ابزارهای مقدماتی حرفه نقد مجهز کنم، ابزارهایی که بدون آن‌ها بعید است بتوانند به سراغ مسائل دیگر بروند. امیدوارم در حین کار نشان دهم که تحلیل انتقادی می‌تواند مفرح باشد و با انجام دادن این کار این توهم را نقض کنم که تحلیل خصمِ لذت است.»

در بخشی از متن پشت جلد کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند چنین آمده است:

هنر تحلیل آثار ادبی، مانند رقص با کفش‌های چوبی، رو به زوال است. سنتی که نیچه آن را «آهسته خوانی» می‌نامید، در معرض نابودی است، بی‌آنکه ردی از آن باقی بماند. این کتاب با توجه دقیق به تکنیک و شکل ادبی، تلاش خود را مصروف این می‌کند، که در نجات دادن این سنت نقشی هرچند ناچیز داشته باشد. این کتاب اساساً راهنمایی است برای نوآموزان. اما امیدوارم برای کسانی که درگیر مطالعات ادبی هستند، یا کسانی که صرفاً از خواندن شعر، نمایش‌نامه و رمان در وقت آزادشان لذت می‌برند نیز مفید باشد.

[ معرفی کتاب: کتاب چرا ادبیات – اثر ماریو بارگاس یوسا ]

آثار ادبی را چگونه باید خواند

تری ایگلتون کتاب خود را در پنج فصل نوشته است و در آن موضوعات مختلفی را به بحث گذاشته است. او از روایت در آثار ادبی گرفته تا ارزش آثار ادبی صحبت می‌کند و برای کسانی که آشنایی چندانی با نویسندگان و جریان‌های ادبی – مانند کلاسیسیسم، رمانتیسم، مدرنیسم و رئالیسم – ندارند، ایده‌های مفیدی مطرح می‌کند.

عنوان پنج فصل کتاب عبارت است از:

  • آغاز آثار ادبی
  • شخصیت
  • روایت
  • تفسیر
  • ارزش

فصل اول کتاب به بحث پیرامون شروع اثر ادبی می‌پردازد. اینکه آیا نویسنده باید همه تلاش خود را بکند که خواننده سر به هوا را جذب کند و یا فقط باید مقدار کمی از خلاقیت خود استفاده کند. اصولا شروع یک اثر ادبی چه چیزی در اختیار ما قرار می‌دهد و چگونه باید با آن روبه‌رو شد. این مسئله که با شروع یک اثر ادبی نباید درباره آن قضاوت کرد چطور؟ آیا این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد؟

در فصل بعد شخصیت‌های آثار ادبی زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند. شخصیت‌هایی که می‌شود گفت اساس هر اثر ادبی هستند. تری ایگلتون در این فصل خواننده را به چالش می‌کشد که به شخصیت‌های ادبی مانند افراد واقعی نگاه نکنند! چرا که در بسیاری از موارد چنین چیزی به هیچ وجه ممکن نیست. ضمن اینکه هر نویسنده متناسب با اثری که دارد خلق می‌کند، ویژگی‌های مختلفی به شخصیت داستان می‌دهد.

فصل سوم درباره روایت است. روایت در دنیای ادبیات از جمله مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که باید به آن توجه کرد. در نظر بگیرید اگر راوی یک اثر ادبی دانای کل باشد ما در اختیار او قرار می‌گیریم و هرچه را که بگوید قبول می‌کنیم. اما این شیوه قدیمی دانای کل بود و نویسنده در این فصل اشاره می‌کند در برخی از آثار ادبی ما به راحتی نمی‌توانیم خودمان را در اختیار دانای کل قرار بدهیم، چرا که ممکن است او قابل اطمینان نباشد، چیزی که به آن راوی نامطمئن می‌گوییم. در ادامه به دیگر شیوه‌های روایت مانند جریان سیال ذهن نیز پرداخته می‌شود.

فصل بعدی تفسیر آثار ادبی است. مباحثی که در این فصل به آن پرداخته می‌شود چنین است: اصولا تفسیر چیست و چگونه می‌توان یک اثر را تفسیر کرد؟ چطور می‌توانیم از تفسیرهای نابه‌جا پرهیز کنیم؟

فصل آخر کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند شاید مهم‌ترین و جذاب‌ترین فصل کتاب باشد. در این فصل به ارزش اثر ادبی پرداخته می‌شود. اینکه چه اتفاقی می‌افتد که یک اثر ادبی «شاهکار» نامیده می‌شود و اثر دیگر «بد». در این فصل تری ایگلتون نظرهای مختلفی را بررسی می‌کند و به دنبال پاسخ دادن به سوال است. او بررسی می‌کند که آیا رعایت سبک است که یک اثر را باارزش می‌کند یا محتوای عمیق یا پیچیدگی و یا زبان نوآورانه؟

[ معرفی کتاب: کتاب رمان‌های کلیدی جهان – اثر دومینیک ژنس ]

آثار ادبی را چگونه باید خواند

درباره کتاب تری ایگلتون

همان‌طور که اشاره شد این کتاب شبیه به کتاب‌های درسی است اما نویسنده در آن تلاش می‌کند برای افراد عادی هم کتاب مفیدی خلق کند. کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند به طور کلی به دنبال این است که چگونه با یک نگاه انتقادی آثار ادبی را مطالعه کنیم و اصولا خوانش این آثار چگونه باید باشد.

در سراسر کتاب برای درک بهتر مفاهیم بیان شده، نویسنده از کتاب‌های مختلف مثال می‌آورد که اگر علاقه‌مند به ادبیات باشید و همچنین این آثار را خوانده باشید، کتاب می‌تواند برای شما بسیار مفید و جذاب باشد. اما ممکن است شما همه کتاب‌هایی که به آن اشاره می‌شود را نخوانده باشید و یا حتی اسم آن‌ها را هم نشنیده باشید. در این قسمت‌ها کتاب خسته‌کننده و به یک درس سخت برای خواندن تبدیل می‌شود. با اینکه در کتاب توجه ویژه‌ای به ادبیات انگلستان شده اما برخی از کتاب‌های مشهوری که به آن اشاره شده عبارتند از: کتاب خانم دالووی – مالون می‌میرد – در انتظار گودو – شاه لیر – اتللو – هملت – بلندی‌های بادگیر – اِما – مادام بوواری – کمدی الهی – سفرهای گالیور – ۱۹۸۴ – مزرعه حیوانات – اولیس – چهره مرد هنرمند در جوانی – جین ایر.

یکی دیگر از نکات مثبت کتاب این است که نویسنده تلاش می‌کند با صحبت کردن از قسمت‌های مختلف یک اثر ادبی، مانند شخصیت، روایت، سبک و غیره، به خواننده نشان دهد وقتی به یک اثر ادبی می‌گوییم «خوب»، این دقیقا به چه معناست. و مهم‌تر از همه، نویسنده یک اثر خوب قصد دارد چه چیزی به ما بگوید؟ و آیا ما می‌توانیم همه جنبه‌ها و پیام‌های یک کتاب که صدها سال پیش نوشته شده است را درک کنیم؟

صحبت پیرامون کتاب‌های بزرگ و اشاره به نکات ریز برخی از کتاب‌ها به خواننده نشان می‌دهد که درک یک اثر ادبی بزرگ نیازمند تلاشی بزرگ و گسترده است در غیر این صورت ما فقط جنبه‌های سطحی اثر ادبی را دریافت می‌کنیم.

متن کتاب ساده و روان است اما اگر خواننده‌ای مبتدی هستید که تا به حال رمان‌های معروف دنیا را نخوانده‌اید ممکن است کتاب برای شما بسیار خسته‌کننده باشد. اما اگر علاقه دارید وقتی یک اثر ادبی بزرگ را می‌خوانید دریافت‌های بیشتری از آن داشته باشید، این کتاب می‌تواند برای شما مفید باشد. در ادامه قسمت‌های مختلفی از کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند را نقل می‌کنیم تا با متن کتاب بیشتر آشنا شوید.

[ معرفی کتاب: کتاب در انتظار گودو – همراه با اینفوگرافیک کتاب ]

جملاتی از کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند

وقتی می‌گوییم اثری «ادبی» است، یکی از معانی آن این است که آنچه گفته شده باید در چارچوب چگونگی بیان آن بررسی شود. اثر ادبی نوعی نگارش است که محتوای آن از زبانی که این محتوا به میانجی آن بیان شده، جدایی‌ناپذیر است. زبان پدیدآورنده این واقعیت و تجربه است نه صرفا وسیله‌ای برای بیان آن.

یکی از پرآوازه‌ترین جملات آغازین در ادبیات انگلیسی این است: «اینکه هر مردِ مجردی که ثروتی هنگفت دارد، باید قاعدتا به دنبال همسر باشد، حقیقتی است که همه قبولش دارند.» این جمله که در آغاز رمان غرور و تعصب اثر جین آستین قرار دارد، معمولا مثالی عالی و جمع و جور از آیرونی تلقی می‌شود، هرچند چندان به چشم نمی‌آید. این آیرونی به خاطر تفاوتی است که بین آنچه گفته می‌شود و آنچه به صراحت مقصود جمله است وجود دارد، یعنی بین اینکه همه موافق‌اند مردان پولدار همسری لازم دارند و اینکه این فرض عمدتا در میان زنان مجردی یافت می‌شود که به دنبال شوهرانی پولدارند.

مدرنیسم کل مفهوم هویت را دچار بحران می‌کند. استیون ددالوس و لئوپولد بلوم، دو قهرمان رمان اولیس اثر جیمز جویس، هنگامی که در دوبلین بی‌هدف پرسه می‌زنند، ظاهرا بر زندگی خود تسلطی معقول دارند. با این همه، این مسئله نوعی شوخی با این دو شخصیت است، زیرا خواننده می‌داند که پیرنگ فرعی هومری رمان تعیین‌کننده بسیاری از کارهایی است که دو شخصیت یادشده انجام می‌دهند. ددالوس و بلوم خبر ندارند که متن زندگی‌شان دارد بدین شیوه نوشته می‌شود، چرا که خود خوانندگان رمانی که در آن پدیدار می‌شوند نیستند؛ گویی رابطه آن‌ها با پیرنگ فرعی هومری مانند رابطه خود با ناخودآگاه است.

قرار نیست دانای کل هرگز زیر سوال نروند. ممکن است گمان کنیم که آن‌ها نیز تعصبات و نقاط کور خاص خود را دارند. برای مثال، به رابطه بین روایت و شخصیت‌ها توجه کنید. رمان ممکن است به ناروا یکی از شخصیت‌هایش را آرمانی کند، همانطور که ممکن است خط داستانی‌اش را بی‌جهت به سود دیدگاهی خاص تحریف کند. آثار داستانی ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم نسبت به شخصیت‌ها و رخدادهایی که به تصویر می‌کشند، نگرش‌هایی نشان بدهند، خواننده شاید دلش بخواهد این نگرش‌ها را زیر سوال ببرد.

فایده آثار داستانی نظیر تریسترام شندی، دل تاریکی، اولیس و خانم دالووی آن است که می‌تواند ما را از این خیال که زندگی بشر هدفمند بوده، به طور منطقی به پیش رفته و دارای انسجامی تمام‌عیار است برهاند. بنابراین به ما کمک می‌کند تا از زندگی بیش‌تر لذت ببریم.

چیست که اثری ادبی را خوب، بد یا متوسط می‌کند؟ در طول تاریخ پاسخ‌های بسیاری به این سوال داده شده است. عمق بصیرت، بازنمایی راستین زندگی، انسجام ساختاری، اقبال در سطح جهانی، پیچیدگی اخلاقی، خلاقیت زبانی و بینش تخیلی: تمامی این موارد در مقاطع مختلف اثبات‌کننده قدرت ادبی بوده‌اند، هرچندگاه معیارهای مبهمی نظیر پاس داشتن روحیه شکست‌ناپذیر ملت یا کمک به افزایش نرخ تولید فولاد از طریق ترسیم چهره‌ای حماسی از کارگران کارخانه فولاد نیز مد نظر بوده است.

به عقیده برخی از منتقدان، اثر ادبی عالی اثری نیست که در طی زمان ارزشش بدون تغییر بماند، بلکه اثری است که با گذشت زمان توانایی خلق معانی تازه را داشته باشد.

مشخصات کتاب
  • عنوان: آثار ادبی را چگونه باید خواند
  • نویسنده: تری ایگلتون
  • ترجمه: محسن ملکی – بهزاد صادقی
  • انتشارات: هرمس
  • تعداد صفحات: ۲۷۰
  • قیمت: ۳۹۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی

نظر شما در مورد کتاب آثار ادبی را چگونه باید خواند چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند اثر ادبی بزرگ:

  1. کتاب چشم انتظار در خاک رفتگان
  2. کتاب خانواده تیبو
  3. کتاب جنگ و صلح