نشانک

رمان اعترافات

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

رمان اعترافات اولین رمان بلند نویسنده ژاپنی، میناتو کانائه است که در زمان انتشارش با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد و نویسنده آن در زمره بزرگ‌ترین نویسنده‌های معاصر ژاپن قرار گرفت. میناتو کانائه موفق شده جوایز ادبی بسیاری را از آن خود کند که از جمله آن‌ها می‌توان به هونتایشو، شرلى جکسون و جایزه ادبى الکس اشاره کرد.

پیش از این نیز دو رمان از همین نویسنده توسط نشر کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده بود که معرفی آن‌ها را می‌توانید از طریق لینک‌های زیر در کافه‌بوک بخوانید:

براساس رمان اعترافات نیز فیلمی ساخته شده که جذابیت خاص خودش را دارد و دیدن آن خالی از لطف نیست. با این حال مانند همیشه پیشنهاد ما این است که اول کتاب را بخوانید.

رمان اعترافات

رمان اعترافات داستان یک معلم دوران راهنمایی است که دختر چهارساله‌اش توسط دو نفر از دانش‌آموزان خودش به قتل می‌رسد. اتفاقی که تاثیر بسیار شدیدی روی او می‌گذارد و منجر به این می‌شود که این معلم تصمیم بگیرد به‌جای رفتن پیش پلیس، خودش موضوع را پیگیری کند. احساس انتقام شخصی در وجود او زبانه می‌کشد و شکل کتاب به شیوه اعتراف‌های مختلف نوشته شده است.

به‌گمانم زیادی آرمان‌گرایانه است اگر فکر کنیم می‌توان مردم را رها کرد تا خودشان اصول اخلاقی‌شان را بهبود ببخشند.

در واقع خواننده کارهایی که این معلم برای انتقام گرفتن از این دانش‌آموزانش انجام می‌دهد، می‌خواند. رمان اعترافات در ۶ بخش، از زبان راوی‌های متعددی که به نوعی در این اتفاق نقش داشتند روایت می‌شود که ابعاد جدیدی از ماجرا را به خواننده نشان می‌دهد. در خلال همین اتفاقات و داستان است که سیستم آموزشی، روابط خانوادگی، روابط بین مادر و فرزند و روابط بین معلم و شاگرد و دیگر مسائل به چالش کشیده می‌شود.

 درست مانند کتاب تاوان (اثر دیگری از همین نویسنده)، شخصیت‌های اصلی رمان اعترافات نیز نوجوان هستند. یعنی شخصیت‌های اصلی در سنی‌اند که هیچ رفتاری، هیچ کنشی، هیچ تصمیم و عملکردی از آن‌ها بعید نیست. بسیاری مسائل کوچک و بزرگ که به نظر والدین و اطرافیان بی‌اهمیت می‌رسند در شکل‌گیری شخصیت و رویکردی که آن‌ها در پیش می‌گیرند، تاثیر می‌گذارد. کمبود محبت، نادیده گرفته شدن، جدایی‌ها و طلاق‌ها، رقابت، رفاقت، همه و همه تاثیر خاص خودش را دارند.

کتاب شروع تأثیرگذاری دارد و از همان ابتدای کار نویسنده اصل داستان را پیش روی شما قرار می‌دهد و بعد فقط شما را دنبال خودش می‌کشاند تا سرنوشت شخصیت‌هایش را دنبال کنید، در پایان هر بخش نیز نمی‌دانید باید به چه کسی حق بدهید و در پایان کتاب، شما با دغدغه‌ها و سوال‌های اساسی که باید با آن‌ها دست و پنجه نرم کنید تنها می‌مانید.

رمان اعترافات بیشتر از جنبه جنایی، جنبه روانشناختی دارد. مثلا تأثیر خانواده، به خصوص مادر در شکل‌گیری شخصیت بچه‌ها نشان داده می‌شود. به خاطر همین موارد مطالعه این رمان را توصیه می‌کنم، مخصوصا به والدین، به والدینی که فکر می‌کنند پدر و مادر خوبی هستند و می‌توانند عشق‌شان را به بچه‌ها نشان بدهند و همچنین مطالعه آن را به تمام معلم‌ها و کسانی که دغدغه آموزش دارند پیشنهاد می‌کنم.

[ معرفی کتاب: رمان وجدان زنو – رمانی اعتراف‌گونه ]

رمان اعترافات

در پشت جلد کتاب، خلاصه داستان و محتوای کتاب چنین است:

دانش‌آموزان او دخترش را به قتل ‌رساندند و حالا او می‌خواهد انتقامش را بگیرد.

پس از به‌هم‌خوردن نامزدی یوکو موریگوچی به‌خاطر یک رسوایی تأسف‌بار، او دیگر دلیلی برای زندگی کردن نداشت به‌جز وجود تنها فرزندش؛ دختری چهارساله به نام مانامی. در این میان، به‌دنبال وقوع حادثه‌ای که در حیاط یک مدرسه راهنمایی رخ می‌دهد که محل کار یوکوست، او شغلش را رها کرده و استعفا می‌دهد.

اما پیش از رفتن، او آخرین درسش را به بچه‌ها ارائه می‌دهد. او داستانی را تعریف می‌کند که با آن دیدگاه دانش‌آموزانش را نسبت به دو نفر از هم‌کلاسی‌هایشان کاملاً تغییر می‌دهد و این داستان اهریمنی را در مسیری انتقام‌جویانه پیش می‌برد.

اعترافات، کتابی‌ست با روایت‌های چندگانه و پیچ‌وخم‌هایی که هرگز انتظارش را ندارید. این کتاب، مرزهای مجازات، ناامیدی و عشقی مصیبت‌بار را کندوکاو می‌کند که به مواجهه دلخراش میان معلم و دانش‌آموز منجر می‌شود و همین مسئله می‌تواند اهالی یک مدرسه را در وضعیتی خطرناک قرار دهد. دیگر هرگز آن نگاه سابق را به یک کلاس درس نخواهید داشت.

[ معرفی کتاب: کتاب سال تفکر جادویی – نشر کتاب کوله پشتی ]

جملاتی از رمان اعترافات

هنگام بلوغ ممکن است توانایی‌های کودک – چه در تحصیل و چه در ورزش و هنر – به‌طرزی ناگهانی و با سرعتی زیاد رشد یابند. امکان دارد او با مشاهده‌ی این موفقیت‌ها اعتمادبه‌نفس بیشتری در آن زمینه پیدا کند و همین باعث تشویقش شود تا بیشتر تلاش کند و درنتیجه موفقیت‌هایش نیز افزایش یابند. البته در برخی موارد او توانایی‌های خود را دست بالا می‌گیرد. درست مانند ورزشکاری که دچار رخوت و افت می‌شود، کودک نیز به‌سرعت پیشرفت می‌کند تا به نقطه‌ی سکون می‌رسد و توانایی‌هایش به‌شدت کاهش می‌یابد. آن چیزی که بعدا اتفاق می‌افتد مهم است. بعضی از بچه‌ها که قانع شده‌اند به بالاترین سطح از توانایی‌هایشان دست یافته‌اند، دیگر به تلاششان ادامه نمی‌دهند و اجازه می‌دهند که سیر نزولی را طی کنند و به درجه‌ی متوسط می‌رسند. بعضی‌های دیگر هم به‌آرامی بدون درنظرگرفتن نتایج به تلاششان ادامه می‌دهند، موفق می‌شوند در همان مرحله باقی بمانند؛ اما افراد دیگری نیز هستند که سخت کار می‌کنند، بر موانعی که سر راهشان گذاشته شده است فائق می‌آیند و سرانجام به سطحی بالاتر ارتقا می‌یابند. بعضی از ما که دانش‌آموزان را برای امتحانات ورودی دبیرستان آماده می‌کنیم، عادت کرده‌ایم از والدین دانش‌آموزان بشنویم که اگر فرزندشان «فقط تلاش کند» موفق می‌شود، اما بیشتر مواقع بچه‌ای که در موردش صحبت می‌کنند، به یک موقعیت ویژه دست پیدا کرده، ولی مسیر نزولی در پیش گرفته است. این امر به این خاطر نیست که تلاش نکرده است، بلکه او دیگر حتی در میدان هم نیست.

در فصل هجدهم انجیل متی، آیه‌ای در مورد مردی آمده است که صد گوسفند دارد. حالا اگر یک گوسفند گم شود، مرد نود و نه گوسفند دیگر را در کوهستان رها می‌کند و به‌دنبال آن یک گوسفند می‌رود؛ اگر پیدایش کند از یافتن آن گوسفند بیشتر از داشتن بقیه‌ی گوسفندان که گمراه نشده‌اند شاد می‌شود. حالا برای من، این به‌مانند مثال یک معلم واقعی است.

حالا درک می‌کنم که باید جلسه‌ی محاکمه‌ای وجود داشته باشد. مهم نیست آن جرم چقدر وحشتناک باشد، نه به‌خاطر مجرم، بلکه به‌خاطر مردم عادی. تا آن‌ها متوجه شوند چه اتفاقی افتاده و از این امر که خودشان به‌جای پلیس و قانون وارد عمل شده و مجرم را مجازات کنند جلوگیری شود. گمان می‌کنم همه می‌خواهند به‌خاطر کاری که انجام داده‌اند شناخته شوند. همه می‌خواهند مورد تقدیر قرار بگیرند، اما انجام دادن یک کار خوب یا مهم، آسان نیست. محکوم کردن کسانی که کار اشتباهی انجام داده‌اند، بسیار راحت‌تر از این است که خودت کار درستی انجام دهی، اما حتی پس از آن، شهامت زیادی می‌خواهد اولین کسی باشی که خودت را نشان بدهی و آن شخص را سرزنش کنی. اگر دیگر کسی به تو ملحق نشود چه؟ اگر کسی نایستد و گناهکار را محکوم کند چه می‌شود؟

وقتی مجبور شدم به‌تنهایی در توکیو زندگی کنم، مادرم یک دفتر خاطرات برایم خرید و گفت: «هروقت در مورد چیزی نگران یا غمگین شدی، می‌خوام بدونی که می‌تونی با من صحبت کنی، اما اگه نتونستی یا نخواستی حرف بزنی، سعی کن توی این دفتر بنویسی، فقط تصور کن با کسی که بیشتر از همه توی این دنیا بهش اعتماد داری صحبت می‌کنی. این شگفت‌انگیزه که ذهن آدم چه چیزایی رو به یاد می‌آره و شما چقدر می‌تونی اطلاعات و وقایع زندگی رو توی ذهنت حفظ کنی، اما وقتی چیزی رو می‌نویسی می‌تونی فراموشش کنی و دیگه اون رو نگه نداری. چیزای خوب رو به یاد بیار؛ چیزهای بد رو اینجا بنویس و فراموششون کن.»

افراد ضعیف، افراد ضعیف‌تری را برای قربانی کردن پیدا می‌کنند و کسانی که قربانی می‌شوند اغلب احساس می‌کنند تنها دو انتخاب دارند: با درد کنار بیایند یا با مرگ به رنج خود پایان دهند، اما آن‌ها اشتباه می‌کنند. دنیایی که در آن زندگی می‌کنی، بسیار بزرگ‌تر از این است. من می‌گویم اگر جایی که در آن زندگی می‌کنی بسیار دردناک باشد، باید آزاد باشی تا جای دیگری را جست‌وجو کنی؛ مکانی کمتر دردناک برای پناه گرفتن. جست‌وجوی مکانی امن‌تر شرم‌آور نیست. می‌خواهم باور داشته باشی که در این دنیای پهناور مکانی برای تو وجود دارد، پناهگاهی امن.

من انشایم را با جمله‌ای از کتاب جنایت و مکافات داستایوسکی آغاز کردم: «مردم غیرعادی اجازه دارند که از اصول اخلاقی رایج تخطی کنند و چیزی جدید را به این دنیا عرضه دارند.» اما من با این ایده مخالف بودم، چون معتقدم زندگی ارزشمند است و قتل، تحت هیچ شرایطی نباید بخشوده شود.

مشخصات کتاب
  • عنوان: رمان اعترافات
  • نویسنده: میناتو کانائه
  • ترجمه: بهاره صادقی
  • انتشارات: کتاب کوله پشتی
  • تعداد صفحات: ۲۴۰
  • قیمت چاپ اول: ۳۰۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: زهرا محبوبی

نظر شما در مورد رمان اعترافات  چیست؟ اگر این کتاب را خوانده‌اید، آیا آن را به دوستان خود پیشنهاد می‌کنید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر:

  1. رمان خشکسالی
  2. رمان جنایت و مکافات
  3. رمان یکی از ما دروغ می‌گوید