نشانک

آدمکش کور

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

آدمکش کور در سال ۲۰۰۰ توانست جایزه بوکر را نصیب مارگارت اتوود کند. او همچنین یکی از بنیان‌ گذاران بنیاد نویسندگان کانادا است؛ سازمانی غیرانتفاعی که برای تقویت جامعه نویسندگان کانادا می‌کوشد. در کنار خدمات بی‌ شمارش به ادبیات کانادا، او از متولیان بنیان‌گذاری جایزه شعر گریفین است. (+)

پشت جلد این کتاب آمده است:

پا به پای سرنوشت خانواده ای که جنگ مستقیم و غیر مستقیم بر بادش می دهد، مردی ناشناس برای زنی ناشناس به روایت داستانی سوررئالیستی نشسته است. هر دو داستان در بزنگاهی با هم ترکیب می شوند و آدمکش کور را پدید می آورند؛ داستان کشندگانی که همان‌ قدر هولناکند که دوست داشتنی و همان قدر ظالمند که مظلوم.

کتاب آدمکش کور

داستان کتاب آدمکش کور

داستان این کتاب مربوط به زندگی یک خانواده است.

آیریس اکنون در سن ۸۰ سالگی ماجرای هرآنچه بر خودش و خوانواده اش گذشته را مرورد می کند. و این مرور خاطرات با خودکشی خواهش لارا چیس – یکی از شخصیت‌های اصلی – در جوانی آغاز می‌شود.

آیریس کودکی خود و لارا را به خاطر می‌آورد و پس از آن جوانی و ازدواجش با یک مرد ثروتمند تورنتویی که از آن با عنوان رابطه‌رای سرد و غیرعاشقانه یاد می‌ کند و…

در دل این داستان، راوی از کتابی می‌ گوید که لارا نوشته است و پس از مرگش توسط آیریس منتشر می‌ شود. این کتاب، آدمکش کور نام دارد و داستانی است درباره‌ نویسنده‌ ای به نام آلکس توماس که روابط مبهمی با این دو خواهر دارد.

رفته رفته با نقل داستان‌ ها در دل یکدیگر واقعیت‌ هایی راجع به زندگی لارا و آیریس و نقش آلکس روشن می‌ شود و…

معرفی رمان آدمکش کور اثر مارگارت اتوود

درباره کتاب آدمکش کور

آدمکش کور برخلاف اسمی که دارد به هیچ وجه رمانی پلیسی یا جنایی نیست.


این رمان در ۱۵ بخش به دو داستان متفاوت اشاره می کند. داستان هایی که از کلیت آغاز می شود و رفته رفته نویسنده جزئیات را آشکار می کند.


در مورد این کتاب باید بگم که واقعا عجیب بود. وقتی کتاب را شروع می کنید، با یک داستان تقریبا مبهم روبه رو هستید که هیچ ایده ای در مورد آن ندارید. خود داستان و متن کتاب هم جذابیت خیره کننده ای ندارد که تشنه خواندن آن باشید. و در مقابل هم آنچنان خسته کننده نیست که کتاب را کنار بذارید.

همین روال ادامه دارد تا وقتی به وسط های کتاب می رسید، ناگهان احساس می کنید که شما هم در وسط این کتاب گیر کرده اید و دیگر به راحتی نمی توانید از آن کنار بذارید.


ترجمه آدمکش کور هم که توسط شهین آسایش صورت گرفته، ترجمه خوب و روانی است.

آدمکش کور از نشر ققنوس

قسمت هایی از متن کتاب آدمکش کور

ده روز بعد از تمام شدن جنگ، خواهرم لورا خود را با ماشین از روی پل به پایین پرت کرد. پل در دست تعمیر بود و لورا درست از روی علامت خطری گذشت که به همین خاطر آن جا نصب کرده بودند. ماشین شاخه های نوک درختان را که برگ های تازه داشتند شکست، بعد آتش گرفت، دور خود چرخید و به داخل نهر کم عمق دره ای افتاد که سی متر از سطح خیابان فاصله داشت. قطعه هایی از پل روی ماشین افتاد، و چیزی جز تکه های سوخته بدن لورا باقی نماند.

بعد کشیش مدرسه دعا خواند، و برای خدا درباره خیلی از مشکلاتی که جوانان با آن روبه رو هستند حرف زد. مسلما شنیدن این حرف ها برای خدا تازگی ندارد و مثل بسیاری از ما حوصله اش از شنیدن مجدد آن سر می رود.

