از ماریو بارگاس یوسا کتابهای زیادی به فارسی ترجمه شده است. ما نیز در وبسایت معرفی و نقد کتاب کافهبوک رمانهای مهم او را معرفی کردهایم و در این مطلب نیز، قصد داریم سختترین و پیچیدهترین رمان این نویسنده بزرگ را یعنی کتاب گفتگو در کاتدرال را بررسی کنیم. این کتاب در سال ۱۹۶۹ منتشر شد و سومین رمان بارگاس یوسا است. خود یوسا میگوید زحمت زیادی برای کتاب کشیده و خوشحال است در طول سالها خوانندگان خودش را پیدا کرده است. به لحاظ فرم داستانی، رمان حاضر از برترین آثار نویسنده است و برخی از منتقدان آن را یکی از مهمترین کتابها در بازنمایی چهره آمریکای لاتین میدانند.
ماریو پدرو بارگاس یوسا در سال ۱۹۳۶ در آرکیپا، پرو، به دنیا آمد. سالهای نخست زندگیاش را در بولیوی گذارند و بعد به شهر لیما مهاجرت کرد. سالها با نشریۀ لاکرونیکا همکاری کرد و در سال ۱۹۵۲ برای تحصیل به مدرسۀ سانمیگل رفت. در این مدرسه اعتصابی دانشجویی را سازمان داد و در ادامه زندگیاش به آموختن ادبیات و حقوق پرداخت. در مقدمه مترجم به شکل جزئیتر و بهتری اتفاقات زندگی یوسا شرح داده شده و خواننده هنگامی که شروع به خواندن کتاب میکند، متوجه شباهت میان زندگی نویسنده و شخصیت اصلی رمان میشود.
بارگاس یوسا علاوه بر درخشش در دنیای ادبیات، با کسب جایزههای مختلف از جمله جایزه نوبل در ادبیات، در قامت چهرهای سیاسی نیز در کشورش شناختهشده است و در سال ۱۹۹۰ تا آستانهی ریاستجمهوری نیز پیش رفت اما درنهایت انتخابات را واگذار کرد.
برخی از کتابهای ماریو بارگاس یوسا که در کافهبوک معرفی شدهاند:
یوسا به خاطر «نمایش ساختار قدرت و تصویرهای بُرّنده از مقاومتها، شورشها و شکستهای فردی.» موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است. بنابراین جای تعجب ندارد اگر اشاره کنیم که در کتاب گفتگو در کاتدرال نیز، شخصیتهای داستان در برابر ساختار قدرت ظالم و دیکتاتوری پرو مقاومت میکنند، دست به شورش میزنند و برخی از آنها به شکست تن میدهند.
کتاب گفتگو در کاتدرال
دنبال کردن زمان و خط داستان در این رمان کار سادهای نیست. خواننده باید در سراسر کتاب جزئیات کوچک را کنار هم بچیند تا به یک تصویر کلی برسد. تصویری که در آن برای خواننده روشن میکند اتفاقات کتاب در دوران دیکتاتوری ژنرال مانوئل اودریا و حاکمیت وی بر پرو، بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۶ در جریان است.
هدف کتاب و شاید بتوان گفت هدف نویسنده از نوشتن کتاب در همان جملات ابتدایی مشخص است. شخصیت اصلی کتاب، سانتیاگو زاوالا، که یک روزنامهنگار است و در روزنامه «لا کرونیکا» فعالیت دارد با بیمیلی و بدون هیچگونه عشقی روزگار میگذراند. او درباره هاری سگهای شهر مینویسد که به اعتقاد خودش «دردسرش به اندازۀ نوشتن دربارۀ کوبا و ویتنام نیست.»
هاری مسئلهای مهم است و شهرداری نیز در سطح شهر مشغول جمعآوری سگهاست تا در نهایت آنها را از بین ببرد. در همین لحظه است که همسر سانتیاگو خبر میدهد که «رودی» را از چنگ او درآوردهاند تا با دیگر سگها ترتیبش را بدهند. سانتیاگو علاوه بر عذاب وجدان، به سرعت دست به کار میشود تا شاید رودی را نجات دهد. (این ماجرا از زندگی خود نویسنده نشأت گرفته است.) سانتیاگو به سگدانی مراجعه میکند و تا به هر طریق شده، سگش را نجات دهد.
یکی از افرادی که در سگدانی کار میکند و مشغول پاکسازی آنهاست، آمبروسیو پرادو است. آمبروسیو قبلاً برای پدر سانتیاگو کار میکرد و در واقع رانندهی او بود. برخورد سانتیاگو با آمبروسیو باعث میشود گذشتهها به سرعت زنده شود.
بنابراین آن دو به لا کاتدرال وارد میشود تا ضمن نوشیدن، یادی از گذشته کنند. عبدالله کوثری، مترجم کتاب، در مقدمه خود درباره این دیدار و به طور کلی درباره کتاب مینویسد: «این گفتگو در فصل اول کتاب آغاز نمیشود و به پایان نمیرسد، بلکه در سراسر کتاب ادامه دارد و همچون رشتهای ماجراهای پراکنده را به هم پیوند میدهد. بقیۀ فصلهای کتاب گویی تا اندازهای تکههایی از همین گفتگو بین این دو نفر است. دیگر گفتگوها که نسبت به این گفتگو در گذشتهای دورتر روی دادهاند، میان آدمهایی است که روابطی مستقیم یا غیرمستقیم با این دو دارند. بر متن این گفتگوها و روایتها نویسنده با نگاهی ژرفبین و انسانی سرگذشتها و سرنوشتهای آدمها را تصویر میکند.»
بنابراین کتاب گفتگو در کاتدرال را باید یک کتاب گفتگو محور در نظر گرفت. اسم انگلیسی کتاب نیز Conversation in the Cathedral است که متاسفانه در پشت جلد کتاب اشتباه نوشته شده است!! (در چاپ چهارم در پشت جلد کتاب the نوشته نشده است که امیدواریم ناشر محترم در چاپهای بعدی این اشتباه را اصلاح کند.)
در بین صحبتها و گفتگوی این دو دوست از ریز جزئیات زندگی سانتیاگو و آمبروسیو آگاه میشویم. پی میبریم که سانتیاگو فرزند یکی از سیاستمدارهای قدرتمند و ثروتمند پرو است که به جای استفاده از این قدرت و ثروت تضاد زیادی با پدرش دارد. پدرش از قدرت سیاسی استفاده کرده و با استفاده از رانتی که دارد به کسب و کارش رونق داده و اکنون سرمایهدار محسوب میشود. در ادامه سانتیاگو به سمت حزب کمونیست کشیده میشود تا شاید بتواند فکری به حال جامعه کند، رویای او نجات جامعه از گرفتاری است، اما در میان دوستانش نیز به بورژوا بودن متهم میشود و کسی او را جدی نمیگیرد. در واقع تلاش برای نجات جامعه و دیگران تنها باعث میشود او خودش را هم گم کند.
آمبروسیو نیز زندگی سختی را پشت سر گذشته و رفته رفته داستان زخمهای عمیقاش را با سانتیاگو به اشتراک میگذارد. او همسرش را از دست داده و برای حفظ آبرو و حرمت آدمهای خوب اطرافش دست به کارهای مهیبی زده است. آمبروسیو مهرهای ناچیز در دست مقامات بلندپایه است که بدون فکر اطاعت دستور میکند و گاهی هم که به خاطر خوبیهای دیگران دست به کاری میزند، باعث گرفتاری و عذاب وجدان خودش میشود.
[ » معرفی و نقد کتاب امریکای لاتین: رمان باغ همسایه – اثر خوسه دونوسو ]
درباره رمان ماریو بارگاس یوسا
کتابهای یوسا هرکدام سختی خاص خودشان را دارند. اگر رمان گفتگو در کاتدرال را در نظر نگیریم شاید کتابهای سالهای سگی سختترین اثر او باشد. اما گفتگو در کاتدرال در یک سطح بالاتری سخت است. خود یوسا در یک سخنرانی اشاره میکند که کتابش بسیار سختخوان است و هرکسی از عهده خواندن آن برنمیآید. همین موضوع باعث شده بود که در ابتدای انتشار رمان، با استقبال روبهرو نشود اما رفته رفته این رمان جایگاه ویژهای میان خوانندگان پیدا کرد. (سخنرانی یک ساعتهی یوسا درباره کتاب گفتگو در کاتدرال در یوتیوب موجود است.)
درباره ساختار و فرم آن بسیار میتوان نوشت و جزئیات مختلفی اشاره کرد. مترجم کتاب که ترجمهای در خور ستایش از آن ارائه کرده است، در مقدمه خود درباره پیچیدگی کتاب مینویسد:
خواننده در سراسر کتاب، در روبهرو شدن با هر شخصیت و البته در روبهرو شدن با جامعه کشور پرو، باید دقت کند تا متوجه شود دقیقا در کدام لحظه، این شخصیتها و مملکت به فنا رفتهاند. افرادی که کتابهای یوسا را خوانده باشند، میدانند کتابهای او درباره دیکتاتوری است و اغلب موضوعات سیاسی اجتماعی دارد. مثلا در کتاب سور بز، یوسا به شکل مستقیم ماجراهای مربوط به شخص دیکتاتور را روایت میکند.
کتاب حاضر شاید به شکل مستقیم به دیکتاتور پرو و کارهای ظالمانه او اشاره نکند. اما به طور مشخص ظلم و فسادی که در سراسر این حکومت پخش شده است را نشان میدهد. فسادی که تا دم در خانهها، دانشگاهها، روزنامهها، فاحشهخانهها و تقریباً همهجای دیگر کشیده شده است. سانتیاگو هم در یکی از همین خانهها زندگی میکند اما انتخاب او در درجه اول نجات پرو است و وقتی میداند پرو دیگر به فنا رفته و نجات پیدا نمیکند، تصمیم میگیرد فقط روزگار بگذراند.
سانتیاگو تصمیم میگیرد عادی بماند و این تصمیم مهمی است. در جامعهای که یوسا به تصویر میشود، آدمها برای موفقیت باید دست به کارهای مختلفی بزنند، مانند مواردی که شخصیت «دن کایو» از آن استفاده میکند. دن کایو از قدرت ظالمانهای که دارد بهره میبرد و با زجر دادن مردم، دزدی، خبرچینی و مواردی از این قبیل به فردی «موفق» تبدیل میشود. اما سانتیاگو با این تعریف موفق بودن مشکل دارد و تصمیم میگیرد همانطور عادی بماند. دیگران نیز برای سهم بردن از موفقیت و داشتن یک زندگی خوب به چاپلوسی و خبرچینی تشویق میشوند. سانسور و خودفریبی و نبود اتحاد در میان مردم از جمله دیگر مواردی است که در کتاب میتوان به آن اشاره کرد.
درنهایت اینکه اگر خوانندهای حرفهای هستید و چند اثر دیگر از یوسا خواندهاید، به سراغ گفتگو در کاتدرال بروید. در غیر این صورت کتاب شما را میبلعد و بعید است بتوانید کتاب را بفهیمد و یا هضم کنید. اما اگر با دقت و حوصله سراغ کتاب بیاید از تکنیک آن لذت خواهید برد و کتاب را دوست خواهید داشت.
با همه اینها، علاقهمندان به یوسا و کتابهای او کار سختی میان انتخاب گفتگو در کاتدرال و کتاب سور بز دارند. به نظر شما در این دو کتاب کدام یک برتر هستند؟ لطفاً نظرات خود را در قسمت کامنتهای این صفحه با ما به اشتراک بگذارید.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان چشم انتظار در خاک رفتگان – ادبیات آمریکای لاتین ]
جملاتی از کتاب گفتگو در کاتدرال
باورکردنی نبود که سانتیاگو کوچولو حالا آبجو بنوشد، و آمبروسیو میخندد، دندانهای زرد سبزگونش نمایان میشود: راستراستی چه زود گذشت. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۲۹)
صدای گرامافون آرام میشود و باز جان میگیرد، آرام میشود و باز جان میگیرد و حالا تصویر پسراندۀ خاطره نیز آنجاست، ملموستر و سمجتر از چهرههای سیر و دهانهای چهارگوش: باز هم آبجو. این مملکت برای خودش معمایی بود، پسر، پرو آدم را به گه گیجه میانداخت، مگر نه؟ باور میکردی که اودریستها و آپریستاها که به خون هم تشنه بودند این جور با هم جان در جان بشوند؟ (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۳۱)
سانتیاگو گفت: «ادا درنمیآرم. اینکه از کشیشها خوشم نمیآید به این معنی نیست که خدا را قبول ندارم.» (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۴۴)
اینجا آدمها عوض میشوند نه اوضاع. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۶۸)
اگر چیزی که بهاش احتیاج داریم خشکاندن ریشۀ مرض است دیگر نباید از اصلاح دانشگاه حرف بزنیم، مسأله انقلاب است. خاکوبو گفت که آنها دانشجو بودند و صحنۀ عملشان هم دانشگاه بود. با تلاش برای اصلاح در واقع برای انقلاب کار میکردند: باید مرحله به مرحله پیش رفت و بدبین نبود. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۱۲۶)
کتابفروشی در ساختمانی بود که بالکن داشت، از درگاهی تاریک به درون میرفتی و از آنجا میتوانستی ببینیش، درهم و برهم، دنج و متروک. سانتیاگو پیش از ساعت نه رسید، به تماشای قفسهها مشغول شد، کتابها و مجلات زمانفرسود را ورق زد. پیرمردی با بره و زیرزلفیهای خاکستری بیاعتنا به او مینگریست. فکر میکند، پیرمرد نازنین ماتیاس، آنگاه که از گوشۀ چشم به او نگاه کرد و سرانجام به سویش آمد: دنبال چیزی میگشت؟ کتابی دربارۀ انقلاب فرانسه. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۱۷۳)
دیگر نمیتوانم یک جور زندگی کنم و فکرم جور دیگر باشد. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۲۳۵)
دن فرمین گفت: «همه از اودریا شکایت داشتند چون میدزدید. امروز همان قدر دزدی هست، حتی بیشتر، آن وقت همهکس هم راضی است.» (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۴۳۲)
نارنجکها مثل مشتی سنگ قهوهای از بالکن فرو ریخت، با صدایی خشک روی صندلیهای ارکستر و کف صحنه بالا و پایین پرید و ناگهان مارپیچهایی از دود به هوا بلند شد. چند دقیقهای نگذشت که هوا سفید و فشرده شد و بخاری غلیظ و سوزان پیکرها را در خود پیچید و محو کرد. فریادها بلندتر شد، صدای پیکرهایی که بر زمین میغلتید، صندلیهایی که میشکست، سرفهها، و تریفولیسو دست از جدال کشید. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۵۳۳)
یک مرد، هر چقدر هم حال و روزش خراب شده باشد، باز غرورش را دارد. (کتاب گفتگو در کاتدرال – صفحه ۷۰۱)
مشخصات کتاب
- عنوان: گفتگو در کاتدرال
- نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
- ترجمه: عبدالله کوثری
- انتشارات: لوح فکر
- تعداد صفحات: ۷۰۴
- قیمت چاپ چهارم – سال ۱۳۹۶: ۵۳۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد رمان گفتگو در کاتدرال چیست؟ لطفا اگر این رمان را خواندهاید نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه عبدالله کوثری: