انتشارات متخصصان

کتاب ظلمات سپید

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب ظلمات سپید روایت سفرهای اکتشافی و ماجراجویی‌های باورنکردنی هنری ورزلی (henry worsley) در قطب جنوب (جنوبگان) به روایت دیوید گرن است. روایت مبارزه و تلاشی جسمی و روحی که گاه فراتر از توان بشر است.

هنری ورزلی افسر ۵۶ ساله و بازنشستۀ ارتش بریتانیا که از او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و الهام‌بخش‌ترین کاشفان قطبی تاریخ یاد می‌شود، سه بار به قطب جنوب سفر کرد که هر سفر او سرشار از ماجراهای اعجاب‌انگیز بود.

ورزلی افسر بازنشسته‌ی ارتش بریتانیا بود و‌ در سرویس ویژه‌ی نیروی هوایی خدمت می‌کرد که یک واحد کماندویی مشهور بود. او‌ هم‌چنین مجسمه‌ساز، بوکسور، عکاسی که عکس‌های سفرهایش را به دقت ثبت می‌کرد، مجموعه‌دار کتاب‌های نایاب و‌‌ نقشه‌های قدیمی و فسیل، مورخ آماتور و درکل تحت‌تاثیر کاریزمای ارنست شکلتون بود.

وسعت بی‌پایانی را تصور کنید که در آن نور خیره‌کننده‌ی منعکس شده از سطح برف چشمانتان را می‌زند. با هربار تنفس سوز سرمای منفی هشتاد درجه را به شش‌ها وارد می‌کنید و پیشروی با وجود بادی که هرلحظه شما را به عقب می‌راند سخت و سخت‌تر می‌شود. وزن سورتمه و وسایلی که به همراه دارید چیزی حدود ۱۵۰‌کیلوگرم است و آن‌ها را با یک‌ طناب به دور کمرتان بسته‌اید. کمی که پیش می‌روید تنها چشم‌انداز پیش‌رو چوب‌های اسکی‌تان است و‌ حالا باید شروع کنید به بالا رفتن از یک شیب بسیار تند ولی انگشتان دست و پایتان را حس نمی‌کنید. خسته و ناامیدید ولی ذهنتان به شما نهیب می‌زند کمی دیگر پیش بروید چون برای رسیدن به قطب جنوب باید روزانه حدود ۱۳ کیلومتر در برف و بوران پیشروی کنید.

این بخشی از شرح مصایب سفرهای جذاب و اعجاب‌انگیز هنری ورزلی، اکتشاف‌گر بزرگ قطب جنوب در کتاب ظلمات سپید بود. هنری که سابقه‌ی حضور در ارتش و تمرینات سخت و طاقت‌فرسا را داشت، تصمیم گرفت تا به تبعیت از اسطوره‌ی مجسم خود، ارنست شکلتون سفر اکتشافی بزرگی را ترتیب دهد.

[ معرفی کتاب: از کاپ تا کیپ با عنوان فرعی سفر به آخر دنیا – سفرنامه رضا پاکروان ]

کتاب ظلمات سپید

ارنست شکلتون که هنوز هم از او به عنوان مدیری مدبر یاد می‌کنند و در حوزه‌های مدیریت و برنامه‌ریزی الگوی بسیار موفقی است، در سال ۱۹۰۸ برنامه‌ی اکتشاف نمرود را برنامه‌ریزی کرد و به همراه گروهش عازم قطب جنوب شد. او‌ در حالی‌که تنها ۱۷۰ کیلومتر با مقصد فاصله داشت به دلیل کمبود منابع غذایی و در خطر بودن جان افراد گروهش تصمیمی جسورانه گرفت و از راه آمده بازگشت. این شرح تلاش ناکام شکلتون و تصمیم شجاعانه‌اش، هنری جوان را که هنوز در مدرسه تحصیل می‌کرد و از طریق کتاب خاطرات سفر اکتشافی شکلتون با او آشنا شده بود، سخت تحت‌تاثیر قرار داد.

در قسمتی از کتاب در قلب قطب جنوب، شرح حال تلاش ناکام ارنست شکلتون برای فتح قطب جنوب چنین می‌خوانیم:

«ورزلی خطوط ابتدایی را خواند: «انسان‌ها به دلایل مختلفی به فضاهای دست‌نیافته می‌روند. برخی از آن‌ها به سادگی به عشق ماجراجویی راهی این سفر می‌شوند و برخی دیگر از تشنگی و اشتیاق دانش و عده‌ای هم به جست‌وجوی زمزمه‌های اسرارآمیز روانه‌ی افسون این مکان‌های ناشناخته می‌شوند.»

شکلتون و تیمش در این سفر به یکی از خشن‌ترین و صعب‌العبورترین نقاط جهان پا گذاشته بودند. آن‌ها می‌بایست مسیری حدود ۱۶۰۰ کیلومتر را در دمای منفی چهل درجه پیاده‌روی کنند. که قطعا با وجود وسایل سنگین همراهشان و شرایط سخت جوی کار آسانی نبوده است.

هنری در دل رویای تحقق آرزوی شکلتون را نهفت تا سال ۲۰۰۸ که همراه دو دوست نویافته‌ی خود، گو و آدامز، راهی قطب جنوب شدند. اولین تجربیات همیشه بهترین آن‌ها هستند. همه‌چیز نو و شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد و امید به تحقق رویایی دور از دسترس نیروی پیش‌برنده است. این تیم سه نفره موفق شدند تا به نقطه‌ای از قطب جنوب برسند که همان قسمت ثابت و انتهایی کره‌ی زمین است.

اما تلاش هنری برای بازگشت به قطب با گروهی دیگر خود داستانی جدا دارد. او بار دیگر در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵ به قطب بازگشت. هنری در آخرین پیمایش خود تصمیم گرفت که رویای شکلتون را جامه‌ی عمل بپوشاند: عبور عرضی از میان قاره‌ی جنوبگان. و شگفتی این سفر زمانی بیشتر شد که اعلام کرد تصمیم دارد یکه و تنها این پیمایش را انجام دهد.

پررنگ‌ترین وجه سفرهای هنری ورزلی این است که به ما نشان می‌دهد این قدرت ذهن است که توانایی مواجهه با مشکلات و سختی‌ها را به ما می‌دهد. یک ذهن قدرتمند و پرتوان همانند ورزلی در سخت‌ترین شرایط نه تنها موتور محرکه بود بلکه به دیگران نیز انرژی و تحرک ترزیق می‌کرد.

هنری به قطب سفر می‌کرد تا خود و ذهنش را به چالش بکشد. هدف او جدای از جمع‌آوری کمک‌های مالی برای سازمان‌های خیریه، دست‌وپنجه نرم کردن با سختی‌ها در دل سختی‌ها بود تا بتواند ذهن بزرگ خویش را وسعت بخشد. اگر به سفرهای اکتشافی به چشم غلبه بر طبیعت نگاه کنیم، همواره از بعد توسعه‌دهنده و انسان‌ساز آن غافل شده‌ایم.

[ معرفی کتاب: کتاب در جستجوی شانگری‌لا – شرح پنج سال زندگی در هند ]

کتاب ظلمات سپید

جملاتی از متن ظلمات سپید

راه‌پیمایی از ارتفاعی نزدیک سطح دریا شروع شد و‌با شیبی سخت رو به بالا ادامه پیدا می‌کرد. به تدریج هوا رقیق‌تر و فشار هوا بیشتر می‌شد و به همین دلیل بینی‌اش دچار خونریزی می‌شد. خون روی شیشه‌های عینک آفتابی‌اش پخش شده بود و انگار در طول مسیرش غباری به رنگ قرمز تیره تمام سطح برف را پوشانده بود.

اغلب این ذهن‌های آن‌ها بود که قبل از بدنشان از ادامه‌ی مسیر دست‌ می‌کشید. راه‌پیمایی‌هایی که با عنوان راه‌پیمایی استقامت شناخته می‌شدند شامل پیاده‌روی به طول ۶۵ کیلومتر در ارتفاع هزار متری بودو در حالی که کوله‌ای به وزن ۲۳ کیلو را حمل می‌کردند و باید در کم‌تر از ۲۲ ساعت به پایان می‌رسید.

فرانک ورزلی نوشته است:«تعجب می‌کنم که چرا معمولا جهنم به عنوان مکانی گرم تصور می‌شود. عذاب سرمای یخ بسیار بیشتر است.»

تا اکتبر ۲۰۰۸ او و همکارانش آماده بودند تا آنچه را که به طور رسمی سفر صدسالگی شکلتون نامیده بودند، آغاز کنند. قبل از شروع سفر ورزلی و خانواده‌اش برای جشن کریسمس جمع شدند. با آنکه ورزلی بارها درباره شکوه و عظمت جنوبگان به جوانا گفته بود اما همچنان برای جوانا آنجا مخوف‌ترین جای جهان بود. با این همه جوانا به ورزلی ایمان داشت و به عبارتی از توماس پینچان اشاره می‌کرد: «هرکسی جنوبگانی دارد. جایی که مردم به دنبالش هستند تا به پاسخی درباره خودشان برسند.» درباره شوهر او این مکان خودِ قطب جنوب بود. به‌همین‌دلیل بود که او با اینکه از عمق وجودش نگران مردی بود که دوستش داشت، مثل همیشه برای این سفر شوهرش هم آرزوی موفقیت کرد.

ورزلی سورتمه‌اش که در ابتدای سفر ۱۵۰ کیلو و دو برابر وزنش بود را با افساری به دور کمرش بسته بود و برای راه رفتن روی یخ، چوب اسکی بسته بود. در هر دستش یک چوب‌دستی داشت که با فشار دادن آن‌ها روی زمین به جلو حرکت می‌کرد. راه‌پیمایی از ارتفاعی نزدیک به سطح دریا شروع شد و با شیبی سخت رو به بالا ادامه پیدا می‌کرد. به‌تدریج هوا رقیق‌تر و فشار هوا بیشتر می‌شد و به همین دلیل بینی‌اش دچار خونریزی می‌شد. خون روی شیشه‌های عینک آفتابی‌اش پخش شده بود و انگار در طول مسیرش غباری به رنگ قرمز تیره تمام سطح برف را پوشانده بود. مسیر که به سراشیبی می‌رسید چوب‌های اسکی را درمی‌آورد و روی پاهایش راه می‌رفت و هر جا شیب سربالای مسیر زیاد می‌شد، به پوتین‌هایش یخ‌شکن می‌بست و سلانه سلانه و آرام راه می‌رفت. چشم‌هایش مرتب سطح زیر پا را برای پیدا کردن شکاف‌های عمیق به دقت بررسی می‌کرد. یک قدم اشتباه می‌توانست او را به درون یک شکاف بی‌نهایت عمیق بکشاند.

اگرچه ورزلی به‌طور کلی خلق و خویی متواضع داشت اما او چهرۀ دیگری هم داشت. هنگامی که یونیفرم نظامی به تن نداشت دوست داشت پیراهن یا کمربندهای رنگی بپوشد. یک موش خرما را به‌عنوان حیوان خانگی نگهداری می‌کرد و موتور هارلی دیویدسون می‌راند و اغلب سیگاری بین لب‌هایش بود. مثل شکلتون که شعر را «داروی مورد نیاز ذهن» می‌دانست، می‌توانست اشعاری را از شاعرانی مانند رابرت براونینگ و رودیارد کیپلینگ نقل کند.

مشخصات کتاب
  • عنوان اصلی: کتاب ظلمات سپید
  • عنوان فرعی: روایت سفر اکتشافی هنری ورزلی به قطب جنوب
  • نویسنده: دیوید گرن
  • ترجمه: علی نصرالهی
  • انتشارات: نشر مهرگان خرد
  • تعداد صفحات: ۹۸
  • قیمت چاپ اول: ۵۵۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی

نظر شما در مورد کتاب ظلمات سپید چیست؟ لطفا اگر این کتاب را مطالعه کرده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]