داستان نویسی

کتاب جباریت

https://www.iranketab.ir/

جباریت، استبداد، تمامت‌خواهی، خودکامگی، جور و ستم سلاطین در طول تاریخ از مهمترین دغدغه‌های فیلسوفان و نظریه‌پردازان سیاسی بوده است. حاصل نظریه‌ها و تحلیل‌های اندیشمندان از دوران کلاسیک تا سده‌های تاریک میانه، دوران روشنگری و اصلاحات مذهبی تا عصر تجدید پدید آوردن و تعمیم بخشیدن الگو‌هایی بوده است که در قالب آن حاکمیت قانون، حقوق بشر و آزادی و امنیت شهروندان تضمین و از جباریت و خودکامگی پیشگیری شود. در کتاب جباریت آراء و نظریات متفکران و نظریه‌پردازان سیاسی را با تاکید بر «نظریه‌های جباریت» توسط راجر بوشه مرور می‌شود.

راجر بوشه اعتقاد دارد افراد زیادی درباره آزادی می‌نویسند؛ اما کمتر کسی به تحلیل جباریت می‌پردازد. و با این حال در هر لحظه‌ای از تاریخ، یقیناً شمار نظام‌های جبار بسیار بیش از کشورهایی بوده است که آن‌ها را به عدالت یا آزادی می‌شناسیم. او در بررسی خود پیرامون استبداد، به چگونگی وام گرفتن متفکران از گذشته می‌پردازد و برای تحلیل زمان حال، اگرچه بدیهی است که استبدادها در طول زمان یکسان نیستند، از متفکران گذشته درس‌هایی پیش روی خواننده قرار می‌دهد که اگرچه ممکن است جزئی باشند اما به ما در درک بهتر استبدادهای قرن بیستم کمک کند.

در مقدمه کتاب جباریت آمده است:

جباران، از اسکندر تا یولیوس سزار، از لویی چهاردهم تا ناپلئون، از هیتلر تا استالین، از مائو تا مارکوس و از پینوشه تا صدام حسین در حالی که هم موجب نفرت و هم موجب حیرت می‌شوند، کتاب‌های تاریخ و عناوین خبری ما را پر می‌کنند. این کتاب داستان جباران را در سنت اروپایی مطرح می‌کند. می‌گوید که آنان چطور کار می‌کنند و به طور ضمنی می‌گوید که چگونه می‌توان آنان را شکست داد. و برای انجام این کار به این نکته توجه دارد که جباریت در تاریخ ما مسئله‌ای دیرپا است.

راجر بوشه در کتاب جباریت به دنبال شرحی از تاریخ سیاست یا توصیف تاریخچه شکل‌گیری جباریت نیست. او در واقع می‌خواهد به ما نشان دهد که «جباریت» یک پدیدۀ دیرپاست و برای فهم آن بهتر است از رویکرد نظری فلاسفه سیاسی کمک بگیریم؛ هرچند خود را به آن محدود نمی‌کند.

[ » معرفی و نقد کتاب: چرا سوسیالست نیستم؟ – اثر رند پال – کلی اشبی پال ]

کتاب جباریت

تعریف جبّاریت، از افلاطون تا عصر روشنگری عبارت بود از حکومت به وسیله یک نفر و بر خلاف خیر و صلاح عمومی. مارکس حکومت طبقاتی را محکوم می‌کند، توکویل و وبر جباریتِ بدون جبار را محکوم کرده و ساز و کار جباریتِ دیوانسالارانه را معرفی می‌کنند. فروید، جباریت را امری درونی و ذاتی می‌داند و می‌گوید سیاست، مبتنی بر اقتدارگرایی است، اقتداری که بر مردم مسلط شود و گاهی با آنان بدرفتاری کند؛ این اشتیاق به پدر است که از روزگار کودکی در ما زنده است.

راجر بوشه در کتاب جباریت دو پرسش اساسی را پیش می‌کشد:

  1. جبار کیست و چه می‌کند؟
  2. چگونه می‌توان دیکتاتور را شکست داد؟

فینلی مورخ بزرگ معتقد است جبار بر شخصی دلالت داشت که قدرت را از طریق نامشروع و غیرقانونی به چنگ آورده باشد. در سده چهارم پیش از میلاد تیرانیس (دیکتاتوری) و تیرانوس (جبار – دیکتاتور) به حکومتی خشن و بی‌قانون اطلاق می‌شود که در آن هدف حکومت نه رفاه و بهسازی وضع عمومی بلکه حفظ قدرت از طریق نامشروع و شرورانه است.

افلاطون آن را «هیولای مظهر شرارت» توصیف می‌کند. جباریت قدرتی لگام گسیخته است که با اتخاذ شیوه‌های شرورانه و خشن برخلاف خیر عمومی عمل می‌کند. جبار فرمانروایی است که به بیراهه رفته است. افلاطون آن را نقطه مقابل عدالت می‌داند که از دید او همسازی و توازن بین شهر و سرشت فردی بود. استعاره افلاطون برای عدالت همان هارمونی است و هماهنگی، لذا بی‌سبب نیست که آن را معادل سلامت می‌داند. عدالت شکلی از سلامت عقلانی و تعادل روانی مناسب است. شخص جبار نه سلامت عقلی دارد و نه از تعادل روانی مناسب برخوردار است.

متفکران سیاسی از افلاطون تا ارسطو تا تاکیتوس و ماکیاولی و از توکویل تا ماکس وبر و هانا آرنت، استبدادهای زمان خود را بررسی کرده‌اند و از خود می‌پرسند که چگونه این استبدادها به‌وجود می‌آیند، چگونه کار می‌کنند و چگونه می‌توانند شکست بخورند.

عشق شدید به ثروت و انزوای شهروندان از یکدیگر، از جمله نشانه‌های یک نظام جبار است. از ارسطو تا ماکیاولی و از منتسکیو تا آرنت، پیش نیاز اساسی برای جباریت را منزوی کردن اتباع می‌دانند تا نتوانند مخالفت سیاسی‌شان را هماهنگ و سازماندهی کنند.

در کتاب جباریت می‌خوانیم که جبّاریت حالات و اشکال متنوع و متفاوتی دارد که متناسب با روحیات، تفکرات و فرهنگ هر جامعه‌ای در آن کشور ظهور می‌کند و اینطور نیست که تصور کنید همه دیکتاتوری‌ها به این شکل هستند که صرفاً یک حاکم ظالم داشته باشند. این مسئله اصلاً محدود و همیشه مشخص و واضح نیست. اشکال خیلی پیچیده و مرموزی از دیکتاتوری و استبداد وجود دارد که خیلی از جوامع به‌ظاهر آزاد و مدرن نیز درگیر آن هستند و مخاطب امروزی اگر از این موارد آگاهی نداشته باشد در دام چنین جبارانی گیر خواهد افتاد.

مهم است بدانیم دیکتاتوری و استبداد لزوماً به معنای سلب آزادی‌های ظاهری و عدالت قضایی نیست. گونه‌هایی از جبّاریت وجود دارند که در عین رفاه مالی و روحی، فضیلت اخلاقی و کمال انسانیت، اندیشه و تفکر شما را به بند می‌کشد. شما می‌توانید با خواندن این کتاب به یک آگاهی گسترده پیرامون این مسئله دست پیدا کنید تا یک گام به مفهوم آزادی کامل نزدیک‌تر شوید.

[ » معرفی و نقد کتاب: بحران‌های جمهوری – اثر هانا آرنت ]

کتاب جباریت

جملاتی از متن کتاب

افلاطون معتقد بود که یک جبار در روشنایی روز کاری را می‌کند که بقیه ما در شب به خواب می‌بینیم.

جباریت در نظر افلاطون چیزی بیش از صرفاً سواستفاده‌ای ترسناک از قدرت است: جباریت باید متکی به فرهنگی سیاسی باشد که به ما می‌آموزد چگونه رفتار کنیم، چگونه بیندیشیم و حتی چگونه احساس کنیم.

رعایا در نظام جباریت اغلب درمی‌یابند که برای زنده ماندن باید نقش‌هایی بازی کنند و احساسات و اعتقادات واقعی خود را پنهان سازند. به طوری که از تجربه قرن خودمان می‌دانیم برای مردم عادی بسیار آسان است که در جرائم جباریت مشارکت کنند، در حالی که برای یک شخص خوب زندگی در نظامی شرور و شیطانی فوق‌العاده مشکل و ناراحت کننده است.

امید بستن به اینکه انسان‌ها بتوانند تحت نظامی جبار شکوفا شوند و به بزرگی دست یابند کاملا مانند امید بستن به این است که درخت بلوط بتواند بدون نور آفتاب رشد کند، و بنابراین اگر ارسطو جباریت را خوار می‌شمارد فقط به خاطر درنده خویی آن نیست، بلکه بیش از هر چیز به خاطر این است که در وجود انسان‌ها دقیقاً همان چیزی را می‌کشد که ارسطو آن را زیباترین صفت می‌داند. یعنی گرایش طبیعی رشد به سوی بزرگی.

وبر از یک سو معتقد بود که سوسیالیسم چندان متفاوت از سرمایه‌داری نخواهد بود. در نظام سوسیالیستی گروه‌های صاحب منافع هنوز بر سر مسائلی شامل منافع شخصی اقتصادی برخورد خواهند داشت. مسائلی مانند دستمزدها شرایط کار و تصمیمات سرمایه‌گذاری افراد هنوز تحت اداره دیکتاتور مآبانه خواهند بود. کارگران هنوز انقیاد به ماشین و انضباط کاری مشترکی را خواهند آزمود. بهره کارگران معدن از اینکه آن معدن در مالکیت خصوصی باشد یا عمومی ذره‌ای تفاوت نخواهد کرد. از سوی دیگر، وبر معتقد است که سوسیالیسم به احتمال قوی بدتر خواهد بود.

ما به عنوان افراد افکار اصیلی از خودمان نداریم. افکار و ایده‌های ما را از بیرون در ذهن ما قرار داده‌اند. ما می‌آموزیم چیزهایی را بخواهیم که از ما انتظار می‌رود آنها را بخواهیم.

سلطه کاریزماتیک حکومت به وسیله یک فرد است که پیروانش او را دست کم به عنوان فردی استثنایی و شاید ملهم از جانب خدا تلقی می‌کنند. واژه کاریزما درباره برخی کیفیات شخصیت یک فرد به کار می‌رود که به خاطر آن او را فوق‌العاده تلقی می‌کنند و با او همچون کسی رفتار می‌کنند که دارای استعداد فوق طبیعی و فوق انسانی یا دست کم دارای نیروها یا کیفیاتی مشخصاً استثنایی است.

فوئرباخ در انتقاد از هگل عقیده داشت راز دین در آرزوهای انسانها جای دارد؛ مثلاً چون انسانها بی‌قدرت بودند، آرزوهایشان خدایی قادر پدید آورد، و چون انسانها در جهانی متخاصم احساس تنهایی می‌کردند خدایی مهربان آفریدند.

به گفته مونتسکیو هدف حکومت استبدادی جز نظم و آرامش نیست. از آنجا که ترس مرام حکومت استبدادی است، هدفش آرامش است اما این آرامش را نمی‌توان صلح نامید: نه این آرامش فقط سکوت شهرهایی است که که دشمن آماده است آنها را اشغال کند. در حالی که در نظر یک بیگانه نظم و آرامش استبداد ممکن است به عنوان نشانه همسازی و خشنودی تلقی شود، در حقیقت چنان نظمی فقط فروخواباندن منازعاتی است که مترصد فرصتی برای بروز هستند.

مشخصات کتاب
  • عنوان اصلی: کتاب جباریت
  • عنوان فرعی: از افلاطون تا آرنت
  • نویسنده: راجر بوشه
  • ترجمه: فریدون مجلسی
  • انتشارات: نشر مروارید
  • تعداد صفحات: ۷۰۳
  • قیمت چاپ ششم – سال ۱۴۰۲: ۷۲۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب جباریت چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن درباره کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر:

  1. کتاب خاطرات یک ابله سیاسی
  2. کتاب آیشمن در اورشلیم
  3. کتاب متفکران بزرگ