انتشارات متخصصان

ما تمامش می‌کنیم

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب ما تمامش می‌کنیم با عنوان اصلی It ends with us اثری از کالین هوور نویسنده آمریکایی است. کالین هوور اولین رمانش را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد و بعد از آن، تمام رمان‌هایش جزء کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز شدند.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب ما تمامش می‌کنیم آمده است:

کالین هوور با این رمان جسورانه و کاملا منحصر به فرد، داستانی را روایت می‌کند از عشقی فراموش‌ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت.

رسانه‌ها و نویسندگان درباره این رمان نظرات مختلفی ارائه داده‌اند. یو‌اس‌ای تودی درباره این رمان می‌نویسد: «داستانی دلچسب و لطیف که از یادها نمی‌رود. از آن نوع کتاب‌هایی که به یادگار خواهد ماند.» بوک لیست می‌نویسد: «رمانی جسورانه و جذاب که احساس را درگیر می‌کند. حتی وقتی هوور امید می‌دهد، قدرت و رنج رابطه، همراه مخاطب می‌ماند.» کامی گارسیا نیز درباره ما تمامش می‌کنیم نوشته است: «کالین هوور به مخاطبش یادآوری می‌کند که عشق، شکننده و آمیخته با شهامت، امید و اشک است. هر دل‌شکسته‌ای باید این کتاب را بخواند.» و در نهایت سارا پیکانن، نویسنده رمان پرفروش بین‌المللی همسایگان بی‌عیب و نقص نوشته است: «ما تمامش می‌کنیم یک داستان عاشقانه معمولی نیست. این کتاب قلبتان را می‌شکند و همزمان، آن را از امید لبریز می‌کند. تا انتهای داستان، در میان گریه خواهید خندید.»

[ مطلب مرتبط: معرفی رمان‌های عاشقانه ]

خلاصه رمان ما تمامش می‌کنیم

روی جلد کتاب جمله‌ای آمده است که شاید همین جمله خلاصه‌ای کامل از داستان کتاب باشد. جمله‌ای که چنین است: «گاهی اوقات، کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت می‌دهد.»

داستان این کتاب درباره لیلی، دختری ۲۳ ساله است که رابطه‌ای پیچیده با پدرش داشته و اکنون که او از دنیا رفته است، به درخواست مادرش باید در مراسم تشییع جنازه سخنرانی کند. لیلی درباره پدرش می‌گوید: «به عنوان دخترش، دوستش داشتم اما به عنوان یه انسان، ازش متنفر بودم.» و دلیل تنفر لیلی از پدرش این بود که او وقتی عصبانی می‌شد، مادرش را کتک می‌زد. البته پدرش بعد از آن تلاش می‌کرد تا کارش را جبران کند اما موضوع اصلی همچنان پابرجاست و این موضوع روی لیلی تاثیر زیادی می‌گذارد.

بعد از سخنرانی در مراسم تشییع جنازه، لیلی احساس بدی پیدا می‌کند، و برای تخلیه احساساتش به پشت‌بام خانه‌ای پناه می‌برد. لیلی روی لبه پشت‌بام ایستاده و به پایین نگاه می‌کند. در مورد مرگ فکر می‌کند اما قصد خودکشی ندارد. در ادامه رایل کینکید که جراح مغز و اعصاب است به پشت‌بام می‌آید و وقتی می‌بیند دختری لبه ساختمان ایستاده است، فکر می‌کند دختر قصد خودکشی دارد و تلاش می‌کند با صحبت کردن او را از انجام هر کار احمقانه‌ای منصرف کند. لیلی هم که قصد انجام کار احمقانه‌ای ندارد گفت‌وگو با رایل را آغاز می‌کند و همین دیدار عجیب در پشت‌بام خانه‌ای در بوستون شروع یک رابطه عاشقانه و پیچیده است.

نه لیلی و نه رایل هیچکدام فکر نمی‌کردند که اتفاق خاصی میان آن‌ها رخ داده باشد اما وقتی دوباره همدیگر را ملاقات می‌کنند احساسی در درون آن‌ها به وجود می‌آید و…

«یکی دو ماه آینده، مهم‌ترین زمان در آینده‌ی شغلی منه. باید تمرکز داشته باشم. دوره‌ی رزیدنتی من تموم می‌شه و بعد باید بشینم برای امتحاناتم درس بخونم.» در اتاق نشیمن راه می‌رود و دیوانه‌وار با دست‌هایش حرف می‌زند. «اما تمام هفته‌ی گذشته، فکر تو زندگیمو جهنم کرده. اصلا نتونستم تو رو از فکرم بیرون کنم؛ سر کار، تو خونه. همش به این فکر می‌کنم که وقتی نزدیک توئم، چقدر شیفته‌ت هستم.» (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۸۱)

با جلو رفتن این قسمت از داستان و نزدیک شدن لیلی و رایل به همدیگر، لیلی خاطرات گذشته خود را نیز مرور می‌کند. خاطرات شیرینی که در آن عاشق پسر دیگری به اسم اتلس بود.

وقتی لیلی با رایل وارد رابطه می‌شود، ناگهان زندگی برایش آن‌قدر زیبا می‌شود که باور کردنی نیست اما وقتی دغدغه‌های مربوط به رابطه‌ای جدید، ذهن او را به خود مشغول می‌کند، خاطرات گذشته و اولین عشقش او را درگیر خود می‌کند. اتلس در گذشته با لیلی نقاط مشترک زیادی داشته و از او محافظت می‌کرد. وقتی لیلی ناگهان دوباره اتلس را می‌بیند، رابطه او با رایل مورد تهدید قرار می‌گیرد اما…

[ معرفی کتاب: رمان رنج‌های ورتر جوان – یک رمان عاشقانه زیبا و عمیق ]

ما تمامش می‌کنیم

درباره رمان ما تمامش می‌کنیم

نویسنده در این کتاب نکته‌ای اساسی را هدف قرار داده است. کالین هوور تلاش دارد که به خواننده یاد دهد که گذشته‌ها و الگوهایی قبلی اهمیتی ندارد و ما باید گرفتار آن‌ها نشویم. هرکسی حق دارد که برای آینده خود تصمیم بگیرد. البته این تصمیم همیشه راحت نخواهد بود اما اگر خود را نجات ندهیم و تمامش نکنیم بدون تردید زندگی سخت و سخت‌تر خواهد شد.

وارد شدن در یک رابطه عاشقانه همیشه مسئولیت زیادی به همراه دارد و هر کدام از طرفین باید شرایط طرف مقابل را نیز در نظر داشته باشد. حال در این رابطه اگر شما بیشتر از طرف مقابل عاشق باشید ممکن است به خاطر او هر کاری انجام دهید و مهم نیست که چقدر شرایط سخت شود، شما در این رابطه می‌مانید چون عاشق هستید. اما تا کجا باید ادامه داد؟ این کتاب شاید بتواند پاسخ مناسبی به این سوال بدهد.

به عقیده من شخصیت مادر لیلی یکی از نقاط قوت کتاب بود. شخصیتی که در ابتدا به نظر می‌رسد از نظر فکری فاصله زیادی با لیلی دارد و چیزی از دغدغه‌های فکر او نمی‌داند. به نظر می‌رسد مادر و دختر از دو دنیای کاملا متفاوت هستند اما حمایت معنوی مادر و حاضر بودن او در شرایط سخت همیشه باعث قوت قلب لیلی است. این حمایت در حساس‌ترین لحظه رمان باعث می‌شود خواننده اصل مطلب را به خوبی درک کند.

اما به طور کلی نباید از این کتاب انتظار زیادی داشته باشید. مسائلی که در کتاب مطرح می‌شوند مهم هستند اما قلم نویسنده آن‌ طور که باید خوب نیست و مخاطب جدی شگفت‌زده نمی‌شود. پیشنهاد می‌کنم اگر به رمان‌هایی در سبک رمان من پیش از تو و یا رمان احتمال عشق در نگاه اول علاقه دارید این کتاب را نیز بخوانید. همچنین این کتاب برای نوجوانانی که تازه کتاب‌خوانی را شروع کرده‌اند می‌تواند گزینه مناسبی برای مطالعه باشید.

جملاتی از متن کتاب ما تمامش می‌کنیم

در مورد دیگران فکر می‌کنم و اینکه در نهایت، چظور تصمیم می‌گیرند به زندگیشان پایان بدهند. آیا بعدا برای این تصمیمشان تاسف می‌خورند؟ حتما درست پس از آنکه اقدام به این کار می‌کنند و یک لحظه پس از آنکه کار شروع می‌شود، هنگام سقوط آزاد سریع، کمی احساس پشیمانی می‌کنند. آیا در حالی که زمین به سرعت به طرفشان می‌آید، به زمین نگاه می‌کنند و می‌گویند: «عجب گندی زدم. چه فکر مزخرفی بود؟» (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۹)

قبلا بهترین روش تخلیه‌ی خشم برای من باغبانی بود. هر وقت دچار استرس می‌شدم، به حیاط خلوت می‌رفتم و هر گیاه هرزی پیدا می‌کردم، بیرون می‌کشیدم. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۱۳)

یه بار، یکی به من گفت که چیزی به اسم آدم بد وجود نداره؛ همه‌ی ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم. این حرف برای همیشه تو ذهن من مونده، برای اینکه حقیقت داره. همه‌ی ما، تو وجودمون یک کمی خوبی و بدی داریم. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۵۶)

سرم را تکان می‌دهم و همان‌طور که صدایم را پایین می‌آورم، می‌گویم: «متوجه نمی‌شی، مگه نه؟» در حال حاضر، شکست‌خورده‌تر از آنم که بتوانم به فریاد زدن بر سر او ادامه بدهم. «رایل، من دوستت دارم. شاید اگه چند ماه پیش بود، می‌تونستیم به همین روابط سرسری ادامه بدیم. تو می‌تونستی بری و منم به راحتی می‌تونستم برم سر زندگیم اما موضوع مال چند ماه پیش نیست. تو خیلی صبر کردی و اجزای زیادی از من، تو وجودت انباشته شده. پس لطفا منو بازی نده، عکس منو به دیوار آپارتمانت نزن و برام گل نفرست؛ چون وقتی این کارو می‌کنی، من احساس خوبی بهم دست نمی‌ده، رایل. این کارا منو آزار می‌ده.» (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۹۸)

نگران بودم که رابطه با تو، به مسئولیت‌هام اضافه کنه. همه‌ی عمرم از این مسئله دوری می‌کردم. قبلا به اندازه کافی سختی کشیده بودم و دیدن تنشی که ازدواج پدر و مادرم براشون به وجود آورده بود و شکست بعضی از دوستام توی ازدواج، باعث شده بود اصلا حاضر نباشم، توی چنین روابطی نقشی داشته باشم. اما امشب متوجه شدم که خیلی از آدما دارن اون کارو اشتباه انجام می‌دن. چون اتفاقی که داره بین ما می‌افته، شبیه مسئولیت نیست. احساس می‌کنم مثل یه پاداشه و من در حالی به خواب می‌رم که فکر می‌کنم چی کار کردم که سزاوار چنین پاداشی بودم. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۱۶۶)

همه‌ی انسان‌ها اشتباه می‌کنند. چیزی که شخصیت ما را می‌سازد، اشتباهات ما نیست، بلکه نحوه‌ی برخوردمان با آن اشتباهات و درس گرفتن از آن‌ها، به جای توجیه‌تراشی است. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۱۹۲)

شاید دوست داشتن، چیزی نیست که یک چرخه‌ی کامل باشد و به سرانجام برسد؛ شاید چیزی است دارای افت و خیز و زیر و بم، درست مثل آدم‌هایی که در زندگیمان با آن‌ها برخورد می‌کنیم. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۲۲۰)

هر انسانی سزاوار آن است که به او فرصت دوباره‌ای داده شود؛ به‌خصوص کسانی که برایمان از هر کس دیگری عزیزتر هستند. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۲۵۳)

چشم‌هایش پر از غم می‌شود و همین موجب می‌شود بفهمم که در حال حاضر، رفتن بهترین کار است. هیچ‌کدام از ما، یکدیگر را از فکرمان بیرون نکرده‌ایم و نمی‌دانم هرگز این کار را خواهیم کرد یا نه. دارم به این فکر می‌افتم که فراموشی، یک تصور غلط است و بودن در اینجا، در زمانی که من هنوز دارم به اتفاقاتی که در زندگی‌ام افتاده است، فکر می‌کنم، اوضاع را برایم بدتر می‌کند. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۳۱۷)

الگوها وجود دارند زیرا شکستن آن‌ها دردناک است. برای تغییر الگویی که به آن عادت داریم، به توانایی تحمل رنج و شجاعت خیلی زیادی نیاز است. گاهی اوقات، به نظر می‌رسد ادامه‌ی همان روال همیشگی، آسان‌تر از روبه‌رو شدن با ترسی شبیه آن است که بالا بپریم در حالی که احتمال دارد دیگر روی پاهایمان فرود نیاییم. مادرم این روال را ادامه داد. من آن را ادامه دادم. اما حالا ما تمامش می‌کنیم. (کتاب ما تمامش می‌کنیم – صفحه ۳۷۴)

مشخصات کتاب

  • عنوان: ما تمامش می‌کنیم
  • نویسنده: کالین هوور
  • ترجمه: آرتمیس مسعودی
  • انتشارات: آموت
  • تعداد صفحات: ۳۸۴
  • قیمت چاپ هفتم – زمستان ۱۳۹۶: ۲۶۵۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب ما تمامش می‌کنیم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید نظرات خود را در مورد آن با ما و همه کاربران کافه‌بوک در میان بگذارید.

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]


» معرفی چند رمان دیگر:

  1. رمان نامه‌های رز
  2. رمان سیاه برازنده توست
  3. رمان شازده کوچولو
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 149
دوست نداشتم: 62
میانگین امتیازات: 2.4

چاپ کتاب

27 دیدگاه در “ما تمامش می‌کنیم

بیشتر مناسب نوجوون هاست به شدت سطحی بود و اصلا به افراد کتابخون پیشنهاد نمیکنم

کتاب به قدری سانسور شده که متن اصلا پیوستگی ندارد، به طوری که در نهایت نسخه انگلیسی اصلی. و دانلود کردم و خوندم،و متاسفانه متوجه حذفیات وسیع متن شدم، پیشنهاد میکنم حتما متن اصلیو بخونید تا متوجه داستان بشید. کتاب رو به جای ترجمه از اول نوشتن…

کتاب عالی و بسیار زیبا بود از نظر بنده که یک رمان خوان حرفه هستم و رمان های خارجی را بیشتر می پسندم

یه کتاب ساده ، یه داستان روتین…
اما تو من خیلی تاثیر گذاشت. من ۶ ماه پیش این کتاب و خوندم اما مونده توی ذهنم! به نظرم این کاریه که یه فیلم خوب یا کتاب خوب باهات میکنه.
موضوع کتاب بیشتر رو این قضیه تاکیدداشت که میشه هر جایی و تو هر شرایطی و هر زمانی از زندگی تصمیم بگیری که صرفا و تنها بخاطر خودت ، بدون در نظر گرفتن سنتها و باورهای غلط که مجبورت میکنه خودت و انکار کنی…تصمیم بگیری که باشی یا نباشی. به همین سادگی!
چون اگه اون زندگی درست بود قطعا مادر لیلی به خاطر گذشته افسوس نمیخورد که بار اولی که از پدرت کتک خوردم و بار دوم و سوم و چهارم … از حد و حدود خودم فراتر رفتم… و عادت کردم به نادیده گرفتن خودم…

به نظر من این کتاب در ظاهر یک رمان هست، اما یه کتاب خیلی خوب در زمینه عملکرد تربیتی هست و نشون میده که تصمیم گیری درست برای اینده چقدر مهم هست، من به تمام بانوان این سرزمین پیشنهاد میکنم که این کتاب را بخونند، یادمون نره که خشونت علیه زنها خیلی وسیع هست

اگر در جایگاه لی لی قرار داشته باشید بهش حق می دید

این کتاب رو خوندم و جزء کتاب های محبوب از بین کتاب هایی که تا به امروز خوندم زیبا و قشنگ ،ساده و روان ،پر از احساس .. با خوندم کتاب کلی احساساتی شدم و اشک ریختم

این داستان رو نه که من تجربه کرده باشم ولی نمی دونم چرا اینقدر روی من تاثیر گذاشت و منو احساساتی کرد لیلی بهترین تصمیم رو گرفت و من از وسط های داستان هر موقع رایل رو می بخشید من کلی حرص می خوردم
نمیشه گفت سطحی
داستان ساده ای داشت که همه می تونن باهاش ارتباط برقرار کنن و سنگین نیست!

سطحی بود کتابش…
البته جملات و برداشتهای قشنگ و قابل تاملی داشت
من هفته پیش کتاب گودی جومپا لاهیری رو خوندم
این رو که بعدش خوندم شبیه خوندن مریم حیدرزاده بعد اشعار فروغ فرخزاد بود…

بسیار کتاب عالی و جذابی بود و هر کس که معنای عشق را فهمیده باشد و درک کند کاملا احساساتش را درگیر میکند بسیار الگوی زیبا از پستی و بلندی های راه عشق به شمار می رود و آموزنده این هست که ما باید در زندگی افسوس گذشته را نخوریم و در هر شرایط روحیه انعطاف پذیری پیدا کنیم و به اینکه میتوانیم موفق بشیم ایمان داشته باشیم در واقع همیشه انسان ها در آن مراحل زندگیشان دچار دو دلی و دو راهی بین بازگشت و رو به جلو رفتن میشوند منظورم این هست طی این مواقع مهم است که ایمانی قوی داشته باشی ، صبر کنی ولی مواظب محدودیتهای شخصیت باشی که در نهایت موفق می شوی دیر یا زودش مهم نیست

یچیزیو تو کتاب خوندم ک تا ب امروز تو هیچ سخنرانی و مطلب روانشناسیو پستو هرچیز دیگ ای ب این زیبایی گفته نشد:
همه ما حدو حدودی داریم،وقتی با پدرت ازدواج کردم میدونستم حدو حدودم کجاست،هربار ک کتک خوردم از محدودم فراتر رفتم،اولین باری ک کتک خوردم پدرت پشیمون شدو قسم خورد ک دیگ اتفاق نمی افته،بار دوم بیشتر پشیمون شد،بار سوم ی کتک واقعی بود،اما بار چهارم فقط ی سیلی بود،اون موقع احساس اسودگی کردم و گفتم لا اقل ایندفعه زیاد کتکم نزد و زیاد ناجور نبود…
کسایی مثل من ک مشابه اینو تجربه کردن و هربار ظرفیتشونو بالا بردنو حدودشونو فراتر بردن ک نباید میبردن،این حرف رو خیلی خوب درک میکنن

دلیل این همه تبلیغ و تعریفی که برای این کتاب شدو نمیدونم به زور تمومش کردم خیلی معمولی بود و شبیه رمانای ایرانی بود. بنظرم ارزش خوندن نداره

به نظرم نویسنده داستان رو رو تو بدترین نقطه تموم کرد
اتلس عشق فراموش شده ای بود که باید فراموش میشد

رمان جالبی بود اما بهنظرم نویسنده واقعا تو بدترین قطه ممکن تمومش کرد.
برگشتن اتلس و لیلی بهم شاید پایان قشنگی باشه و برای خواننده ای که خودشو جای لیلی میذاره تداعی کننده حس امنیت باشه ،اما من تو اون لحظه به شخصیت رایل فکر می کردم که بعد در جریان قرار گرفتن عمیق شدن ارتباط این دو شخص چه فکری می کنه !!!
لیلی به بچهاش بعد ها میخواد چ توضیحی بده ؟ به خاطر سوء تفاهمی چند بار رایل بهش صدمه زده و اون کتمان می کرده که رابطه ای بین اون واتلس بوده ، درحالیکه بعد جدا شدن از رایل رابشو با اتلس عمیق کرده ؟؟؟؟
به نظرم مسخره ست .رایل می تونست درمان شه و کنترل شه . به نظرم کرکتر لیلی یه جاهایی فقط دست پیشو می گرفت که پس نیوفته و نگه داشتن حجم زیادی از خاطراتش عشق جوونیش وقتی که با یه مرد دیگه تو رابطه جدیه کاملا اشتباه بود .همون قدری که رایل تو خراب شدن اون ازدواج مقصره شخصیت پنهانکار لیلی هم مقصره .

منم با نظر شما موافقم داستان پر از فراز و فرودهای جالب و هیجان انگیز بود اما پایان داستان کمی تامل برانگیز بود.
اما دوست عزیز همه مثل ما فکر نمیکنن این داستان رو با دو طرز فکر میشد به پایان رسوند :
۱) ایستادن و جنگیدن با مشکلات و درصدد رفع اونا براومدن درعین حال داشتن لحظات خوش بسیار زیاد … البته نباید اشتباه بشه چون ما نمیخواهیم که فردی قربانی یه رابطه بشه ، بلکه بخاطر دوست داشتن و عشق به طرف مقابل پای زندگی و عاقبت خوشش ایستادگی کنه گمونم به این سرعت پا پس کشیدن برای یه همچین رابطه ی قشنگ و پراحساس ، با این بده بستونای حساب شده در رابطه که باعث میشه یه فرد بعد از ازدواج با تموم محدودیت های زمانیش بازم خود واقعیش باشه ، یکم بی انصافیه!!! و تلاش و بررسی چندین جلسه روانکاوی بر روی کسی که آدم ادعا میکنه دوسش داره و عاشقشه حداقل کار ممکن باشه.
۲)رفتن و رها کردن یه زندگی ، یه عشق ، که گاها به جسارت و شهامت و شکستن تابو توسط اون فرد تعبیر میشه ، بخاطر مشکلات پیش اومده و مشکلات احتمالی که در آینده قراره پیش بیاد شاید این ساده ترین راه ممکن و درعین حال راهی بدون دغدغه و دردسر باشه

“” طرز فکر آدما باهم متفاوته و این حقیقتی اجتناب ناپذیره “”

حرف شما تا زمانی درسته که تجربه همچین جیزی رو نداشتید این یک تروما در کودکی رایل بوده واصلا مهم نیست چند بار برای درمان تلاش کنه در نهایت امکان برگشت رفتاری بسیار بالاست رایل باید درمان بشه درسته ولی قرار نیست درمان رایل به معنی نابود شدن یک روان دیگه باشه اتلس برای لیلی یک فرشتست حتما اگر شما هم جای لیلی بودید اونو انتخاب میکردید که تمام زندگیش با فکر شادی و حمایت از شما گذشته و این تنها دغدغه رندگیشه نه کسی که کابوش کل زندگیتونو هر دقیقه نشونتون میده

رمان جالب و زیبایی بود دوستانی که اهل رمان های خارجی هستند باید نگاهی به این کتاب بندازن…♡

جذاب …. با همزاد پنداری فوق العاده . یک روز به خاطرش نرفتم سرکار ، نمیتونستم زمین بذارمش .

به‌نظرم‌کتاب‌خیلی‌خوبی‌بود‌من‌شجاعت‌لیلی‌رو‌تحسین‌می‌کنم‌وهمینطور‌هم‌حس‌دلسوزی‌نسبت‌به‌رایل‌دارم‌‌‌که‌اینججوری‌براددرشو‌توی‌کودکی‌کشت

کتاب بسیارعالی بود و پر از احساس های زنانه و بسیار جسورانه
من این کتاب خوندم و به قدری برام جذاب بود که حاضر نبودم زمینش بذارم و بسیار لذت بردم و شخصیت داشتان لیلی بلوم واقعا قابل ستایش بود .
پیشنهاد می دم بخونید واقعا عالیه عالی

خیلی پیش پا افتاده بود ولی یه بخش مهمش شاید به خاطر قلم ضعیف نویسنده یا برگردان مترجمش بود. شاید با یه قلم قدرتمند میتونست کتاب متفاوت و قابل قبولی باشه ولی با این شرایط فعلی به نظرم سطحی رسید. شبیه یه رمان بی محتوای ایرانی بود که فقط شخصیتهاش اسمهای آمریکایی داشتن. اگه اسامی خارجی نبود من که توهم زده بودم دارم کتاب ایرانی میخونم در حد کتابهای فهیمه رحیمی که خیلیامون تو نوجوونی خوندیم

خیلی موافقم
داستان عاشقانه خیلی خیلی سطحی

من این رمانو ۵ساعته خوندم،به نظرم خوب بود
و قسمتی که لیلی توی بیمارستان به رایل میگه “من طلاق میخوام” واقعا جا خوردم چون گرفتن این تصمیم واقعا سخخخخت بود،هرچند فقط یک داستانه ولی تو جامعه ی خودمون خیلیا به زندگی به سبک مادر لیلی ادامه میدن و بچه هاشونم همین طور
شجاعت لیلی رو توی این رمان تحسین میکنم.

من خوندمش و به نظرم واقعا قشنگ بود
داستان جالبی داره و اصلا هم فاقد کشش و جذابیت نیست !
حتما بخونیدش ⁦:-)⁩

واقعا کتاب خوبی نبود. به سختی تمامش کردم. فاقد کشش و جذابیت.

همون جور که در توضیحات نوشته رمانیه که از یاد نمیره.شاید خانوما بهتر بتونن لیلی رو درک کنن.کتاب خوبی بود. به نظرم برای شروع کتابخوانی گزینه خوبیه.
ممنون کافه بوک

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *