نشانک

۵ رمان از داستایفسکی

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

فیودور داستایفسکی از جمله نویسندگانی است که هر خواننده‌ای بدون تردید عاشقش می‌شود. او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های تاریخ، در سراسر عمر خود به جز یک کتاب – یادداشت‌های روزانه یک نویسنده – هرآنچه نوشت رمان بود. رمان‌های او هر کدام برای خود یک شاهکار محسوب می‌شوند اما برخی از آن‌ها را اگر نخوانید، یک جای کار ایراد دارد! در این مطلب، قصد داریم به شما ۵ رمان از داستایفسکی معرفی کنیم که حتما باید بخوانید!

چند انتخاب اول از میان رمان‌های داستایفسکی به نظر راحت می‌آید، اما انتخاب چهارم و پنجم کمی سخت خواهد بود. ملاک ما برای انتخاب ۵ رمان از داستایفسکی – و احتمالا معرفی چند کتاب دیگر از او که بد نیست بخوانید – فلسفه نویسنده است. ۵ رمانی که معرفی می‌کنیم به نحوی فلسفه نویسنده را انعکاس می‌دهند.

برای درک اهمیت و جایگاه داستایفسکی، شاید بد نباشد به گفته ویچسلاف ایوانوف، منتقد و شاعر روس اشاره کنیم که می‌گوید:

شخصیت‌های رمان‌های داستایفسکی با گذشت زمان از ما دور نمی‌شوند؛ پیر نمی‌شوند، به قلمرو اثیری الهگان هنر کوچ نمی‌کنند… آنها در شب‌های بیخوابی و تاریک بر در می‌کوبند، به بالینمان می‌آیند و ما را به گفتگوهای پرتشویش می‌کشاند. با هر تپش قلبمان داستایفسکی به ما می‌گوید: «آری، می‌دانم؛ و بیش از آن هم می‌دانم، و چیزهای دیگری هم جز آن می‌دانم.» او با نگاه خیره نافذ و مرموزش همواره در برابر ما می‌ایستد، این راهنمای هشیار و تیزبین روح ما، و همزمان هم ما را هدایت می‌کند هم می‌پایدمان.

همیشه پیشنهاد می‌شود برای فهم فلسفه یک نویسنده، باید در درجه اول، کتاب‌هایش خوانده شود. اما فهم یک نویسنده و طبیعتاً پی بردن به همه جنبه‌های فلسفه او شاید کار ساده‌ای نباشد. بنابراین ضروری است در کنار کتاب‌های اصلی نویسنده، کتاب‌های تفسیر و نقد نیز مطالعه شود. برای شناخت داستایفسکی می‌توانید کتاب‌هایی مانند کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان – کتاب فلسفه داستایفسکی – کتاب بوطیقای داستایفسکی و کتاب داستایفسکی و روند خلاقیت ادبی را بخوانید. این چهار کتاب از جمله بهترین کتاب‌هایی هستند که درباره این نویسند روس ترجمه شده‌اند.

۵ رمان از داستایفسکی

اما بپردازیم به ۵ رمان از داستایفسکی که خواندن آن ضروری است و ما در کافه‌بوک نیز این ۵ رمان را به شکل ویژه معرفی کرده و بسیار درباره آن به بحث و گفتگو پرداخته‌ایم. سایر کتاب‌های داستایفسکی نیز در کافه‌بوک معرفی شده‌اند اما همان‌طور که اشاره کردیم در این مطلب به بررسی مهم‌ترین آثار نویسنده می‌پردازیم.

برادران کارامازوف

اولین رمان که مهم‌ترین رمان نویسنده نیز می‌باشد، رمان برادران کارامازوف است. رمان برادران کارامازوف آخرین اثر این نویسنده بزرگ است، رمانی که داستایفسکی سه سال از آخرین سال‌های عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. برادران کارامازوف نهایتاً در سال ۱۸۸۰ به پایان رسید و اگر نویسنده از دنیا نمی‌رفت قصد داشت داستان آن را ادامه دهد.

چهار پسر فیودور کارامازوف که فردی جامعه‌ستیز است، در رمانی که موضوع‌اش جدال بین شـک و ایـمـان است و در مورد هر کدام نیز برهان‌هایی متقاعدکننده ارائه می‌دهد، با قتل پدر خود درگیر می‌شوند. گرچه ایـوان ایـده قتل را می‌دهد و اسمردیاکوف آن را به انجام می‌رساند، این دیمیتری است که بهای این جرم را می‌پردازد. آلیوشـا نیز در پی نجات افراد بی‌گناه در این بین، درگیر قتل می‌شود.

برادران کارامازوف رمان عظیمی است که نبوغ داستایفسکی را به رخ می‌کشد. یک رمان سرشار از طغیان، سرشار از جدال بین نیروی‌های خوب و بد، جدال بین شک و ایمان با مفاهیم فوق‌العاده زیبا و عمیق از جمله بخشش، اشتراک در گناه، اشتراک در رستگاری، عذاب کشیدن و بسیاری موارد دیگر.

برادران کارامازوف علاوه بر بسیاری چیزهای دیگر، رمانی است درباره کلمه به همه‌ی معنای آن، از کلام مجسم خداوند تا پوچ‌ترین حرف‌های پیش‌پاافتاده. به نظر می‌رسد این رمان در فرایند نوشته شدن کتابخانه‌ی کوچکی را بلعیده باشد: رمان پر از نقل‌قول، تقلید و تلمیح است. شخصیت‌هایش فقط سخنگو نیستند، بیش‌ترشان نویسنده نیز هستند: نامه، مقاله، شعر، جزوه، رساله، خاطرات و یادداشت می‌نویسند. شخصیت‌ها نمایش اجرا می‌کنند، سخنرانی می‌کنند، لطیفه می‌گویند یا موعظه و اعتراف می‌کنند.

در قسمتی از متن کتاب برادران کارامازوف، با ترجمه احد علیقلیان می‌خوانیم:

انسان تا زمانی که آزاد بماند دیگر دغدغه‌ی بی‌وقفه و آزاردهنده‌ای برایش نمی‌ماند جز یافتن کسی که هرچه زودتر در برابرش تعظیم کند. اما انسان چیزی را می‌جوید در پایش بیفتد که بی‌چون‌وچرا باشد، به قدری بی‌چون‌وچرا که همه‌ی انسان‌ها بی‌درنگ در پرستش همگانی‌اش اتفاق نظر داشته باشند. چون دغدغه‌ی این موجودات ترحم‌انگیز فقط یافتن چیزی نیست که من یا دیگری بتواند در برابرش تعظیم کند، بلکه یافتن چیزی است که هرکس دیگری نیز به آن ایمان آورد و در برابرش تعظیم کند، چون ناگزیر همه‌چیز باید باهم باشد.

شیاطین

دومین مورد از میان ۵ رمان از داستایفسکی کتاب بی‌بدیل شیاطین است. این کتاب چه بسا در درجه سختی با برادران کارامازوف همتراز باشد و در برخی قسمت‌ها از آن هم سنگین‌تر و دشوارتر باشد. در این رمان ما با سیاسی‌ترین کتاب داستایفسکی رو به رو هستیم که داستان آن درباره ملتی است که موازین اجتماعی را نمی‌شناسد و بدین ترتیب به جای این که خود را نجات دهد، نابود می‌سازد.

در اواخر دهه ۱۸۶۰ ناآرامی‌های سیاسی ناشی از گروه‌های دانشجویی که تحت تاثیر ایده‌های لیبرال، سوسیالیست و انقلابی نشات گرفته از اروپای غربی بودند در روسیه شکل می‌گرفت. در نوامبر ۱۸۶۹ دانشجویی به نام ایوانف به عنوان یکی از اعضای این گروه‌ها در پی مخالفت با آرمان‌های تندروانه و خشونت‌آمیز و فریبکارانه در مسکو به دست هم‌گروهی‌هایش به سرکردگی نچایف به قتل رسید. این موضوع جرقه‌ای در ذهن نویسنده شد و نتیجه آن همین رمان شیاطین بود. پیشنهاد می‌کنیم برای درک بهتر و دید وسیع‌تر نسبت به این موضوع و همچین اگر خواهان مطالعه یک رمان خوب دیگر هستید، کتاب استاد پترزبورگ را مطالعه کنید. (می‌توانید برای اطلاعات بیشتر، معرفی این کتاب را در سایت کافه‌بوک بخوانید.)

شیاطین درباره دسته‌ای از آدم‌های انقلابی است که برای رسیدن به آرمان‌های خود از هیچ جنایتی رویگردان نیستند و برای رسیدن به اهداف خود ترسی از کُشتن ندارند. می‌توان گفت، مسئله اخلاقی مطرح شده در کتاب جنایت و مکافات در اینجا به مسئله اخلاقی – سیاسی تبدیل شده است. در رمان شیاطین داستایفسکی به بازسازی تصویر یک گروه انقلابی می‌پردازد که خواهان سرنگونی حکومت و تضعیف کلیسای روسیه‌اند. در شیاطین افرادی را می‌بینید که به سادگی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. کسانی که عاشق وطن و خواستار جهانی بهترند اما تحت تاثیر متعصبان تندرو تبدیل به ماشین‌های کشتاری فاقد تفکر مستقل می‌شوند‌.

در قسمتی از رمان شیاطین با ترجمه سروش حبیبی می‌خوانیم:

در همه جوامع و در وقت پریشانی تردید و تزلزل یا در دوران‌های گذار و تحول همیشه اراذلی رنگارنگ از اعماق جامعه برمی‌آیند. منظور من آن گروه به اصطلاح «پیشتاز» و علمداران نیست که در هر جریانی می‌کوشند از دیگران جلوتر باشند (و جز این فکری ندارند) و هدفشان در این تلاش اغلب بسیار احمقانه است و در عین حال کم و بیش معین. خیر، منظور من اراذل بی‌سر و پایی‌ست که در همه جوامع هستند و فقط در دوران‌های تحول یا آشوب و گذار برمی‌آیند و آشکار می‌شوند. اینها نه فقط هدفی ندارند بلکه حتی نشانی از اندیشه در ذهنشان پیدا نیست و فقط بی‌شکیبی و تشویش جامعه را با شدت بسیار بیان می‌کنند. این اراذل همیشه بی‌آنکه خود به این حال آگاه باشند در خدمت و تحت فرمان گروه کوچک «پیشتازان» قرار می‌گیرند که هدفی مشخص دارند و اگر بسیار سبک‌مغز نباشند (که کم پیش نمی‌آید که باشند) این زباله‌ها را به هر سو که بخواهند می‌روبند و هدایت می‌کنند.

یادداشت‌های زیرزمینی

فیودار داستایفسکی کتاب یادداشت‌های زیرزمینی را در سال ۱۸۶۴ منتشر کرد. این کتاب یکی از عجیب‌ترین رمان‌های اوست که در آن به پیچیده‌ترین جنبه‌های روانشناختی انسان پرداخته است. منتهی با فرمی که از دیگر آثار او فاصله بسیار زیادی دارد. به همین جهت است که این کتاب کمتر دیده شده و افراد کمتری هستند که آن را خوانده باشند. اما اهمیت این رمان در فلسفه داستایفسکی بسیار زیاد است.

داستایفسکی در یادداشت‌های زیرزمینی از زبان مردی سخن می‌گوید که از آگاهیِ زیاد نسبت به سایر مردم عادی، به کنج انزوای زیرزمینش خزیده و گویی مقابل فلاکت روزگار و جهالت مردم مشغول طغیانی منفعلانه است. زیرزمین در اینجا نمادی از بریدگی از اجتماع و بیگانگی است.

افکار و اندیشه‌های داستایفسکی در این کتاب از زبان مرد زیرزمینی بیان می‌شوند و گویی در داستان‌های دیگرش از منظر فکر خارج شده و رنگِ عمل به خود می‌گیرند. می‌شود ریشه تمام کارهای قهرمانان داستایفسکی را از لابلای این یادداشت‌ها بیرون کشید. یادداشت‌های مردی پارادوکسالیست که در رنج خود دست و پا می‌زند. ضدقهرمانی که تمام قهرمان‌های داستایفسکی از دل او متولد می‌شوند. و ما را با این پرسش بزرگ تنها می‌گذارد: کدام بهتر است؟ خوشبختیِ ارزان، یا رنجِ متعالی؟

در کتاب یادداشت‌های زیرزمینی، نویسنده به بیشترین مساله‌ای که اشاره دارد، بارِ حقارتی است که بر دوش می‌کشیم. این بار روی شانه‌هایمان سنگینی می‌کند، و دلمان می‌خواهد هرطور شده روی دیگری آوارش کنیم. و این کارِ هر روزه ماست. همیشه از بالادست‌هایمان، تو سری خورده‌ایم، پس سعی داریم که در جایی بدبخت‌تر از خودمان را گیر بیاوریم و به آن تو سری بزنیم.

هرچند که این موجود منزجر زیرزمینی عجیب و بیگانه است. ولی در جامعه کم نیستند انسان‌هایی از جنسِ مردزیرزمینی، که از رنجِ دانستن، به گوشه‌ای از انزوایشان خزیده‌اند، انسان‌هایی که به سببِ اندیشه‌های آگاهانه و طغیانگرشان، اگر زمانی از پیله خود بیرون بیایند و وارد پیاده‌روی اجتماع شوند، قادرند دست به هر کاری بزنند.

در قسمتی از متن کتاب یادداشت‌های زیرزمینی، با ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب می‌خوانیم:

چه انتظاری می‌توان از انسان داشت؟ این موجودی که چنین خصایص غریبی دارد؟ همه مواهب و نعمتهای زمینی را به پایش بریزید، تا خرخره در سعادت غرقش کنید، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فرو کنید و به دهانش بگذارید، چنان از پول بی‌نیازش کنید که دیگر جز خوردن و خوابیدن و تلاش برای ادامه تاریخ پر افتخار بشری کاری نداشته باشد، همین آدم اما از روی حق ناشناسی و فقط برای آزار و اذیت به شما صدمه می‌زند و خصومت می‌ورزد. همین آدم حتی همه آنچه را به او داده‌اید به خطر میاندازد و عمدا بدترین و بیهوده‌ترین هوس را دنبال می‌کند، بدترین دیوانه بازی و ضرر مالی را به بار می‌آورد، آن هم تنها برای اینکه وضعیت مرفه و راحت و معقولش را قربانی فانتزی‌ها و خیالپردازی‌های خویش کند. دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست‌ترین حماقت را می‌خواهد، فقط و فقط برای اینکه به خودش ثابت کند – نکته ضروری و لازمش همین است – آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خد آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده تقویم و قوانین خواسته‌ای داشته باشد.

5 رمان از داستایفسکی

جنایت و مکافات

چهارمین اثر در میان آثار داستایفسکی که باید آن را بخوانیم و حتماً بسیاری از شما کتابخوانان با آن آشنا هستید، رمان جنایت و مکافات است. شخصیت اصلی این کتاب، رادیون رومانویچ راسکلنیکف، جوانی ۲۳ ساله است که فکری باز و کنجکاو دارد. جوانی خوش‌چهره که فقر و بی‌پولی او را در هم کوبیده و باعث شده با مردم و زندگی اطرافش بیگانه باشد. راسکلنیکف افکاری آشفته دارد و مدام به موضوعات مختلف فکر می‌کند و تراوشات ذهنی‌اش بسیار زیاد است. حتی می‌توان گفت او به نوعی یک فیلسوف است و تصویری که از خود دارد تصویر یک مرد شفگت‌انگیز و پرقدرت است.

در میان ۵ رمان از داستایفسکی این کتاب قضاوت ما را در مقابل خوب و بد یا خیر و شر سخت می‌کند. در جنایت و مکافات ما با راسکلنیکف قدم به قدم همراه می‌شویم، با او تبر را به دست می‌گیریم، با او جنایت می‌کنیم و با او مکافات می‌بینیم و در نهایت احساسات درونی او را و از همه مهم‌تر فلسفه او را کشف می‌کنیم. ما می‌بینیم که راسکلنیکف همان‌طور که خودش فکر می‌کرد یک «انسان شگفت‌انگیز» و یا به تعبیری یک «ابرانسان» نیست. چون اگر چنین بود جنایتش دیگر مکافاتی به همراه نداشت.

در قسمتی از متن کتاب جنایت و مکافات، با ترجمه مهری آهی می‌خوانیم:

اگر دیگران نفهم هستند و من یقین می‌دانم که نفهمند، پس چرا خودم نمی‌خواهم عاقلتر شوم. بعد، سونیا، دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است… بعد نیز دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد، مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی‌ارزد که انسان سعی بیهوده کند! بله، همین طور است! این قانون آنهاست… قانون است، سونیا! همین طور است! و من اکنون می‌دانم سونیا، کسی که عقلا و روحا محکم و قوی باشد، آن کس بر آنها مسلط خواهد بود! کسی که جسارت زیاد داشته باشد، آن کس در نظر آنان حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد، بر آن تف بیندازد، او قانونگذار آنان است. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد! تا به حال چنین بوده است و بعدها نیز چنین خواهد بود! باید کور بود که اینها را ندید.

ابله

شاید بتوان گفت که کتاب ابله خصوصی‌ترین رمان داستایفسکی است! در اینکه رمان ابله یک شاهکار است هیچ شکی وجود ندارد اما خصوصی بودن رمان ابله از یک جهت بسیار به چشم می‌آید و آن توصیف لحظاتی است که یک فرد محکوم به اعدام از سر می‌گذراند. لحظاتی که از زبان شخصیت اصلی کتاب بیان می‌شود و در واقع ناشی از تجربیات خود داستایفسکی است.

در روز ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ داستایفسکی به اتفاق سایر اعضای گروه پتراشفسکی از قلعه پتروپاولفسک به میدان سمیونفسکایا که محل اعدام بود منتقل گردید. پس از قرائت حکم اعدام و پوشانیدن پیراهن سفید بر تن مجرمان، مراسم مذهبی پیش از مرگ اجرا شد. شمشیرهای آنان را به عنوان سلب هر نوع حقوق اجتماعی بر فراز سرشان شکستند و گروه اول محکومان را برای تیرباران‌شدن به ستون بستند. (داستایفسکی در گروه دوم بود) پس از صدای طبلی که ناگهان بگوش رسید، محکومان پای ستون را بر خلاف انتظار به پیش بقیه مجرمان بازگرداندند و فورا فرمان جدید تزار را مبنی بر تبدیل حکم اعدام به حبس با اعمال شاقه و تبعید به سیبری، خواندند.

قهرمان اصلی رمان ابله پرنس لی‌یو نیکلایویچ میشکین آخرین بازمانده از یک خاندان اصیل و کهن است. پرنس در کودکی پدر خود را از دست می‌دهد و فرد بسیار گوشه‌گیری می‌شود که از حملات صرع رنج می‌برد. این حملات مکرر صرع او را به صورت نیمچه ابلهی درآورده است. یکی از دوستان ثروتمند پدرش تصمیم می‌گیرد پرنس را برای معالجه به سوییس نزد روان‌پزشکی بفرستد. همین که پرنس احساس می‌کند حالش بهتر است و می‌تواند سفر کند، به دلیل نامه‌ای که دریافت کرده است، تصمیم به بازگشت به روسیه می‌گیرد. در قطار همسفری پیدا می‌کند که بعدها ماجراهای بسیاری با او خواهد داشت اما در روسیه هیچ خویشاوندی ندارد به جز خانم ژنرال که نسبت بسیار دوری با او دارد. بنابراین تصمیم می‌گیرد نزد او برود. پرنس در یک زمان خاص نزد ژنرال و خانم ژنرال می‌رود و با شیرین زبانی می‌تواند روابط خوبی با آن‌ها ایجاد کند اما…

در جنایت و مکافات درد وجدان در روح یک نفر متمرکز است که از نظام کهنه جهان بیرون جسته است، حال آنکه در ابله همه اشخاص داستان دستخوش این بحران‌اند و در این گرداب کشیده شده‌اند و همه اهل جهانی‌اند که در سراشیب تباهی پیش می‌رود.

در قسمتی از متن کتاب ابله، با ترجمه سروش حبیبی می‌خوانیم:

وقتی کسی را با شکنجه می‌کشند رنج و درد زخم‌ها جسمانی است. و این عذاب جسمانی آدم را از عذاب روحی غافل می‌کند، به طوری‌که تنها عذابی که می‌کشد از همان زخم‌هاست تا بمیرد. حال آنکه چه بسا درد بزرگ، رنجی که به راستی تحمل‌ناپذیر است از زخم نیست بلکه در اینست که می‌دانی و به یقین می‌دانی که یک ساعت دیگر، بعد ده دقیقه دیگر، بعد نیم دقیقه دیگر، بعد همین حالا، در همین آن روحت از تنت جدا می‌شود و دیگر انسان نیستی و ابدا چون و چرایی هم ندارد. بزرگ‌ترین درد همین است که چون و چرایی ندارد.

تلاش کردیم در معرفی ۵ رمان از داستایفسکی به مهم‌ترین و بهترین کتاب‌های نویسنده اشاره کنیم، هرچند درباره داستایفسکی و کتاب‌هایش مطالب بسیار زیادی در سایت کافه‌بوک منتشر شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. مطالعه این مطالب هم در فهم کتاب‌های داستایفسکی و هم در انتخاب رمان‌های او برای مطالعه به شما کمک فراوانی می‌کند:

نظر شما درباره این ۵ رمان از داستایفسکی که معرفی کردیم چیست؟ آیا کتاب دیگری از این نویسنده بزرگ وجود دارد که حتماً باید در لیست قرار داده شود؟ لطفاً نظرات خود را همراه با دلیل با ما به اشتراک بگذارید.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 76
دوست نداشتم: 54
میانگین امتیازات: 1.41

چاپ کتاب

7 دیدگاه در “۵ رمان از داستایفسکی

کاش برادران کارامازوف داستایفسکی ترجمه از روسیش هرچه زودتر منتشر میشد از سمت نشر پارسه. از ۴گانه کتابهای داستایفسکی ۳ گانه‌ی کتابهاش رو دارم جنایت مکافات با ترجمه آتش برآب. ابله و شیاطین سروش حبیبی. دلم نمیاد این شاهکار رو با ترجمه های زبان واسطه بخونم

من از مسئولیت فروش نشر پارسه که سوال کردم گفتن برای سال ۱۴۰۳ یا ۱۴۰۴ منتشر میشه (با ترجمه آتش برآب)

دوست عزیز لینک ” چگونه داستایفسکی بخوانیم؟” در همین صفحه دمطالعه کنید خیلی به شما کمک میکنه. چند پیشنهاد خوب برای ترتیب مطالعه رمانها ارائه شده. به من خیلی کمک کرد. پیشنهاد میکنم شما هم امتحان کنید.
ممنون از سایت خوب کافه بوک

من ۲ استاد ادبیات داشتم که هردو به من کتاب شب های روشن رو پیشنهاد کردن، دفعه اول که استادم بهم گفت این کتاب رو خریدم، و نخوندمش
یک سال بعد که به استاده دومم گفتم من این کتاب رو دارم ولی نخوندمش بهم گفت: رفتی خونه قبل از ناهار باید تمومش کنی بعد میری ناهار
ولی بازم دو سه بار شروع کردم اما نتونستم بخونمش
چند وقت بعد با استادمون تو یه جمعی بودیم و یکی رو پیدا کردیم دقیقا عین من. از شب های روشن خوشش نمیومد‌
برام جالب بود، شمام اگه خوشتون نمیاد بگید احساس تنهایی نکنم

مدیر محترم سایت با سلام…بنده کتاب جنایت و مکافات رو با ترجمه آتش برآب خریداری کردم اما خیلی از کتابخوان ها کتاب ابله و برادران کارامازوف و شیاطین نویسنده رو ارج می‌نهند…میخاستم بگم این ۳ مورد کتاب از جنایت و مکافات ارزش بیشتری داره چون من کمی دلزده شدم همش با خودم میگم چرا شیاطین یا ابله رو خریداری نکردم….نظر شما درباره این موضوع چیه؟ خود شما شخصا کدام کتاب این نویسنده رو دوست داشتید میدونم همشون شاهکاره اما نظر شخصی شما به چه صورته؟ اگر میخاستید ۵ کتابهای داستایفسکی رو طبقه بندی کنید از هر لحاظی کدامیک اولی کدامیک دومی و سومی و الا آخر قرار میگرفتن

سلام
کتاب‌های داستایفسکی همگی جایگاه مهمی در فلسفه نویسنده دارند. کتاب حنایت و مکافات هم از بهترین‌های داستایفسکی است. مطمئن هستم شما هم به داستایفسکی علاقه پیدا می‌کنید و پس از مدتی نمی‌توانید بین کتاب‌های بزرگ نویسنده تفاوت قائل باشید. به همین خاطر به مطالعه ادامه بدید و زیاد به دنبال رتبه‌‌بندی کتاب‌های نویسنده نباشید، چون در نهایت فهم فلسفه نویسنده با مطالعه مجموع آثار امکان‌پذیر است.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *