در کتاب پولین نوشته الکساندر دوما، نویسنده مکتب رمانتیسم اهل فرانسه، تمام شخصیتهای داستان درگیر عشقی عجیب و پرشورند، اما آن را همچون صندوقی مهرومومشده در کنج اتاقی نگه میدارند. همه آنها باید بدانند که ثروت، علم، مقام و زیبایی، همگی در سایه عشق رنگ میبازند.
الکساندر دوما از نویسندگان بزرگ ادبیات رمانتیک فرانسه در قرن نوزدهم است. او، که مادربزرگی سیاهپوست داشت، در کودکی هدف طعنههای نژادپرستانه همبازیهایش قرار میگرفت. در نوجوانی، اگرچه تحصیلاتی درخشان نداشت، به استخدام محضرداری درآمد. او پیشه نویسندگی را با نوشتن نمایشنامههای واریته آغاز کرد و در ادامه رماننویسی پرکار شد. رمانهای تاریخی و پرماجرایش زبانزد هستند. از جمله معروفترین کارهای الکساندر دوما میتوان به سه تفنگدار و کنت مونت کریستو اشاره کرد.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب پولین آمده است:
کتاب پولین در ژانر گوتیک است. ژانری که ترکیبی از وحشت و مضامین عاشقانه است. داستان شروعی معماگونه دارد. به گذشته که برمیگردد شاید خواننده فکر کند با اثری صرفاً رمانتیک روبهروست. اما کمکم فضاسازیهای خاص داستان و اتفاقات عجیبو غریبش وجوه دیگر رمان را هم نمایان میکند.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان ترز راکن – ادبیات فرانسه ]
کتاب پولین
راوی داستان ابتدا شحصیست که دوستِ آلفرد دو نروال است و آلفرد را چندین بار به همراه زنی به نام پولین دیده است و هر بار به دلیل عدم تمایل پولین در مواجه با او، از او گریختهاند. نویسنده به عنوان راوی، دوست قدیمی خودش آلفرد دنروال را میبیند و از او میخواهد که قصهی خودش با آن زن زیبا و عجیب یعنی پولین را بازگو کند. پولینی که دیگر مرده و حالا که دو شخص دیگر درگیر ماجرا هم مردهاند، آلفرد که تا آن روز پای عهد خود مانده است میتواند راز را فاش کند.
در واقع چند راوی – دوستِ آلفرد دو نروال، آلفرد دو نروال و پولین – از نگاه خود یک قصه مشخص را تعریف میکنند اما تا لحظههای اخر داستان، نویسنده دست از ماجراجویی برنمیدارد. در نوشتههای دوما که گاه رنگ رئالیسم به خود میگیرند، مفاهیم مهم و غالب بر آن روزگار بهخصوص هم حضور دارند. او داستان را در بستری از تاریخ و واقعیت پیش میبرد اما احساسات انسانی را بر همهچیز مقدم میشمارد.
اما داستان رمان از جایی شروع میشود که آلفرد که نقاش است، برای کشیدن منظرهای از یک جزیره با قایق به وسط دریا میرود اما ناگهان دریا طوفانی شده و او مجبور به پناه گرفتن در یک صومعه متروکه در جزیرهای کم تردد میشود.
آلفرد در نیمه شب به راز عجیب و هولناکی پی میبرد که مربوط به زیرزمین این صومعه و کلیدی است که داخل سنگ قبر یک راهبه پنهان شده است. او در تاریکی مطلق، مردی را میبیند که چیزی را زیر سنگ قبری پنهان میکند. روز بعد، او به تروویل، جایی که در آن اقامت دارد، باز میگردد. پس از یک سری اتفاقات تصمیم میگیرد به سراغ سنگ قبر برود و در کمال تعجب، کلیدی پیدا میکند که کلید درب معابر زیرزمینی صومعه است و… .
سرنوشت پولین، او را به مرزهای باریکی میان عشق و بیاعتمادی و زندگی و مرگ میکشاند. پولین بارها برای دست یافتن به رویاهایش که در گرو حقیقت بودند، از آدمها و واقعیت بیرحمشان فرار میکند و بارها سر از محلهایی برمیآورد که برایش تداعیکنندهی مرگاند. الکساندر دوما باحوصله و ظرافت فراوانی جزئیات را توصیف میکند و آنهمه ماجرای درهمتنیده را همچون شعری بلند بازگو میکند.
میتوان گفت برهمزدن آن چیزی که به باور مردم، از پیش برای انسان درنظر گرفته شده و بیشتر مردم به آن سرنوشت میگویند و همچنین تکیه بر احساساتی که قادرند منطق هر اتفاقی را زیر سوال ببرند، موضوع اصلی بیشتر داستانهای الکساندر دوما هستند که در کتاب پولین نیز دیده میشود. نویسنده باور دارد که عشق به هرچیزی در نهایت بر ناامیدی پیروز خواهد شد و زندگی، دوباره از دخمههای تاریک سربرمیآورد.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان جود گمنام – ادبیات کلاسیک ]
جملاتی از متن کتاب
شجاعت یکی از بزرگترین شیوههای مردان برای دلبری زنان است.
بدبختی بزرگ دوران ما جستوجوی هرچیز افسانهای و تحقیر سادگی است. هرچه جامعه از شعر فاصله میگیرد، تخیلات پویا بیشتر خواهان امر خارقالعادهای میشوند که هر روز از جهان ناپدید میشود تا به تئاتر یا رمانها پناه ببرد؛ جاذبه افسونکنندهای که شخصیتهای استثنایی بر تمام چیزهای پیرامونشان اعمال میکنند از این ناشی میشود.
اما گذشته به عدم تعلق دارد. اگر خداوند، که به هر کاری قادر است، میتوانست فراموشی گذشته را عطا کند، در جهان نه کافری بود، نه مادیگرایی، نه لامذهبی.
لبخند حجابی است که دل برای دروغ گفتن پشتش پنهان میشود.
جدیت اتفاقات ناگهانی بر اساس حالات روحی غمزده یا شادمان یا براساس شرایط کم و بیش حیاتیای که در آن به سر میبریم، افزوده و کاسته میشود.
چیزهایی هست که عقل علیهشان برمیآشوبد. آنها مقابلمان قرار دارند، زیر دستهایمان، زیر نگاهمان، به آنها مینگریم و دست میزنیم، اما باورشان نمیکنیم.
شعله شومینه انیس کسانی است که همدم ندارند.
باشکوه است دریایی که شبهنگام در روشنایی آذرخش و وقت طوفان ببینی: تصویر هرج و مرج و ویرانی. تنها چیزی که خداوند به آن قدرت داده تا با آمیختن امواج و رعد و برقهایش علیه خود او شورش کند.
دچار توهم نشویم، آلفرد؛ توهم است که دردها را تلخ و علاجناپذیر میکند.
شمشیر سلاح شجاعان و نجیبزادگان است، شمشیر ارزشمندترین یادگاری است که تاریخ از مردان بزرگ و عاملان اشتهار میهن نگه داشته است. میگویند شمشیر شارلمانی، شمشیر بایار، شمشیر ناپلئون؛ آیا هرگز کسی درباره تپانچهشان حرفی زده؟ تپانچه سلاح طراران است. با گذاشتن مردم را وادار میکنند براتهای جعلی امضا کنند. عدهای تپانچه به دست دلیجانها را کنج بیشهای متوقف میکنند. با تپانچه است که مردی ورشکسته مغز خود را پریشان میکند… تپانچه! مردهشور! شمشیر خوب است! شمشیر همدم، همراز و دوست مرد است، شرفش را حفظ میکند و انتقامش را میگیرد.
سرنوشتهایی وجود دارند که ممکن است هرگز باهم تلاقی نکنند. اما همین که باهم تلاقی کنند، دیگر از هم جدا نمیشوند.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب پولین
- نویسنده: الکساندر دوما
- ترجمه: محمود گودرزی
- انتشارات: افق
- تعداد صفحات: ۱۸۴
- قیمت چاپ پنجم – سال ۱۴۰۳: ۱۸۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب پولین چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه محمود گودرزی: