کتاب سطوح زندگی با این جمله زیبا شروع مى شود که همین جمله زمینه را براى یک نوشته عظیم و تاثیرگذار آماده مى سازد.
دو چیز را که قبلا با هم تلفیق نشده اند، با هم تلفیق مى کنى، و دنیا عوض مى شود. آدم ها شاید همان موقع متوجه نشوند، اما مهم نیست؛ به هر حال، دنیا عوض شده است.
این بار به معناى واقعى کلمه جولیان بارنز دهن رو از تعجب و شگفتى باز کرد.
این که کتاب نه یک رمان است و نه یک نوشته غیر داستانى! نه حتى جزو دسته اى قرار میگیره و نه حتى میشه سبکى رو بهش نسبت داد! واقعا کتاب عجیبیه!
کتاب سطوح زندگی
کتاب ٣ فصل دارد:
-
فصل اول
کتاب سطوح زندگی مثل کتاب هیاهوى زمان با یک شکل روایى هیبریدى (یک سرى وقایع واقعى حقیقى رو در قالب داستان بیان کردن) شروع می شود اما این بار بارنز به سراغ شخصیت هاى برجسته هوانوردى رفته. او جسته و پراکنده از وقایع تاریخى از ٣ هوانورد (نادار، فرد برنابى، سارا برنارد) در سال هاى بین ١٨۵٠ تا ١٩٢٠ رو بیان میکنه که تا حد خیلى زیادى خسته کننده بود و کمى نسبت به بارنز و این کتاب سردم کرد. در این فصل از حال هواى هوانوردى و حس آزادى وقت پرواز و دشوارى هاى اون میگه.
-
فصل دوم
در ادامه فصل اول کم کم به موضوع هوانوردى عکاسى و عشق رو اضافه میکنه. بارنز این بار با اضافه کردن عکاسى به موضوع هوانوردى و ربط دادن شخصیت نادار (حقیقى و واقعى) که هم هوانوردى و هم عکاسى مى کرد و با ادغام این دو هنر جنبه هاى زیبایى آفرید میپردازه.
در ادامه دو تن دیگر از شخصیت هاى کتاب یعنى سارا برناد و فرد برنابى که هر دو در فصل اول کتاب در راستاى هوانوردى معرفى شدن رو به هم ربط میده و حتى از رابطه و عشق میان این دو به هم حرف میزنه و جالب تر از همه سرنوشت اون هاست مثلا سارا عشق فرد رو رد میکنه و میگه حاضر نیست با فرد یا هر کسى ازدواج کنه اما نهایتا تن به ازدواج با گستاخ و مردى زنباره میده… و چیز هاى جالب دیگر.
تا این جا کمى اون سردى ابتدایم در فصل یک با موشکافى دقیق فصل دوم آرام شد اما فصل سوم دهان رو از تعجب گشود (شاید هم بست.)
-
فصل ٣
تا به حال این دو فصل زمینه چینى هنرى براى حرف اصلى این کتاب بود؛ یعنى اندوه!!
در فصل ٣ بارنز شروع به نوشته اى از خود مى کند، نوشته سراپا راستى و صداقت، نوشته آرام، زیبا، هنرى و جذاب طورى که دلم نمى خواست تمام شود.
بارنز از اندوهى حرف میزند که رنج برده و مى برد، از مرگ و اندوه، بارنز از دوران تلخ فوت همسرش میگوید از اندوه بعد از او، از آن ٣٧ روز تشخیص سرطان تا لحظه مرگ، از واکنش دوستان و مردم و اطرافیانش، از احساساتش از چیز هایى که پیش خود گفتم: (دوباره بارنز متعجبم کرد.)
فضاى کتاب بى نظیر بود واقعا کیف کردم وقتى فصل سوم رو خوندم. تا به در کل زندگى ام نوشته اى اینچنین از سر صداقت نخوانده ام. وقتى نوشته هاى پراکنده به این زیبایى به هم پیوند خورده می شوند واقعا دهن انسان رو از تعجب و شگفتى مى گشایند.
قسمت هایی از کتاب
ما در مواجهه با مرگ، این اتفاقِ معمولیِ منحصربهفرد، درماندهایم؛ دیگر نمیتوانیم آن را بخشی از طرحی بزرگتر در نظر بگیریم، و به گفتهی ئی. ام. فورستر: «یک مرگ شاید چند و چونِ خودش را بهروشنی بیان کند، اما چند و چونِ مرگِ دیگر را روشن نمیکند.» بنابراین اندوه نیز تصورناپذیر میشود: نه فقط از لحاظ طول مدت و عمق، بلکه همچنین از لحاظ رنگ و جنس، فریبها و طلیعههای دروغینش، و عود کردنِ مجددش، و نیز ضربهی روحی اولیهاش: ناگهان در آبهای منجمدکنندهی دریای شمال فرو میروی و فقط یک جلیقهی نجات مضحک به تن داری که مثلا قرار است زنده نگهت دارد.
دو چیز را که قبلا باهم تلفیق نشده اند تلفیق می کنی: گاهی عملی و موفقیت آمیز است، گاهی نیست.
دو نفر را که قبلا کنار هم نبوده اند کنار هم می گذاری. گاهی شبیه همان اولین تلاش برای بستن بالن هیدروژنی به بالن هوای گرم است: ترجیح می دهی سقوط کنی و بسوزی، یا بسوزی و سقوط کنی؟
اطلاعات کتاب
- کتاب سطوح زندگی
- نویسنده: جولیان بارنز
- ترجمه: شبنم سعادت
- انتشارات: میلکان
- تعداد صفحات: ۸۰
- قیمت چاپ اول: ۷۰۰۰ تومان
این مطلب با همکاری حامد رحیمی (بوکرمن) نوشته شده است.
نظرات خود را در مورد این کتاب با ما به اشتراگ بگذارید.