کتاب سیرک شبانه داستانی تخیلی از جادو و عشق است که در اواخر قرن نوزدهم در لندن جریان دارد، کتابی با روایتی غیر خطی، دیدگاه های متغیر و فصل های کوتاه شبه سینمایی.
داستان کتاب سیرک شبانه از آنجا آغاز می شود که دو استاد شاگردان دست پروردهشان را برای رقابت در سیرکی که فقظ از غروب تا طلوع خورشید باز است، آماده میکنند تا این دو شعبده باز قهار مهارت یکدیگر را در برپا کردن چادر های شگفت انگیز و باورنکردنی به چالش بکشند.
اما چیزی که این دو استاد کارکشته فکرش را نکرده بودند این بود که این دو جوان دلباخته ی یکدیگر شوند…
آن دو خیلی دیر می فهمند که هزینه ی باخت هرکدام گزاف تر از آن است که فکرش را می کردند.
داستان سیرک شبانه خطوط بین واقعیت و تخیل را تار میکند و دنیایی را خلق میکند که در آن غیر ممکن ممکن می شود. چهره ها میتوانند تغییر کنند، گذشت زمان میتواند کندتر باشد و یک مرد می تواند سایه نداشته باشد.
درباره کتاب سیرک شبانه
اگه بخواهم فقط یک کلمه برای توصیف این کتاب به کار ببرم؛ “جادویی” کلمه ایست که انتخاب میکنم.
موضوع اصلی کتاب سیرکه! سیرک جادویی که بی خبر از راه می رسد. و فقط از غروب تا طلوع خورشید باز است. سیرکی که بعد از خوندنش آرزو میکنید روزی توی شهرتون ببینیدش.
این کتاب تلفیقی از جادو، عشق، تجملات و… است.
یکی از دلایلی که من کتاب سیرک شبانه رو خیلی دوست دارم این است که تو این کتاب شما فقط خواننده نیستید! بلکه یکی از شخصیت ها هستید و میتونید همه ی اتفاقات رو ببینید و لمس کنید! از دنیای روزمره جدا شوید و پا به دنیای جادویی سیرک بگذارید. شخصیت های اصلی کتاب هم اکثراً شیرین و دوست داشتنی هستند و ویژگی ها و توانایی های خاص خودشون رو دارند؛ یکی گذشته ی آدم ها رو میخونه؛ یکی واقعا جادو میکنه؛ یکی با دیدن ستاره ها تکه هایی از آینده رو میبینه؛ مردی که سایه نداره، ساعت سازی که ساعت هاش محسور کننده است و…
اگه طرفدار داستان های جادویی هستید و دوست دارید خیالتون رو کمی قلقلک بدید کتاب رو دوست خواهید داشت.
چه کسی میدونه شاید برخلاف نامه ی هاگواترزی که به دستمون نرسید روزی ببینیم که این سیرک سیاه و سفید جادویی اومده اینجا! و تا اون موقع من این کتاب رو نگه میدارم و خودم رو در دنیای جادوییش غرق میکنم؛ تا صرف نظر زمان و مکان بارها و بارها توی ذهنم ازش دیدن کنم.
قسمت هایی از کتاب سیرک شبانه
خیال پرداز کسی است که تنها در نور مهتاب می تواند راهش را پیدا کند. مجازات او این است که قبل از همه ی مردم جهان، طلوع خورشید را می بیند. (اسکار وایلد)
سلیا، چرا ساعتامون رو کوک میکنیم؟
سلیا درحالیکه همچنان به دستش خیره شده است، مودبانه می گوید:
چون همه چیز به انرژی احتیاج داره، وقتی میخواهیم چیزی تغییر کنه باید انرژی و تلاشمون رو صرف اون کنیم.
مردم همیشه چیزهایی رو که دلشون میخواد، می بینن و بیش تر مواقع چیزایی رو میبینن که بهشون می گن.
بهترین خوشی ها تو زندگی، اونایی هستن که هیچوقت انتظارشون رو نداریم.
راز ها قدرتمندند و وقتی رازی رو به بقیه میگی، این قدرت کاهش پیدا می کنه، پس بهتره رازها رو پیش خودت نگه داری و به خوبی ازشون مراقبت کنی. گفتن راز، راز های واقعی، راز های مهم، حتی اگه با یک نفر دیگه باشه، اونا رو تغییر می ده. نوشتن بدتره، چون هر قدر هم ازش مراقبت کنی، کی میدونه چند نفر ممکنه شکل مکتوبش رو ببینن؟ پس بهتره رازهات رو پیش خودت نگه داری، هم به خاطر خودت هم به خاطر اونا.
وقتی وسط یه وضعیت گیر کردی، دیدن همه جنبه های واقعیش سخته. چون برات آشناست. باهاش راحتی.
وقتی جنگ ها شروع میشن و برنده و بازنده شون معلوم میشه، وقتی دزدای دریایی گنجشون رو پیدا میکنن و اژدهاها دشمناشونو برای صبحونه میخورن، یکی باید داستان پیچیده ی اونا رو تعریف کنه؛ این خودش یه جور جادوئه. همه چی به شنونده بستگی داره و هر شنونده، داستان متفاوتی رو می شنوه و تاثیری روش می ذاره که هیچ وقت فکرشو نمیکرده. می تونی داستانی رو تعریف کنی که تو روح آدم ها خونه میکنه و به بخشی از خون و رگ و پی شون تبدیل می شه. همه اش به خاطر داستان های توئه. این نقش تو و موهبتیه که بهت عطا شده. درسته که خواهرت آینده رو می بینه، اما تو هم می تونی آینده رو شکل بدی، پسر. اینو فراموش نکن. هر چی باشه جادو شکل های مختلفی داره.
اطلاعات کتاب
- کتاب سیرک شبانه
- نویسنده: ارین مورگنشترن
- مترجم: مریم رفیعی
- انتشارات: ایران بان
- تعداد صفحات: ۵۲۶
- قیمت: ۳۳۰۰۰ تومان
این مطلب توسط شهرزاد کیانی نوشته شده است.