چرا این‌قدر به نوشتن خاطراتمان علاقه‌مندیم؟ حتی وقتی که هنوز زنده‌ایم، می‌خواهیم وجودمان را، مانند سگ‌هایی که به شیر آتش‌نشانی می شاشند اثبات کنیم. عکس‌های قاب کرده‌مان را، دیپلم‌هایمان را، کاپ‌های روکش‌ نقره‌شده‌مان را به نمایش می‌گذاریم؛ حروف اول ناممان را روی ملافه‌هایمان می‌دوزیم، ناممان را روی تنه درختان حک می‌کنیم، یا با خط بد روی دیوارهای دستشویی می‌نویسیم. همه این‌ها زاییده یک احساس است: امید! یا به کلام ساده‌تر جلب توجه! حداقل در پی شاهدی هستیم. نمی‌توانیم تحمل کنیم صدایمان، مانند رادیویی که از کار می‌افتد، سرانجام ساکت شود.

اگر دوست بد نداشته باشی به دوستان زیاد احتیاج نداری.

تنها راه نوشتن حقیقت تصور هیچ وقت خوانده نشدن نوشته هایت است. نه توسط کسی، و نه حتی، مدتی بعد توسط خودت. در غیر این صورت بهانه تراشی را شروع می کنی.

دیروز آن قدر خسته تر بودم که تمام مدت روی کاناپه دراز کشیدم و هیچ کاری نکردم. بنا به عادت گفتگوی روز تلویزیون را تماشا می کردم، که در آن اطلاعاتی را بدون ملاحظه آشکار می کردند. آشکار کردن بدون ملاحظه اطلاعات مد شده است: مردم اطلاعاتی درباره خود و دیگران آشکار می کنند. این کار را از فرط نگرانی و گناه، و به خاطر خوش آمد خودشان می کنند، ولی بیشتر به این دلیل که می خواهند خودشان را نشان دهند، و آدم های دیگر هم می خواهند تماشایشان کنند. من خود را از آن ها مستثنی نمی کنم: من هم از تماشای این گناهان کوچک زشت، این نابسامانی های کثیف خانوادگی، و این ضربه های روحی لذت می برم.

مشخصات کتاب

  • کتاب آدمکش کور
  • نویسنده: مارگارت اتوود
  • ترجمه: شهین آسایش
  • انتشارات: ققنوس
  • تعداد صفحات: ۶۵۵
  • قیمت چاپ هشتم – جلد سخت: ۴۲۰۰۰ تومان

آیا شما هم رمان آدمکش کور را خوانده اید؟ نظر شما در مورد آن چیست؟


دیگر کتاب های نشر ققنوس:     ملت عشق          سمفونی مردگان          چرا عاشق می شویم

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 251
دوست نداشتم: 183
میانگین امتیازات: 1.37

چاپ کتاب

11 دیدگاه در “آدمکش کور

ترجمه آقای حبیب گوهری راد رو به هیچ وجه توصیه نمی‌کنم.

تموم اثار مارگارت آتوود، عجیب و جذاب است و من اکثر کتابهاشو خوندم و به قلمش آشنام.وقتی شروع میکنی میگی کاش یه کتاب دیگه رو شروع میکردم اما با ادامه دادنش دیگه نمیتونی ازش دست بکشی چون خییییییلی درگیرت میکنه.خیلی دوس دارم این نویسنده رو از نزدیک ببینم و خیلی بهشون ارادت دارم

کتاب خسته کننده ای است..شاید بخاطر ترجمه اش باشد..ولی واقعا جذابیتی ندارد

واقعا کتاب جذابیه و همانطور که نویسنده مقاله میگه اولش خیلی مبهم و تا حدی خسته کننده است و من اگر نویسنده کتاب نویسنده شرگذشت یک ندیمه نبود آ نرا رها میکردم ولی بعد کتاب طوری جذاب میشه که من خواندنش رو به حرف زدن با تنها دخترم ترجیح می دادم

من خودم شخصا کاملا موافق هستم که داستان اروم اروم جذاب تر میشه
اگه شما الان بخش های اول کتاب رو خوندید و خیلی جذب داستان نشدید، فقط صبر کنید تا به بخش های بعدی برسید تا ببینید که چه کتاب شاهکاری هستش

داستان خیلی غم انگیزیه اما چون داستان خیلی آرام و کم کم همه چیو بازگو میکنه از تلخیش کم میشه،با وجود یکنواختی داستان ولی آدم غافلگیر میکنه

عالی… کتابی که حتماً باید بخوانید… عاشقش میشید.

شاید باورتون نشه ولی من این کتابو چندین بار خوندم و ازش سیر نمیشم و هربار که میخونم حس میکنم زخم تازه ای روی قلبم بوجود میاره

از بین بیش از ۳۰۰۰ کتابی که تاحالا خوندم آدمکش کور یکی از بهترین کتابایی هست که خوندم و ازش لذت بردم. سه بار خوندمش. پیشنهاد میکنم بخونیدش.

اون تیکه که گفته شده آدم ها که می آیند دیگر دیر است
یه چیزی تو این مایه ها ، اون قسمتش کدوم صفحه ست ؟

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *