نشانک

رمان محاکمه | همراه با اینفوگرافیک

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

رمان محاکمه یکی از برجسته‌ترین رمان‌های فرانتس کافکا است. کتابی که دنیای نویسنده – یا همان چیزی که معمولا از آن تحت عنوان دنیای کافکایی یاد می‌کنند – را به بهترین وجه ممکن نشان می‌دهد. کافکا در توضیح آثارش مدام از توصیف و تصویر پرتگاهی درونی سخن می‌گوید و چه در یادداشت‌های روزنامه و چه در نامه‌هایش، دارایی خود را نیرویی می‌داند که در اعماق وجودش به شکل ادبیات متمرکز است. در این کتاب هم نیروی ادبیات را می‌بینیم و هم آن پرتگاهی که مد نظر کافکاست. این رمان در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید.

فرانتس کافکا در سوم ژوییه ۱۸۸۳ در پراگ در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۰۶ دکترای حقوق گرفت و در حدود ۱۵ سال سرگرم کار اداری در یک شرکت بیمه بود. کافکا با اینکه ازدواج نکرد اما سه بار نامزد کرد، دو بار با فلیسه باوئر و یک بار با یولی وریتسک. او به شهرهای مختلف سفر می‌کرد و جنگ جهانی اول را نیز مشاهده کرده بود. از جمله مشهورترین کارهای کافکا سه رمان ناتمام به نام‌های محاکمه، قصر و امریکا است. کافکا سرانجام در سوم ژوئن ۱۹۲۴ در اثر سل در آسایشگاهی در وین درگذشت.

کافکا در طول عمر خود از لذت‌هایی مانند عشق، زندگی خانوادگی و استقلال فردی محروم ماند، در سی سالگی هنوز در خانه پدری زندگی می‌کرد و به پدر و مادرش وابسته بود. اما زندگی‌اش یک بُعد متفاوت دیگر داشت: بعد درونی. علی‌اصغر حداد در این باره می‌نویسد: «زندگی درونی کافکا در عمقی ظاهراً گسسته از گذران روزمرگی‌ها جریان داشت. نیرویی نشأت‌گرفته از درون او را وامی‌داشت با تلاشی وصف‌ناپذیر، با چشم‌پوشی از کامروایی، با پذیرش درد و رنج جسمانی، ادبیات منحصر به فردی پدید بیاورد، ادبیاتی یگانه که سبک و سیاق آن تقلیدناپذیر است.»

پشت جلد رمان محاکمه قسمتی از نامه فرانتس کافکا به میلنا آمده است:

 مدام می‌کوشم چیزی بیان کنم، چیزی توضیح‌ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی بگویم که در استخوان‌ها دارم، چیزی که فقط در استخوان‌ها تجربه‌پذیر است. چه‌بسا این‌چیز در اصل همان ترسی‌ست که گاهی درباره‌اش گفت‌وگو شد، ولی ترسی تسری‌یافته به همه‌چیز، ترس از بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین، ترس، ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست، شاید چیزی‌ست فراتر از هرچه که موجب ترس می‌شود.

پیشنهاد ما این است که برای درک بهتر نوشته‌ها و دنیای فرانتس کافکا و همچنین آشنا شدن با زندگی خود او این دو کتاب را یعنی کتاب نامه به پدر و کتاب گفتگو با کافکا مطالعه کنید. همچنین معرفی کتاب امریکا از کافکا را نیز می‌توانید در کافه‌بوک مطالعه کنید.

رمان محاکمه

ماکس برود – دوست نزدیک کافکا که نوشته‌های او را منتشر کرد – می‌گوید از نظر کافکا رمان محاکمه ناتمام است. اما اگر خواننده‌ای از این موضوع آگاه نباشد و کتاب را بخواند نه تنها با مشکلی در داستان روبه‌رو نمی‌شود بلکه احتمالا متوجه ناتمام بودن کتاب هم نمی‌شود. از این نظر بین سه رمان فرانتس کافکا این رمان انسجام بیشتری دارد.

داستان کتاب محاکمه از این قرار است: «یوزف کا.» مشاور ارشد بانک است و در آستانه تولد سی سالگی‌اش است یک روز صبح در اتاقش به شکل عجیبی بازداشت می‌شود. او نمی‌تواند حدس بزند که آیا این شوخی همکارانش برای غافلگیر کردن اوست و یا واقعا قانونی را زیر پا گذشته است. هرچه نباشد او در کشوری قانون‌مدار، که در آن صلح و آرامش برقرار است، زندگی می‌کند و همین‌طور نمی‌شود کسی را بازداشت کرد.

جملات ابتدایی کتاب گویای همه‌چیز در این مورد است:

بی‌شک کسی به یوزف کا. تهمت زده بود، زیرا بی‌آن‌که از او خطایی سر زده باشد، یک‌روز صبح بازداشت شد…. بلافاصله در زدند و مردی که کا. تا آن روز او را در این آپارتمان ندیده بود، به درون آمد. مرد، باریک‌اندام و در عین حال قرص و محکم بود. لباسی تنگ و مشکی به تن داشت، چیزی شبیه به لباس مسافرها، مجهز به تعداد زیادی چین و جیب، سگک و دگمه و یک کمربند، طوری که خیلی کاربردی به نظر می‌رسید، بی‌آن‌که دقیقاً معلوم باشد در چه زمینه‌ای. کا. پرسید: «شما کی هستید؟» (رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا – صفحه ۱۳)

یوزف کا. همچنان چیزی را باور نمی‌کند اما هرچه بیشتر با مردان سیاه‌پوش صحبت می‌کند پی می‌برد که انگار مسئله شوخی‌بردار نیست و او واقعا تحت بازداشت است. در ابتدا به کا. حتی اجازه نمی‌دهند از اتاقش خارج شود و یا کسی به دیدن او بیاید. در آخر نیز به او می‌گویند در انتظار محاکمه باشد.

سقوط یوزف کا. آغاز می‌شود. ذهنش درگیر هزاران سوال مختلف می‌شود و به نظر رهایی از این موضوع امکان‌پذیر نیست. اصلا چه اتفاقی افتاده است؟ چرا بازداشت شده؟ به چه جرمی؟ چرا افرادی که او را گرفته‌اند از خود مدرکی نشان نمی‌دهند و به مدارک خود او هم بی‌توجه هستند؟ افرادی که او را در اتاقش گرفته‌اند به نظر آدم‌های بی ‌سروپایی هستند و هیچ به مامور شباهت ندارند.

مدتی بعد که بیشتر با وضعیت آشنا می‌شویم، درمی‌یابیم که بازداشت یوزف کا. هم غیرعادی است. به او می‌گویند که فراموش نکند همچنان بازداشت است اما این موضوع باعث نمی‌شود که سر کارش حاضر نشود و یا از زندگی عادی‌اش فاصله بگیرد. وضعیت به همین شکل پیش می‌رود و کمی بعد عموی کا. وارد داستان می‌شود تا به او کمک کند. همراه یکدیگر پیش وکیلی می‌روند که از دوستان عمویش است. می‌توان گفت این وکیل ضربه نهایی را وارد می‌کند. وکیل خودش را بسیار جدی نشان می‌دهد اما در عین رسیدگی به کار آن‌ها فقط یک چیز دارد که بگوید: کا. بهتر است تسلیم سرنوشت شود!

اما یوزف کا. چنین کاری نمی‌کند، از اول هم چنین کاری نکرد و…


در پس‌گفتار کتاب، ماکس برود درباره رمان محاکمه می‌نویسد: «دست‌نوشت رمان محاکمه را در ژوئن ۱۹۲۰ در اختیار گرفتم و همان زمان مرتب کردم. دست‌نوشت فاقد عنوان است. ولی کافکا همواره در گفت‌وگوها از آن با نام محاکمه یاد می‌کرد. فصل‌بندی آن و نیز عناوین فصل‌ها را خود او ترتیب داده است، هرچند در مورد توالی فصل‌ها ناچار بودم به احساس خودم تکیه کنم. ولی از آنجا که دوستم بخش بزرگی از رمان را برایم خوانده بود، هنگام مرتب کردن اوراق توانستم از حافظه‌ام کمک بگیرم.»

کتاب حاضر ده فصل دارد و در پایان کتاب نیز فصل‌های ناتمام آن و بخش‌هایی که نویسنده حذف کرده بود آمده است. عناوین ده فصل کتاب عبارت است از: بازداشت. گفت‌وگو با خانم گروباخ. و سپس فرولاین بورستنر / نخستین بازجویی / در سالن خالی جلسات. دانشجو. دبیرخانه‌ها / دوست فرولاین بورستنر / کتک‌زن / عمو. لنی / وکیل. کارخانه‌دار. نقاش / بلوکِ بازرگان. برکناری وکیل / در کلیسای جامع / پایان.

[ » معرفی کتاب: رمان مزرعه‌ی حیوانات – معرفی همراه با اینفوگرافیک – نشر ماهی ]

رمان محاکمه

درباره رمان فرانتس کافکا

تقریبا هیچ‌چیز در کتاب محاکمه عادی نیست. نه جرمی که به واسطه آن یوزف کا. بازداشت شده عادی است نه دادگاهی که در آن محاکمه می‌شود و نه حتی روند محاکمه. خواننده نیز دقیقا نمی‌داند با چه نوع دادگاهی روبه‌رو است اما هرچه بیشتر همراه شخصیت اصلی در مسیر حرکت می‌کند، پی می‌برد که احتمالا محکومیت یوزف کا. به خود او بستگی دارد. در واقع چیزی در درون او وجود دارد که به این محکومیت دامن می‌زند. این‌طور نیست که فقط یوزف کا. در برابر دادگاه حضور داشته باشد، دیگران نیز در مسیر دیده می‌شوند ولی داستان کا. متفاوت است.

در ابتدا شاید به نظر برسد یوزف کا. آدمی معمولی است و فقط به خاطر تهمتی که به او زنده‌اند بازداشت شده اما می‌بینیم رفتارهای خود او هم عجیب و اسرارآمیزاند. هرچند فردی قانون‌شکن به نظر نمی‌رسد و بسیار پیگیر ماجراست تا از آن سر در بیاورد اما انگار جرم‌های زیادی مرتکب شده و از خیلی وقت پیش انتظار این محاکمه را می‌کشید. به نظر می‌رسد در درونش احساس گناه‌کار بودن می‌کند و به هیچ وجه نمی‌تواند از این واقعیت فرار کند. ضمن اینکه دادگاه نیز به شکل تصادفی به سراغ کسی نمی‌آید.

من اطلاعات چندانی ندارم، هرچه را هم که می‌دانم از زبان این و آن شنیده‌ام. ولی همه با هم متفق‌القول‌اند که کسی نسنجیده متهم نمی‌شود و وقتی دادگاه کسی را متهم می‌کند، به گناه او یقین کامل دارد و به‌سختی می‌توان دادگاه را از این یقین منصرف کرد. (رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا – صفحه ۱۴۷)

همان‌طور که اشاره شد، رویه دادرسی شکل خاص خودش را دارد و با اینکه یوزف کا. بازداشت است اما می‌تواند به زندگی عادی‌اش برسد. از او بازجویی می‌شود اما اجازه عصیان، پرخاشگری و سرک کشیدن به اتاق‌های دادگاه را هم دارد. هر کاری که بخواهد می‌تواند بکند ولی دادگاه و دادرسی – چون احساس گناه وجود دارد – همچنان در جریان است. در این باره در پس‌گفتار مترجم آمده است:

دادگاه فقط در صورتی فعال می‌شود که احساس گناه وجود داشته باشد و در این میان تشخیص عیوب کوچک و بزرگ شخصی برای دادگاه اهمیتی ندارد. در نتیجه مسئله‌ی تهمت‌زنی که در جمله‌ی نخست رمان مطرح می‌شود، به صورت پارادوکس پاسخ داده می‌شود. شخص ثالث و بدخواهی در میان نیست. یقیناً یوزف کا. خود آن کسی است که ورای خلافکاری‌های ریز و درشت، اتهامی اصولی را علیه خود مطرح کرده است و دادگاه موظف است آن را پیگیری کند.

احساسات درونی یوزف کا. مدام بین گناهکار بودن و بی‌گناه بودن در نوسان است اما روند بی‌معنی دادرسی وضعیت را بحرانی‌تر می‌کند. کا. هرچقدر تلاش می‌کند تا با مقامات عالی‌رتبه دیدار کند و بی‌گناهی خودش را ثابت کند به جایی نمی‌رسد و فقط کارمندان دون‌پایه و خُرد را می‌بیند. هرچه تلاش بیشتر، تحقیر بیشتر. همین موضوع یوزف کا. را به سمت پوچی و حتی جنون می‌کشاند. آیا او لیاقت دیدار با مقامات بالایی را ندارد؟ اصلا آیا قانونی وجود دارد؟ چیزی به نام عدالت چطور؟

این دقیقا چیزی است که نویسنده در نظر دارد: نقد یک سیستم بروکراسی و اقتدارگرا. اگر قانونِ شفاف و دادگاه عادلی وجود نداشته باشد همه ما می‌توانیم گناهکار باشیم. هر لحظه ممکن است درِ اتاق باز شود و ما به جرمی که نمی‌دانیم چیست محکوم شویم و این محکومیت به فروپاشی ما منجر شود.

نقطه اوج داستان هنگامی است که کشیش را نزد یوزف کا. می‌فرستند. مکالمه کشیش زندان و کا. از جمله کلیدی‌ترین بخش‌های رمان برای درک کتاب است. در این قسمت از کتاب، کشیش درباره مفهوم «قانون» صحبت می‌کند. قانونی که دادگاه براساس آن عمل می‌کند و معلوم می‌شود این قانون یک قاعده کلی نیست که بر اساس آن افراد را قضاوت کنند. می‌توان گفت این قانون چیزی شبیه وجدان شخصی است، چیزی شبیه ندای درون که فرد اگر به آن بی‌توجهی کند باید منتظر عواقبش هم باشد.

تفسیرهای زیادی از کتاب محاکمه در دسترس است و می‌توان گفت هر فردی با توجه به آنچه در درونش جریان دارد، برداشت خاص خودش را خواهد داشت. این کتاب از جمله بهترین کتاب‌هایی است که شما را با دنیای تیره و تاریک کافکا آشنا می‌کند. ما در کافه‌بوک آن را در لیست کتاب‌های پیشنهادی خود قرار داده‌ایم.

اینفوگرافیک رمان محاکمه

براساس این رمان یک اینفوگرافیک توسط کافه‌بوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبه‌های مختلف رمان به خوبی و به شکلی دقیق منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک وجود دارد، به درک بهتر رمان کمک می‌کند.

باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخوانده‌اید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک رمان محاکمه خلاصه قسمت‌های مهم کتاب نیز ارائه شده است و بخش‌هایی از آن بازگو می‌شود.

[ » معرفی کتاب: رمان ظلمت در نیمروز – نشر ماهی ]

اینفوگرافیک رمان محاکمه

جملاتی از رمان محاکمه

کا. در کشوری قانون‌مدار زندگی می‌کرد، همه‌جا صلح و آرامش برقرار بود، قوانین پابرجا بودند، پس چه کسی جزئت کرده بود توی آپارتمان کا. به سراغش بیاید؟ (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۶)

تلفنی به کا. خبر داده بودند که یکشنبه‌ی آینده در ارتباط با پرونده‌ی او تحقیقات مختصری انجام خواهد گرفت. به او گوشزد کردند که تحقیقات مربوطه به‌طور منظم، اگر نه هر هفته، دست‌کن در فواصل زمانی بیش‌تر پیگیری خواهد شد، و این‌که از یک‌سو مصالح عمومی حکم می‌کند محاکمه‌ی او به‌سرعت به پایان برسد، اما از سوی دیگر تحقیقات باید از هر لحاظ با دقت انجام بگیرد و به خاطر فشار ناشی از آن، نباید هر بار بیش از حد به درازا بکشد. در نتیجه برای حل این مشکل مقرر شده است جلسات تحقیق سریع و پی‌درپی، اما کوتاه‌مدت برگزار شود. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۴۱)

کا. آهسته به دنبال آن‌ها رفت و به نخستین شکست بی‌چون و چرای خود در برابر این آدم‌ها اذعان کرد. البته دلیلی نداشت که به علت این شکست ترس به خود راه بدهد. علت این شکست فقط مبارزه‌جویی او بود و بس. اگر خانه می‌ماند و زندگی عادی خود را پی می‌گرفت، از هریک از این آدم‌ها هزار بار برتر بود و می‌توانست هرکسی را با یک تیپا از سر راه خود کنار بزند. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۶۵)

تو خیلی عوض شدی، پیش‌ترها ذهن روشنی داشتی، ولی حالا کندذهن شدی؟ می‌خوای بازنده محاکمه باشی؟ می‌دانی چنین چیزی چه مفهومی دارد؟ مفهوم آن این است که تو از دست می‌روی و همه‌ی قوم و خویش‌ها هم نابود می‌شوند، دست‌کم این‌که همه به خفت و خواری می‌افتند. یوزف، به خودت بیا. این بی‌اعتنایی تو مرا دیوانه می‌کند. آدم تو را که می‌بیند این ضرب‌المثل تقریبا باورش می‌شود: سروکار داشتن با این محاکمه همان و شکست‌خوردن همان. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۰۰)

در برابر این دادگاه ایستادگی ممکن نیست، باید اعتراف کرد. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۱۱)

فقط سعی کن جلب توجه نکنی! آرام باش، حتی اگر با عقل جور درنیاید! باید به خود بقبولانی که این سازمان عریض و طویل قضایی عملا تا ابد به حال تعادل می‌ماند و احیاناً اگر متهم در نقطه‌ای که ایستاده است مستقلاً چیزی را تغییر دهد، فقط زیر پای خود را خالی کرده است و این خود اوست که احتمالاً سقوط می‌کند، در حالی که سازمان عریض و طویل در مقابل هر مزاحمت کوچکی به‌آسانی در نقطه‌ای دیگر – چون همه‌چیز با هم در ارتباط است – جایگزینی می‌تراشد و خود از هر تغییری مصون می‌ماند، البته اگر منسجم‌تر، هوشیارتر، سختگیرتر و شرورتر نشود. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۲۲)

چه نوع تبرئه‌ای هستید. سه‌امکان وجود دارد: تبرئه‌ی واقعی، تبرئه‌ی صوری و تعویق. مسلماً تبرئه‌ی واقعی از همه بهتر است، ولی من در این زمینه هیچ اعمال نفوذی نمی‌توانم بکنم. به نظر من اصولاً هیچ‌کس نمی‌تواند در زمینه‌ی تبرئه‌ی واقعی اعمال نفوذ کند. در این‌گونه موارد احتمالاً فقط بی‌گناهی متهم تعیین‌کننده است. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۵۰)

دسته‌جمعی نمی‌شود در برابر دادگاه کاری از پیش برد. پرونده‌ها تک‌به‌تک بررسی می‌شوند. این دادگاه دقیق‌ترین دادگاه ممکن است، بنابراین نمی‌شود دسته‌جمعی کاری از پیش برد. فقط گاهی کسانی به‌عنوان تک‌نفر پنهانی به نتیجه‌ای می‌رسند. دیگران تازه پس از حصول نتیجه از آن باخبر می‌شوند. کسی هم نمی‌فهمد چه‌طور چنین چیزی ممکن شده است. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۱۷۱)

من گناهکار نیستم. اشتباه می‌کنند. اصلا چه‌طور ممکن است آدمیزاد گناهکار باشد؟ (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۲۰۵)

دادگاه از تو چیزی نمی‌خواهد. اگر بیایی، تو را می‌پذیرد، و وقتی بروی، مرخصت می‌کند. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۲۱۴)

تنها کاری که در این لحظه از دستم برمی‌آید این است که تا آخر کار شعور آرام و نظم‌دهنده‌ی خود را حفظ کنم. همیشه می‌خواستم با بیست دست به دنیا چنگ بزنم، آن‌هم به قصدی ناصواب. این کار نادرست بود. آیا بجاست که نشان دهم از این محاکمه‌ی یک‌ساله هم درسی نگرفته‌ام؟ بجاست که کارم به‌عنوان انسانی کودن به پایان برسد؟ بجاست به‌حق درباره‌ام بگویند که می‌خواستم محاکمه را در آغاز به پایان برسانم، و حالا در پایان می‌خواهم آن را از نو شروع کنم؟ نمی‌خواهم درباره‌ام چنین چیزی گفته شود. ممنون‌ام از این‌که این آقایانِ تقریبا لال و نفهم را در این راه همراهم کرده‌اند و بیان گفتنی‌ها را به خودم واگذاشته‌اند. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۲۱۷)

منطق به‌راستی تزلزل‌ناپذیر است، اما در برابر انسانی که می‌خواهد زندگی کند، تاب مقاومت ندارد. (رمان محاکمه اثر کافکا – صفحه ۲۲۰)

مشخصات کتاب
  • عنوان: محاکمه
  • نویسنده: فرانتس کافکا
  • ترجمه: علی‌اصغر حداد
  • انتشارات: ماهی
  • تعداد صفحات: ۲۷۲
  • قیمت چاپ هفتم – تابستان ۱۳۹۵: ۱۴۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد رمان محاکمه چیست؟ اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه علی‌اصغر حداد:

  1. رمان مرده‌ها جوان می‌مانند
  2. رمان وقت رفتن
  3. کتاب کلاین و واگنر
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

نقد و بررسی کتاب

قلم نویسنده

9

ترجمه و ویراستاری

9

تاثیرگذاری و جذابیت کتاب

8

مشخصات ظاهری و قیمت

8

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 194
دوست نداشتم: 177
میانگین امتیازات: 1.1

چاپ کتاب

17 دیدگاه در “رمان محاکمه | همراه با اینفوگرافیک

سبک کتاب های کافکا پوچ گراییه، این کتاب واقعا نوشته ی زیبایی در همین جهت بود

واقعا معرکه هست این کتاب
خصوصا صحبت های کا با کشیش و تفسیرهای داستان روایت شده توسط کشیش
به نظرم کتاب داره این مفهوم رو میرسونه که تا زندگی هست باید زندگی کرد بی خیال قانون های دنیا چون در هر صورت انسان بیگناه وجود ندارد و همه در نهایت محاکمه خواهند شد

* دیدگاه همراه با اشاره به داستان (خطر اسپویل) *

درود
اگر کمی ریزبین باشید در متن اسم همسایه کا. فرولاین بود ، اسم کارمندی که در دبیرخانه کار میکرد فرولاین بود و همینطور عموی کا. پیشخدمت وکیل رو فرولاین صدا کرد که از نظر من این ها اتفاقی نبود اما با توجه به جستجویی که کردم متوجه شدم فرولاین در زبان آلمانی همان کاربرد مادمازل در زبان فرانسوی و میس در زبان انگلیسی رو داره و لفظ محترمانه برای خانم های مجرد هست که بهتر بود مترجم به این نکته در پاورقی اشاره میکرد .
با این حال چند چیز در این داستان توجه من رو به خودش جلب کرد ، یکی از اونها ها سادگی روند پذیرش اتهام یا جرم توسط کا. بود ، اینکه با کمترین تقلایی خودش رو سپرد به روند محاکمه و دادگاه و به سرعت آماده ی دفاع از خودش شد ، اینکه تصمیم گرفته بود دفاعیه بنویسه در قبال جرمی که نمیدونست چیه. اینکه میخواست تمام اتفاقات زندگی و دلایل انجام هر عملی رو بنویسه و بگه که در حال حاضر اون رو درست میدونه یا نه ، توسط کسی که حتی نمیدونه به چه جرمی مورد بازخواست قرار گرفته عجیبه .

نکته ی دیگه روابط کا. با زن هایی که باهاشون روبرو میشد و صمیمیت آنی اون با اونها بود و این روابط در یک لحظه ، از آشنایی اولیه به صمیمیت و نزدیکی بیش از حد تبدیل میشد ، شاید نصفه بودن داستان توسط کافکا تو این مورد نقش داشت و شاید خصوصیت شخصیت کا. این بود ، هر چند دلیل رفتار کا. با زن ها از زبان خودش وقتی که در کلیسا بود اینطور بیان شد که میخواست از نفوذ اونها در برابر آدم های زنباره استفاده کنه که به نظر من توجیه بیخودی بود و حتی قبل از شروع جریان محاکمه به این نوع رفتار کا. اشاره شده بود چه زمانی که هفته ای یکبار به دیدن الزا میرفت و چه زمانی که صرفا بخاطر یک اشتباه و به هم ریخته بودن اتاق ، اون هم توسط افراد دیگه به فرولاین بورستنر نزدیک شد .

به نظرم اما یکی از بهترین قسمت ها صحبت های کشیش با کا. و داستانی هست که کشیش در مورد دربان و مرد تعریف میکنه و تفاسیر مختلف اون رو بررسی میکنه ، اون قسمت به واقع جای این رو داره چندین بار خونده بشه .

همین ، من این کتاب رو دوبار خوندم و احتمالا بعد ها بازم بخونمش ، هرچند آدم بعد از خوندن این چنین رمان هایی دلش میخواد کسی باشه که باهاش درباره اون کتاب صحبت کنه ، اگه چنین افرادی رو دارین کنارتون خوش به حالتون ، فعلا اطراف من کسی که اهل مطالعه باشه پیدا نمیشه برای من نظر گذاشتن تو این سایت کمی این جای خالی رو پر میکنه .

ممنون

به نظرم به شکل عبارت های نامنسجم از یک متن اگه بهش نگاه کرد خیلی جذاب تر تا یک رمان کتاب بدی نبودولی من دوستش نداشتم

والله من تازه دیروز مسخ رو خوندم!اونهم عجیب و غریب بود و پایانش آدمو اذیت میکرد!آدم از تو مغز نویسنده های این چنینی سردرنمیاره!مث نقاشیهای سوریالیسمی هستند که جرأت نداری بگی من هیچی ازش متوجه نشدم!!!!با تمام این اوصاف این کتاب محاکمه هم چون تو خونه هستش،رو هم خواهم خوند!واگر عقلم رسید بعداً میام نظرم رومینویسم!!!

خوندمش، ولی خدایی تنها دلیل اینکه تا آخر خوندمش ، اسم بزرگ نویسنده کتاب بود
یا من خیلی سطح ام پایینه، یا نویسنده سطح اش خیلی خیلی بالاست که حتما حالت دوم درسته

من ترجمه امیر جلال الدین اعلم کتاب محاکمه را خواندم
فکر میکنم به نسبت اسم و جایگاهی که در آثار ادبی برای آن قابل هستند لیاقت کمتری داره ، داستانی بی پایان و گنگ که هر جور نتیجه ای از آن میشود گرفت

هیچ کدوم از کتابهای کافکا پایان نداره.اصلن قرار نبود چاپ شه به خاطر وصیتی که کرده بود

محاکمه :

سبک نوشتاری : اکسپرسیونیستی ، سورئالیستی و گروتسگ و نهیلیسم
فلسفه : اگزیستانسیالیسم ، مارکسیسم و نیچه و فروید
نقد قانون و سلسله مراتب بروکراتیک و سیستم قضایی و علم حقوق
مرگ معنا و تنهایی انسان و هجو مدرنیته و سرمایه داری و مسئله سوژگی در ساختارها.
ساختار داستان :
ضد پیرنگ : عدم رابطه علت معلولی و ضد شاه پیرنگ کلاسیک، فصل های اپیزودیک، راوی سوم شخص ، کشمکش درونی ، ارجحیت دارد ، ولی کشمکش فردی و فرافردی هم دارد . پایان بسته و تراژیک .

کتاب خوبی نیست .
امروز تمامش کردم ، الان یه سری از دوستان میان میگن فهم تو نرسید که بفهمیش کتاب عالیه و غیره ، ولی واقعا کتاب خسته کننده و بی سر و تهیه

سلام عزیزان،
با تشکر از زحماتتون
من مدت هاست دنبال یک کتابی هستم به اسم “فانوس های شلخته” اثر امیر سلمانی
خواهش میکنم اگر کسی از دوستان کافه بوک نسخه فیزیکی کتاب رو سراغ داره به من اطلاع بده.
سپاسگزارم

جناب ادمین قیمت ها با نرخ تورم حساب بفرمایید

سلام – مشخصات کتابی که در مطلب ذکر میشه (مثلا شماره و سال چاپ) بر اساس نسخه‌ای هست که ما مطالعه کردیم. شماره صفحات و دیگر موارد نیز بر اساس همان نسخه است.

به هر حال قیمت کتاب محاکمه از نشر ماهی سی و دو هزار تومانِ و خیلی از کتاب های دیگه که لطف میکنید معرفی میکنید قیمت آن در کتابخانه ها با قیمتی که شما میگذارید متفاوتِ و خیلیا مثل من به آمار شما استناد میکنند و وقتی برای خرید به کتاب خونه میرن حساب کتابشون بهم میریزه

کتاب خوبیه ولی نمیدونم بی پایان موندنش، چند قسمت ناقص و همچنین ترتیب بندی بر نظر خود شخص نه بلکه دوستش از نقاط ضعف کتاب است یا قوت؟؟؟

قرار نبوده کتابی از کافکا چاپ بشه و وصیت کرده بوده همه را نابود کنند ….بر اثر بیماری سل فوت میکنه و کتاب ناتموم میمونه

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *