انتشارات متخصصان

نقد رمان خوشه‌های خشم

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب خوشه‌های خشم با عنوان اصلی The Grapes of Wrath رمانی بسیار جذاب و خواندنی از جان اشتاین‌بک John Steinbeck نویسنده آمریکایی است. این شاهکار درباره دوره‌ای از تاریخ آمریکاست که قحطی و ماشینیسم باعث آواره شدن هزاران هزار خانوار شد و داستان کتاب روایت یکی از این خانواده‌هاست.  جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ به خاطر آثارش و به‌خصوص به خاطر دو کتابِ خوشه‌های خشم و موش‌ها و آدم‌ها توانست برنده جایزه نوبل ادبیات شود. در این مطلب قصد داریم با نقد رمان خوشه‌های خشم جنبه‌های مختلف کتاب را بررسی کنیم.

*توجه: همان طور که اشاره شد در این مطلب به نقد رمان خوشه‌های خشم می‌پردازیم و هسته اصلی داستان را زیر ذره‌بین قرار می‌دهیم. بنابراین اگر هنوز این رمان را نخوانده‌اید و روی افشاء شدن داستان حساس هستید، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مطلب را به بعد از خواندن رمان موکول کنید. معرفی کامل رمان خوشه‌های خشم به صورت جداگانه در سایت کافه‌بوک منتشر شده است و شما می‌توانید از طریق لینک زیر معرفی رمان کوری را بخوانید:

» کتاب خوشه‌های خشم – همراه با اینفوگرافیک

همچنین توجه داشته باشید که این رمان با ترجمه‌های مختلفی در بازار موجود است اما به ترتیب اولویت پیشنهاد ما این سه ترجمه است (ما این کتاب را با ترجمه اول در سایت معرفی کرده‌ایم):

  1. شاهرخ مسکوب – عبدالرحیم احمدی / نشر امیرکبیر
  2. عبدالحسین شریفیان / نشر نگاه
  3. رضا اسکندری / نشر مجید

نقد رمان خوشه‌های خشم

به طور کلی می‌توان گفت رمان بزرگ خوشه‌های خشم حول این محورها در گردش است: تجربه‌های مشترک – حرص و طمع شرکت‌ها – صنعتی شدن – ارتباط انسان‌ها با زمین – امید در برابر ناامیدی. در ادامه نقد رمان خوشه‌های خشم هر یک از این مفاهیم بررسی می‌شود.

زیبایی رمان خوشه‌های خشم نوشته نویسنده بزرگ آمریکایی – جان اشتاین‌بک – در این است که تجربه‌های خانواده جاد، بیانگر تجربیات هزاران خانواده دیگر نیز می‌باشد که به امید یک زندگی بهتر به سوی غرب سفر می‌کنند. چنین تجربه‌های مشترکی در زمینه‌های تاریخی هم دیده می‌شود که در همان آغاز رمان نمود پیدا می‌کند و در ساختار خود رمان نیز حضور دارد.

این رمان اشتاین‌بک بین فصل‌هایی که به جزئیات زندگی اعضای خانواده جاد می‌پردازد و فصل‌هایی که به شکلی کلی‌تر به مهاجران می‌پردازد، در گذار است. در این فصل‌های رمان به رخدادها، جریانات و گرایشات وسیع‌تری پرداخته می‌شود و تجربیات مشترک مردم در این میان نمود پیدا می‌کند. بخش‌های روایی رمان به شکل خاصی در ارتباط با این مضمون مؤثر واقع می‌شوند، چون این فصل‌ها همیشه مقدمه‌ای برای فصل‌هایی هستند که با جزئیاتی بیشتر به زندگی خانواده جاد می‌پردازند. در اصل آن‌ها زمینه را برای جنبه‌های خاصی از زندگی این خانواده آماده می‌کنند. به این صورت، تجربیات مشترک اهمیت و جاذبه‌ای به خوشه‌های خشم می‌بخشد، و آن را در میان آثار ماندگار و بزرگ ادبیات آمریکا جای می‌دهد.


همگام با پیشروی مضمون صنعتی شدن، حرص و طمع شرکت‌ها و ثروتمندان هم مضمونی کلی در این رمان است. این مضمون حتی ارتباطی غیرمستقیم با عنوان اثر هم دارد: عبارت خوشه‌های خشم را می‌توان هم در مکاشفه یوحنا و هم در سرود جنگ جمهوری نوشته جولیا وارد هوی پیدا کرد. هر دوی این اشارات، همان‌طور که از محتوای رمان اشتاین‌بک درک می‌شود، فریادی هستند نسبت به قدرت‌های بالاتر برای رسیدگی به ظلم و ستم‌هایی که قدرت‌ها نسبت به کشاورزان فاقد زمین روا داشته‌اند. طمع زمین داران ثروتمند از ابتدای رمان تا پایان آن نشان داده شده است، آن‌ها تند و بی‌رحم هستند و برای به دست آوردن سود و ثروت بیشتر به هر کاری دست می‌زنند.

این مضمون هم در فصل‌های روایت کلی و هم در فصل‌هایی که به صورت ویژه به جادها و روابط مسقیم‌شان با دیگران می‌پردازد، مشهود است. به خاطر حرص و طمع زمین‌داران، مردمانی همچون خانواده جاد زندگی غم‌انگیز و سختی را می‌گذرانند. آن‌ها به سختی می‌توانند با درآمد روزانه شان شکم خود را سیر کنند. با شرایطی سخت و مشقت بار از زندگی روبه رو می‌شوند. صدها هزار از مردم در رنج و زحمت هستند فقط به این خاطر که چند شرکت قدرتمند بتوانند پول بیشتری از یک جعبه هلو یا یک کیلو کتان جمع کنند. زیر فشار این وضعیت‌های سخت و دشوار، «خوشه‌های خشم» کارگران به جوش می‌آید، رشد می‌کند و شدت می‌گیرد.

در قسمتی از کتاب درباره بانک‌ها و شرکت‌ها چنین آمده است:

این مخلوقات نمی‌توانند هوا تنفس کنند و گوشت بخورند. آنها سود تنفس می‌کنند و ربح می‌خورند. بدون اینها خواهند مرد، درست مثل شما که بدون هوا و گوشت می‌میرید؛ خیلی تاسف‌آور است. ولی این است که هست؛ همین است که هست. (رمان خوشه‌های خشم)

صنعتی شدن و ماشینی شدن هرچه بیشتر کشاورزی در آمریکا باعث شد زمین‌داران بزرگ و ثروتمند، سود و درآمد بیشتری از زمین‌ها به دست بیاورند. این زمین‌داران قدرتمند وقتی که می‌توانند با به کار گیری تراکتورهای کارآمد زمین هایشان را شخم بزنند، دیگر نیازی به داشتن رفتاری مناسب و شایسته با کارگران نمی‌بینند. صنعتی شدن و ساخت ماشین‌آلات قوی باعث شد شرکت‌ها در صدد بیرون کردن کارگران از زمین‌ها بر آیند و حضور آن‌ها را در روند کارهای کشاورزی غیر ضروری و اضافه بدانند.

صنعتی شدن باعث ایجاد فرایندی کشاورزی و اقتصادی  شد که شامل هم ادغام عمودی هستند هم ادغام افقی. (ادغام عمودی وقتی اتفاق می‌افتد که زنجیره دارایی‌های یک شرکت، جزو مالکیت همان شرکت باشد. برای نمونه مالک کنسرو سازی هلو صاحب همان زمین‌هایی هم باشد که هلو‌ها در آن کاشت می‌شوند. ادغام افقی وقتی رخ می‌دهد که یک شرکت در یک صنعت کامل توسعه می‌یابد. برای نمونه یک کشاورز قدرتمند در کارش موفق عمل می‌کند و کشاورزان دیگر را از تجارت خارج کرده و کسب و کار آنان را نیز خریداری می‌کند.) وقتی این دو فرآیند همزمان اتفاق بیافتند، انحصارها رشد می‌کنند و قدرتمندتر می‌شوند.

[ مطلب مفید: نقد رمان ابله اثر داستایفسکی ]

نقد رمان خوشه‌های خشم

ارتباط کشاورزان و انسان‌ها با زمین‌هایشان یکی از مضامین مهم در رمان خوشه‌های خشم است.

وقتی که مردم اوکلاهاما مجبور به ترک سرزمین‌شان می‌شوند، واضح است که این فرایندی ویرانگر است. این کشاورزان وجودشان بخشی از زمین‌هایشان بوده است و سال‌ها ارتباطی عمیق با زمین‌هایشان را در خود احساس کرده‌اند: امید و آرزوهایشان را در زمین‌هایشان می‌کاشتند، اما اکنون تراکتورهایی بی‌جان زمین‌هایی را شخم می‌زنند که زمانی زمین آن‌ها بود. راننده تراکتور هیچ وقت خاک را لمس نمی‌کند و ارتباطی با خاک در او ایجاد نمی‌شود، که در دید کشاورزان این نوع کار، مضحک و بی‌ارزش است.

وقتی که کشاورزان آن جا را ترک می‌کنند، بخش از وجود خود را هم به جا می‌گذارند. علاوه بر سختی و اندوه موجود در ترک کردن سرزمین اصلی‌شان، کشاورزان نمی‌توانند ارتباط جدیدی هم با سرزمینی جدید برقرار کنند. آن‌ها مجبور می‌شوند که در جاده‌ها بمانند، بدون داشتن مکانی برای خوابیدن و زندگی کردن، و دائماً در حال حرکت هستند. نمی‌توانند ریشه‌هایشان را در خاک جدیدی بکارند. بی‌مکانی برایشان بسیار مشکل است آن هم با توجه به ارتباطات قبلی‌شان و شیوه‌های ساده و معمولی زندگی که در گذشته داشته‌اند.


اما مهم‌ترین مفهوم در کتاب شاید امید در برابر ناامیدی باشد. وقتی که خانواده جاد از روستای‌شان سفر می‌کنند، هنوز مطمئن نیستند که وقتی به کالیفرنیا برسند با چه چیزی مواجه خواهند شد. هر یک از آن‌ها به شکل متفاوتی با این تردید روبه رو می‌شوند؛ البته بدون توجه به اینکه آن‌ها در مورد آینده به بحث می‌پردازند یا سکوت می‌کنند، نشانه‌ای از امید در تمامی اعضای خانواده دیده می‌شود. آن‌ها بر این باوراند که سفری را به سوی یک زندگی جدید و بهتر آغاز می‌کنند. مردان امیدواراند که شغلی پیدا خواهند کرد، شخصیت مادر (یکی از مهم‌ترین و قوی‌ترین شخصیت‌های داستان) امیدوار است که خانه‌ای سفید خواهد داشت، رز شارون امید دارد که در شهری زندگی خواهد کرد با یک کمد سرما و دسترسی آسان به سینما.

اعضای خانواده جاد این حس از امیدواری را حفظ می‌کنند، با اینکه در جهانی زندگی می‌کنند که دلایل اندکی برای خوش بین بودن ارائه می‌دهد. با مشکلات زیادی در زندگی روزانه‌شان روبه‌رو می‌شوند، کار پیدا کردن آسان نیست، غذا گران است، و دائماً مجبور می‌شوند از جایی به جایی دیگر نقل مکان کنند، با این حال این نگرش خوش‌بینانه‌شان را حفظ می‌کنند.

یه چیزی تو زندون یاد گرفتم که میخوام بهت بگم، آدم هیچ‌وقت نباید به اون روزی که آزاد میشه فکر کنه. اینه که آدمو دیوونه میکنه. باید به فکر امروز بود و بعد به فردا. باید همین کارو کرد. این کاریه که آدمهای کارکشته میکنن. تازه‌واردها سرشونو به دیوار میکوبن و هی میپرسن چه‌قدر دیگه باید بمونیم. چرا به روزی که هنوز نیومده فکر می‌کنی؟ (رمان خوشه‌های خشم)

وقتی که مردان وارد باغ هلو می‌شوند و متوجه می‌شوند کارشان چقدر می‌تواند سخت باشد، ما هنوز بر این باور است که می‌توانند پول کافی پس‌انداز کنند و خانه‌ای با زمین‌هایی اطراف آن خریداری کنند. نگرش‌های آن‌ها در تضاد با محیط و شرایط زندگی‌شان است. به این صورت تنشی بین امیدواری و نا امیدی ایجاد می‌شود که در طول رمان در بخش‌های مختلفی از آن نمود پیدا می‌کند.


👤 مطلبی که تحت عنوان نقد رمان خوشه‌های خشم مطالعه کردید ترجمه‌ای از نقد سایت‌ Grade Saver بود که توسط سایت نقد روز انجام شده است. قسمت‌هایی که از متن کتاب که در این نقد خواندید از ترجمه شاهرخ مسکوب – عبدالرحیم احمدی انتخاب شده است.

نظر شما در مورد نقد رمان خوشه‌های خشم چیست؟ آیا از جان استاین‌بک کتابی خوانده‌اید؟ اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]

» معرفی چند مطلب خوب دیگر:

  1. نقد رمان کوری
  2. کتاب موش‌ها و آدم‌ها
  3. کتاب ماه پنهان است
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 97
دوست نداشتم: 58
میانگین امتیازات: 1.67

چاپ کتاب

14 دیدگاه در “نقد رمان خوشه‌های خشم

فایل صوتیشو تازه تموم کردم یه رمان بلند با توصیف همه جزئیات، بدون معجزه… زندگی با همه سختیهای جان فرسایش ادامه دارد و انسان ها با همه پوچی از آن لبریزن….
رزاشان قرار بود با آن شیر کودکش را زندگی بخشد ولی انسانی دیگر را زندگی بخشید…واین نکنه عطف داستان بود…..

کتاب جالب و‌ تاثیر گذار .بالاتر از اثر موش ها و آدم ها
و خوشه های خشم برابر می کنه با بهشت شرق از اشتاین بگ

من این کتاب،را امروز تمام کردم قاعدتا هم قوت و هم ضعف خودش را داشت
البته اگر بخواهیم خیلی جز نگر باشیم
و به نظر من هر کس با توجه به دانسته ها،و تجربیات خودش هر کتاب یا فیلم یا هر مسئله شناختی رامورد بررسی قرار میدهد
داستان کتاب خیلی ناراحت کننده بود ولی چیزی که بیشتر توجه ام را جلب کرد شخصییت مادر خانواده که در بحران ها چطور همه چیز را هدایت میکرد و نکته بعدی امید بود که باعث میشد به راهشان و هدفشان ادامه دهند
من نظریات دوستان را خواندم هر کدام به نکاتی اشاره کردند که درست هم بود
مثلا آخر داستان دوستی گفت چی،شد
من نظرم اینه که هم خواننده خودش هر طوراز اول داستان برداشت کرده آخرش را هم خودش یک انتها پیدا کند
ولی من آخرش را اینطور فهمیدم که زندگی ادامه دارد
در واقع نویسنده آخر های داستان خواست یک جوری شخصیت ها جمع بندی کنه مثلا توم دنبال هدفش که حمایت کارگرها بود رفت و از صحنه داستان خارج شد یا کیزی که کشته شد،و از داستان خارج شد و غیره

از خواندن این رمان خیلی متاثر شدم و آرزو میکنم این اتفاقات فقط در ذهن نویسنده شکل گرفته باشد و شاهد مثال واقعی نداشته باشد
البته روایت خوب و بیان جزییات باعث میشود مخاطب بتواند این داستان غم انگیز و طولانی را به پایان ببرد

متاسفانه باید بگم که واقعی بوده و همین آلان هم در اقصا نگات دنیا شاهدش هستیم

از مدتها قبل منتظر بودم نسخه چابی کتابو بخونم و حالا که خوندمش دیدم واقعا ارزششو داشت، کتاب نسبتا حجیم و طولانی بود ولی به قدری جذاب که برای خوندنش دلت تنگ میشه، خیلی آموزنده و در کل تاثیر مثبتی رو ادم داره

چرا پایایانش باز بود؟چه بلایی سر توم اومد؟اصلا آخرش چی شد؟خیلی الکی بود….من فکر کردم رزا شارژ بعد از مرگ‌بچش کلی بی تابی میکنه ولی…و در آخر.. هی در گوش مادر پچ‌پچ‌می‌کرد….خب چی شدددد؟ببینید هر کتابی ارزش خوندن داره…اما….واقعا…این کتاب احساس میکنم خیلی بزرگ‌شده…من نشر امیرکبیر که بیشترین خرید ازش شده بود رو خریدم…چه قدرررر بعضی جاها بد ترجمه شده بود…و کلا…اون انتظاری که من ازش داشتم…که همه ازش تعریف کردن و اینا…واقعا انتظاراتم رو برآورده نکرد….بله میدونم نویسنده قطعا قلم توانایی داشته…ولی اخرش‌..من اینجوری بودم‌که‌..نکنه ناقصه کتاب؟؟خلاصه…من میدونم آره خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود وقایع…ولی واقعا اون جوری که تعریفش رو شنیدم…نبود

فیلم خوشه های خشم اقتباسی از رمانی بهمین نام از جان اشتاین بک است که من بلافاصله بعد از تمام کردن رمان تماشا کردم.البته این فیلم یکی از آثار فاخر کلاسیک جهان محسوب می شود و به زیبایی توانسته با حذف جزئیات و تغییر و جابجایی هایی، همه ی اتفاقات مهم را در فیلم بگنجاند. اما من با بعضی نظرات منتقدین که می گویند نسخه ی سینمایی آن بهتر از کتاب درآمده موافق نیستم.بطور مثال می گویند اشتاین بک توصیفات کشدار و جزییات ماشین درب و داغان تا سرزمین موعود که قرار است بهشت باشد را توصیف کرده و جان فورد با حذف آنها از خستگی مخاطب کاسته که این حرف خیلی ناشیانه هست چون ویژگی و تفاوت رمان و فیلم چنین چیزی را اقتضا می‌کند.

در مورد انتخاب بازیگران بزعم من در مورد شخصیت مادر و کشیش خوب عمل نشده. در کتاب، مادر بسیار متین، فهمیده و در راس است. کم حرف می زند و بیشتر عمل می کند. و کنزیِ کشیش هم شخصیتی زیرک و منتقد و روحیه ای انقلابی دارد. در ابتدای فیلم وقتی تام تعجب می‌کند چطور مادر را توانستند از خانه بیرون کنند، خاطره مبتذلی از مادر تعریف می‌کند که مخاطب مطمئن می‌شود با زنی سخیف و بی چاک و دهن روبروست. در طول فیلم هم از آن اقتدار و تصمیم گیرندگی در همه ی امور که مدام امید می‌دهد و مانع از هم گسیختگی خانواده می‌شود چندان خبری نیست، دست‌کم نه آنطور که در کتاب می بینیم .کنزی هم بیشتر به آدمی لوده و مجنون می‌ماند.

در جای دیگری منتقدین از جمله آقای فراستی می گویند در فیلم بر خلاف کتاب ما با خانواده فقیری که تماشاگر به آن حس ترحم داشته باشد، روبرو نیستیم.در حالیکه اشتاین بک فضای کلی داستان و دیگر خانواده های بی پول و گرسنه را قابل ترحم و سوزناک توصیف کرده اما خانواده تام تا لحظه آخر بی پول نشدند و تا جای ممکن بدیگران هم کمک کردند و عزت نفس شان نیز حفظ شد. اگر در قسمت پایانی فیلم جملات قهرمانانه تام شعاری بنظر آمد بهمین دلیل است و گرنه در کتاب این تغییر در تام و. کنزی محسوس و قابل باور شد و شایسته فهم و شعور پسر خانواده بود.

صحنه ی دیگری که دوست نداشتم مجلس رقص در کمپ خیریه بود که بر خلاف شور و هیجان قشنگ جوان های کتاب در فیلم، ما با دختر و پسرهای بی‌حال و افلیج مانندی روبرو بودیم که بسیار بد و حال بهم زن می رقصیدند.

اما از امتیازات فیلم پایان بندی آن بود. کارگردان قسمت هایی را حذف کرده بود که به نسبت رمان کمتر تلخ بود و خانواده هم گسیختگی کمتری داشت. چنانچه بارقه امید بیشتری مشاهده میشد.
از زیبایی های دیگر فیلم کامیون اسقاطی است که شخصیت مستقلی گرفته و روح دارد. در ابتدای فیلم هم کارگردان با کوتاه ترین زمان شخصیت تام و اعضای خانواده و پدربزرگ شوخ را معرفی می‌کند.سرویس دهی مادر بهنگام صرف غذا، بارکردن اسباب و اثاثیه ها، بگو مگوی کشاورزان، دستور تخلیه زمین و خراب کردن خانه ها با بولدوزر و رد شدن چرخ ها از روی سایه های پشت به آفتاب و صدای باد و بهم خوردن در بعد از رفتن خانواده بسیار جالب بود و حس همذات پنداری شخصیت ها به تماشاگر را بخوبی القا می‌کرد. . کارگردان در تعریف کامل داستان به کتاب وفادار عمل کرده اما امضا و برداشت خودش را بر روی فیلم زده که با وجود زنده بودن اشتاین بک و مشورت با او نمی توان ایرادی بر آن وارد آورد.

کتاب در کل بسیار عالی بود!! فقط چندتا نکته از نظر من عجیب بود!!
اول اینکه مادری که این همه فداکاره و عاشق بچه هاشه و نمیزاره بچه هاش از خانواده جدا بشن. چرا با جدا شدن یکی از پسراش به اسم(( نوآ )) کمترین مقاومت رو میکنه و راحت میپذیره؟؟؟
دوم: ای کاش موضوع عفو مشروط تام بیشتر کش و قوس پیدا میکرد و به خواننده بیشتر استرس میداد
سوم: ای کاش به دنیا اومدن بچه ُمرده ((رزاشارن)) رو قشنگ به پیش بینی های اون زن مذهبی بهتر گره میزد و تاثر و ناراحتی رو بیشتر توی چهره رزاشارن میدیدم. ولی رزاشارن خیلی راحت با قضیه کنار اومد، در صورتی که در زمان بارداری همیشه ترس این رو داشت که بچه اش مُرده به دنیا بیاد
چهار: از همه مهمتر پایان بندی بسیااااار ضعیف!!! اخه یعنی چی رزاشارن دره گوش مادر هی پچ پچ میکرد؟؟ چی میخواست بگه؟؟ چه خواسته ای داشت که مادر به خاطرش همه رو مجبور کرد که توی اون وضعیت بد اب و هوایی چند کیلومتر پیاده برن بعد به صورت اتفاقی یه سوله مخروبه دیدن که یه پیرمرد گرسنه اونجا بود؟؟! بعد رزاشارن از سینه های خودش به اون پیرمرد شیر داد!!! اخه یعنی چی این پایان بندی

من کتاب را به صورت صوتی گوش کردم، ممئن نیستم کامل بود یا نه، اگر ممکنه بخشی از انتهای داستان را بزارید.

این رمان تقریبا قطور رو تازه تموم کردم ساعتهایی که با این کتاب به آمریکای ۱۹۳۰ سفر کردم ؛ لذت بخش ترین ساعات عمرم بود…والبته بسیار متاثر شدم

اون کشش و نداشت، من بیشتر از اینا انتطار داشتم ولی در کل یه روند خاص و داشت و فقط انگار خاطرات خانواده معمولی و بازگو میکرد، ته نداشت، نتیجه گیری ندشت، معجزه نداشت، توش رهبری و ایجاد یه تفکر تو ذهن آدمم نداشت

این رمان واقعا یک شاهکار بود. لذت بردم از خوندنش و اصلا خسته کننده نبود.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *