نشانک

زندگی و فلسفه بودا

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

در این مطلب قصد داریم مروری داشته باشیم به زندگی و فلسفه بودا که در بسیاری از کتاب‌ها در مورد آن مطلب‌هایی نوشته شده است. داستان بودا و دینش درباره برخورد با رنج است. بودا بین سده ۶ و ۴ قبل از میلاد زاده شد و شاهزاده‌ای غنی در دامنه‌های هیمالای نپال بود.

پیشگویی شد که بودای جوان که سیدارتها گاتاما نام داشت یا شاه هند می‌شود و یا مردی بسیار مقدس خواهد شد. پدرش می‌خواست امپراتور شود پس او را منزوی در قصر نگاه داشت. گاتاما جوان هر تجمل ممکنی را داشت. گوهر، بندگان، گل‌های نیلوفر و حتی رقاص‌های زیبا.

به مدت بیست و نه سال گاتاما در ناز و نعمت زندگی کرد و از کوچکترین بد اقبالی حفظ شد. پس از آن قصر را برای گردشی کوتاه ترک کرد و از آنچه دید حیرت کرد. مردی بیمار، آدمی پیر و کسی در حال مرگ را دید. از این کشف بهت‌زده شد که این بیچاره‌ها نمادی از شرایط اجتناب‌ناپذیر انسانی هستند که روزی سراغ او هم می‌آیند.

وحشت‌زده سفر چهارمی به بیرون از دیوار کاخ کرد و آنجا زاهدی دید که آموخته بود در رنج گسترده انسان حیات معنوی بجوید. با الهام از او گاتاما قصر را برای همیشه ترک کرد و تلاش کرد از دیگر مقدسین بیاموزد.

به پیروی از آنان در دوری از خوشی‌ها و رفاه، از گرسنگی به حال مرگ افتاد. شگفت نیست که این موضوع، رنج زیستن‌اش را کم نکرد. سپس به یاد آورد وقتی در کودکی کنار رود می‌نشست دیده بود وقتی علاف‌ها را می‌زنند، حشرات و تخمشان لگدمال و نابود می‌شود. دلسوزی عمیق کودکانه‌ای برای حشرات ریز حس کرده بود. با اندیشه درباره شفقت کودکی، گاتاما آرامشی عمیق یافت، غذا خورد و مراقبه کرد و سرانجام به اعلاترین مرتبه وارستگی رسید: نیروانا (رهایی). اشاره‌ای به خاموشی آتش خواهش‌ها. اینگونه گاتاما بودا شد یعنی بیدار.

بودا بیدار شد به اینکه آفرینش از مور تار و مار تا انسان محتضر در رنج یگانه‌اند. با این آگاهی بودا بهترین رویکرد را یافت. نباید در ناز و نعمت غرق شد و نه یک سره از خوراک و راحتی دوری کرد. باید میانه‌رو بود و بودا این را راه میانه نامید. این گونه بیشترین تمرکز متوجه پرورش مهر به دیگران و وارستگی می‌شود. سپس بودا راه تعالی رنج را نشان داد. چهار حقیقت والا.

نخست آن چیزی است که سفر بودا را باعث شد. اینکه در این جهان رنج و ناخرسندی وجود دارد.

دوم: رنج حاصل خواهش‌های ما است. بودا گفت دلبستگی ریشه تمام رنج‌هاست.

سوم: می‌توان با کشتن خواهش‌ها و یا مدیریت، تعالی‌شان داد. بودا ادعای جالبی کرد: می‌بایست دیدگاه خود را عوض کنیم و نه شرایط را. ما غمیگن هستیم نه چون بی‌پول، بی‌معشوق و یا بی‌مقام هستیم بلکه چون حریص و پوچ هستیم و احساس ناامنی داریم. با جهت دادن دوباره ذهن می‌توانیم به خرسندی برسیم. با رفتار درست و حضور قلب ما می‌توانیم آدم‌های بهتری شویم و حس منفی ذهن را برگردانیم. نادانی را به خرد، خشم را به مهربانی و حرص را به بخشش تبدیل کنیم.

چهارمین حقیقت آن است که می‌توان به ورای رنج سفر کرد. با آنچه بودا راه والای هشت‌گانه نامید.

راه والای هشت‌گانه:

  1. رفتارهای نیک و خردمندانه
  2. نگاه نیک
  3. پندار نیک
  4. گفتار نیک
  5. کردار نیک
  6. معاش نیک
  7. تلاش نیک
  8. حضور قلب نیک
  9. تمرکز نیک

[ مطلب مرتبط: رمان سیدارتها – کتابی در ستایش بودا ]

زندگی و فلسفه بودا

برای غربی‌ها جالب است که خرد یک عادت است نه صرفا یک درک عقلانی. لحظه اشراف فقط یک بخش از آدم بهتری شدن است.

پس از مرگ بودا، پیروانش سروده‌هایش را گرد آوردند و در دفتر‌هایی نوشتند تا راهنمایی باشد برای پیروان در مراقبه و اخلاق و زندگی با حضور قلب.

دیرهای زمان حیاتش رشد کردند و در چین و آسیای خاوری زیاد شدند. تا مدتی بودیسم در خود هند نامعمول بود و تنها گروهی از راهبان ساکت با ردای زرد در بیرون شهرها در طبیعت مراقبه می‌کردند. در قرن سوم پیش از میلاد پاداشای هندی به نام اشوکا از جنگ‌ها به تنگ آمد و بودایی شد. دیر راهبانی به نقاط مختلف فرستاد تا آیین را گشترش دهند. سنت معنوی بودیسم در سراسر آسیا و نهایتا جهان توسعه یافت. پیروان او به دو مکتب اصلی تقسیم می‌شوند. تراوادا و ماهایانا.

امروزه بین نیم تا یک و نیم میلیارد بودیسم در جهان است که به پیروی از آموزه‌های بودا جویای ذهنی وارسته‌تر و مهربان‌تر هستند.

شگفت آن که آموزه‌های بودا جدا از نام و هویت معنوی مهم هستند. ما هم قدم به جهانی گذاشتیم که نمی‌دانستیم چقدر رنج در آن است و یادمان نیست که بدبیاری و بیماری و مرگ سراغ ما هم می‌آید. هرچه پیرتر می‌شویم حقیقت رنج کامل‌تر می‌شود و چه بسا بخوایم به کلی از آن فرار کنیم ولی تعالیم بودا می‌گوید که باید با رنج روبه‌رو شویم و تلاش کنیم که بنده خواهش‌ها نباشیم و بدانیم که به رنج می‌توان چون رشته پیوندی با دیگران نگاه کرد که ما را به سوی مهربانی و مدارا سوق می‌دهد.


👤 بخش اصلی این مطلب، متن یک ویدیو به نام «بودا» است که توسط وب‌سایت مدرسه زندگی – The School of Life در یوتیوب منتشر شده است. این محتوا توسط ایمان فانی ترجمه و در کانال مدرسه زندگی فارسی قرار داده شده است.

» معرفی چند مطلب مرتبط دیگر:

  1. زندگی و آثار داستایفسکی
  2. زندگی و آثار تولستوی
  3. زندگی و آثار ژان پل سارتر
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 236
دوست نداشتم: 128
میانگین امتیازات: 1.84

چاپ کتاب

15 دیدگاه در “زندگی و فلسفه بودا

مطلب خوبی بود انسان با تفکر و شناخت احساسات و مدیریت کردن آنها به آرامش و شادی میرسد درون خودمان تفکر کنیم و از تاریکی بیرون بیایم با دردها و رنجهایمان روبرو بشیم تا بتونیم از آنها رهایی پیدا کنیم

اینکه توی تمام ادیان از زرتشت بودا مسیحیت اسلام انسان و آزاد میدونه برای انتخاب بین شر و خیر تو قران شاید نقد بیشتر زده نسبت به جنگ با ظلم و ستم و امپراتوری و برده داری ولی چیزی که در واقعیت تاثیر بیشتری تو جهان هستی گذاشته فلسفه سقراط و افلاطون هست یعنی دموکراسی شاهلوده تمام ادیان که البته تاثییر زرتشت بعنوان اولین جنبش روشن کردن فلسفه یونان زیاد بوده. با اینکه خود دموکراسی درست اجرا نمیشه مثلا اجرای تمام قوانین بر اساس انتخاب جامعه چه خوب چه بد.

نامش بودا شد بدلیل چسیدن و گوریدن بسیار ولی در اصل نامش بودا نیست

بودا ۲۰۲۱ سال قبل در تبت ظهور کرد و تبتیان نه مادر او را دیده اند و نه پدرش را

رفتار نیک با کردار نیک چه فرقی داره که دو مورد جداگانه در نظر گرفته شده؟ به نظر یکی میاد. تمرکز نیک و حضور قلب نیک هم به نظر یکی میاد که همون مراقبه عرفان است که در عرفان اسلامی مراقبه دو مرحله داره : مراقبه اخلاقی و مراقبه فکری

از نظر من که از این طرز تفکر انسان بیشتر میتونه با واقعیت انسانی خودش پی ببره وبا ارزش باشه منظورم ارزش های واقعیه نه ارزش های که پشتشون انگیزه های کثیفه

سلام میشه بیشتر درباره ی مراقبه ها توضیح بدید ؟ یا کتابی رومعرفی کنین

تمام ادیان باتفکروزبانهای مختلف خداراجویاوعبادت کردن تمام ادیان را باید مطالعه کردتاپروردگارمان رابیشتربشناسیم و هرچه پیش برویم شیرینترجذابتروایمانمان کاملترمیشود

اصلا بودایی ها اعتقادی به وجود خدا ندارند

فلسفه خلقت رادرقران میدانم ولی درجستجوی فلسفه خلقت توسط ادیان دیگرهستم که نظریه بودای هارانفهمیدم

خدای کعبه بله اعتقاد ندارن. اما بخدای آفرینش به خدای عشق و مهربانی به خدای تفکر پاک انسانی و به خدای زیبائیهای درون خویش اعتقاد دارن .
خدایی که احتیاج به تعظیم کردنش و ستایشش نیست .خدایی که دست بچه های گرسنه رو پر از مهر و عطوفت خود کرده .

تن رها کن که نخواهی پیرهن

سلام بسیار عالی بود و ای کاش فایل قابل دانلود آن در دسترس می بود.متشکرم

بودایی ها با فلسفه جواب نمیدهند.با منطق حرف میزنند.
فقط از چیزایی که تو این دنیا دیده و فهمیده و قابل دیدن هستن میگه

مطلب واقعا مفید و کارا بود سپاس از تلاش های شما

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *