انتشارات متخصصان

کتاب پایان ضیافت

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب پایان ضیافت اثری پرکشش و تحسین‌شده از نویسنده‌ی شهیر ژاپنی، یوکیو میشیما است که داستانی به‌ظاهر عاشقانه و پر از شور و احساسات فردی اما در باطن کتابی است پر از عصیان و طغیان نسبت به عرف و سنت‌های اشتباه و ناکارآمد.

یوکیو‌ میشیما نویسنده‌ی مشهور ژاپنی، بیش از آنکه توسط آثارش شناخته شده باشد، به واسطه‌ی خودکشی اعتراضیش به سبک سامورایی معروف شد، توجه جامعه‌ی جهانی را به حفظ ارزش‌های کهن و‌ سنت دیرینه‌ی ژاپنی جلب کرد. او یک‌بار هم نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبی شد، اما شاید هیئت تصمیم‌گیری چنین فرض می‌کرد که برای میشیمای جوان هنوز وقت هست تا برنده‌ی این جایزه شود. چنین شد که جایزه به هم‌میهن او ،یاسوناری کاواباتا، تعلق گرفت.

از میشیما آثاری همچون برف بهاری، اسب‌های لگام‌گسیخته، معبد سپیده‌دم، زوال فرشته و دریانوردی که از چشم دریا افتاد به فارسی ترجمه شده است. او در آثارش توجه بسیاری به فرهنگ و‌ سنت‌های کهن ژاپن دارد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب پایان ضیافت می‌خوانیم:

عقل سلیم در جامعه‌ی سنتی و کهنه‌ای که کازو در آن بزرگ شده بود میگفت که جذابیت‌های زنانه سلاح قدرتمندی است که می‌تواند بر پول و قدرت فائق بیاید؛ اما چنین باوری حالا به نظرش چیزی بیش از یک افسانه‌ی دور نمی‌رسید.

برآورد صریح کازو این بود «زنانگی» در مقابل «پول»، شکست خورده بود؛ درست برخلاف وقتی که زنی عاشق فقیرش را ترک می‌گفت تا با مردی پولدار اما فاقد عشق و احساس زندگی کند، کازو نسبت به این قدرتی که چنین بیرحمانه ناکارآمدی، احساسات، منطق جذابیت‌های زنانه و باقی چیزها را به رخش می‌کشید احساس خشم و نفرت می‌کرد.

کتاب پایان ضیافت برای اولین بار است که به فارسی ترجمه می‌شود. این کتاب لطیف، محکم و پرکشش، ۱۹۶۰ در ژاپن منتشر و سه سال بعد به انگلیسی ترجمه شد. داستان عاشقانه‌ی کتاب که هم‌زمان وضعیت سیاسی و اجتماعی ژاپن را نیز به‌خوبی نشان می‌دهد، سنت‌شکنی جالبی کرده: به‌جای تعریف ماجرای عاشقانه‌ی شخصیت‌های جوان که همیشه بازخورد خوبی دارند و در تمام جهان مقبول‌اند، به سراغ نمایش عشق یک زن میانسال رفته، و در نهایت بسیار هم موفق عمل کرده است.

در پیچ‌وخم روایت داستان اصلی، خرده‌داستان‌های بسیاری نیز وجود دارند که با ظرافت بسیار مخاطب را با آداب‌ورسوم و اعیاد و جشن‌ها و ویژگی‌های ژاپن آشنا می‌کنند. از این حیث، میشیما را می‌توان نویسنده‌ای به‌مراتب ژاپنی‌تر از کوبو آبه، ایشی‌گورو یا موراکامی دانست.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان کوکورو – ادبیات ژاپن ]

کتاب پایان ضیافت

پایان ضیافت رمانی‌ست با چندین لایه که برای درک بهتر آن باید از لایه‌ی سطحی فراتر رفت و عمیق شد. اما شاید بررسی بستر شکل‌گیری این اثر هم بتواند ما را در درک بهتر آن یاری کند.

داستان کتاب حاضر زمانی اتفاق می‌افتد که ژاپن در برابر متفقین شکست خورده و جامعه‌ی ژاپنی سرخوردگی عمومی را تجربه می‌کنند. جامعه‌ی سنتی و مردسالار ژاپن در حال پوست‌اندازی است تا از جا برخیزد و با جامعه‌ی جهانی همگام شود. در این شرایط میشیما تصمیم می‌گیرد تا به عنوان قهرمان داستانش یک زن را برگزیند. زنی موفق و مستقل که نماد عصیان و طغیان نسبت به عرف و سنت‌های ناکارآمد جامعه است.

کازو، که صاحب یک رستوران بزرگ است در یکی از جشن‌هایی که در رستورانش برگزار می‌شود، با یک سیاستمدار بازنشسته آشنا می‌شود و طولی نمی‌کشد که رابطه‌ی عاشقانه‌ی آن‌ها به ازدواج ختم می‌شود. با اختلاف دیدگاهی که زن و شوهر دارند حدس زدن این موضوع سخت نیست که رابطه‌ای پرفرازونشیب در پیش دارند.

کازو زنی پرشور، احساساتی و مستقل است و این‌ها همه با طبیعت خشک، متعصب و مقرراتی شوهرش جور در نمی‌آید. او خیلی زود ناچار می‌شود از مدیریت رستوران دست بکشد و این تازه آغاز راهی‌ست که کازو در پنجاه سالگی پای در آن گذاشته است.

اما موضوع اصلی داستان از نظر من نه عصیان است و نه فرمانبرداری. شاید در این لحظه باید پرسید اصلا چرا کازو در پنجاه سالگی تن به این رابطه داد؟ بهتر است از زبان افکار خودش بشنویم:

حالا کازو هم مثل باقی افراد به این خاندان تعلق داشت، و روزی در همین مقبره‌ی خانوادگی به خاک سپرده می‌شد. ذراتش با آن‌ها در یک جویبار حل می‌شد و هرگز جدا نمی‌گشت. چه فکر آرامش بخشی بود و چه نیرنگ ارزشمندی به جامعه! این آرامش و نیرنگ زمانی کامل می‌شد که کازو را به راستی اینجا دفن می‌کردند. به رغم تمام موفقیت‌های کازو، ثروتش و سخاوت حیرت‌آورش، مردم هیچ‌گاه به راستی او را نپذیرفته بودند. کازو کارش را با نیرنگ آغاز کرده بود و در پایان خود ابدیت را هم فریب می‌داد. و این همان دسته‌گل سرخی بود که کازو رو به جهان پرت می‌کرد.

کازو هم مانند تمام انسان‌ها، ای بسا تمام زنان، میل داشت که دیده شود و موفقیت‌هایش به رسمیت شناخته شود. اگر پول و موفقیت اجتماعی نتوانسته بود برای او جایگاه امنی هم‌سنگ یک مرد فراهم آورد، اکنون زیر سایه‌ی همسرش می‌توانست پس از مرگ آرامشی بیابد. زیر پرچم نگوچی بود که نام کازو می‌ماند، اگر نه او زنی تنها و فراموش‌شده بود که پس از مرگش علی‌رغم تمام موفقیت‌ها نامی از او برده نمی‌شد. و چنین بود که کازوی مستقل تبدیل شد به یک همسر مطیع و فرمانبردار که تصویر آرمانیش همان سنگ قبری بود که در مقبره‌ی خانوادگی نگوچی می‌درخشید.

اما این تمام ماجرا نیست. نویسنده به زیبایی قهرمانش را راهنمایی می‌کند تا در پایان داستان خواننده از خواندن اثری به بزرگی جسارت و قدرت یک زن لذت ببرد.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان آوای کوهستان – ادبیات ژاپن ]

کتاب پایان ضیافت

جملاتی از متن رمان پایان ضیافت

چطور ممکن بود احساساتی که زمانی چنان فروزان شعله کشیده بودند، حالا بی‌هیچ ردی ناپدید شده باشند؟ دلایل از کفش می‌رفتند و نمی‌توانست بپذیرد احساساتی که قبلا بدنش را در تسخیر داشتند، حالا می‌توانستند برای همیشه ناپدید شوند. این باور رایج که آدم‌ها با کسب تجربه ، از هر نوعش به بلوغ می‌رسند به نظرش نادرست می‌آمد. به دید او بیشتر محتمل بود که انسان چیزی نباشد مگر کوره‌نهری که اشیای گوناگون درونش جریان دارند، یا پیاده‌رویی سنگی بر سر یک چهارراه که رد حرکت همه‌ی وسایل نقلیه رویش نقش بسته. البته کوره‌نهرها خراب می‌شوند و‌ پیاده‌روها فرسوده، اما به هرحال روزی محل گذر جشن‌ها و شادی‌ها بودند.

ازدواج کردن مثل سهام خریدنه. طبیعیه که وقتی قیمتشون پایینه بخری، اما چرا باید بخوای سهامی رو بخری که هیچ‌جای افزایش قیمت نداره؟

ناگهان خواب‌آلودگی مقاومت‌ناپذیری کازو را در بر گرفت و او روی کف‌پوش نرم زیر پنجره دراز کشید. بعد چشمانش را که از خشم و کم‌خوابی ابری شده بود، به‌سوی آن تکه‌ای از آسمان چرخاند که از لای پنجره‌ی نیمه‌باز قابل‌رؤیت بود. آسمان صبح نوری دور و روشن منعکس می‌کرد. ابر چشمان کازو امواج آسمان را دنبال کرد و با خودش اندیشید: «من به یک کیمونوی دیگه احتیاج ندارم. چیزی که حالا بهش نیاز دارم خیلی متفاوته.» و با این فکر به خواب رفت.

می‌توانست آن دورها دو پیکره‌ی کوچک ببیند، زوجی مسن که در کناره‌ی رود قدم می‌زدند. موهای سفید نگوچی می‌درخشیدند، منجوق‌های مرجانی شانه‌ی سر کازو می‌درخشیدند و هرازگاهی که نگوچی عصایش را تکان می‌‌داد، آن هم کمی می‌درخشید.

اعتقاد داشت در سلوک انسان هیچ‌جایی برای بیراهه‌رفتن وجود ندارد، چه در سیاست باشد و چه در عشق. به‌اعتقاد او تمام اعمال انسان بر اساس اصل یکسانی بودند: اینکه می‌بایست بر سیاست، عشق، و اخلاق هم همچون بروج فلکی، قوانین ثابتی حاکم باشد.

کازو هرگز عشقی ندیده بود که مردی را به کمال برساند یا کمکش کند تا در خواسته‌هایش موفق شود. بی‌هیچ نقشه‌ی شیطانی یا عامدانه‌ای از سمت کازو، معمولاً مردها همین که او را می‌دیدند از زندگی ساقط می‌شدند.

در سیاست فساد مردم را پاک می‌کند و ریاکاری بیش از صداقت نصفه‌نیمه باعث آشکار شدن ذات بشری می‌شود. پلیدی می‌تواند ولو برای یک لحظه، باعث برانگیختن حس اعتمادی ناگزیر شود. درست مثل وقتی که لباس‌های شسته‌شده را درون خشک‌کن می‌ریزید و آن‌قدر تند می‌چرخند که پیش چشمتان ناپدید می‌شوند، آن‌چیزی هم که در حالت عادی طبیعت بشری می‌نامیم، فوراً در گرداب سیاست ناپدید می‌شود.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب پایان ضیافت
  • نویسنده: یوکیو میشیما
  • ترجمه: شیوا مقانلو
  • انتشارات: نیماژ
  • تعداد صفحات: ۲۴۰
  • قیمت چاپ اول: ۱۴۹۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی

نظر شما در مورد کتاب پایان ضیافت چیست؟ آیا تا به حال از مجموعه خرد و حکمت زندگی کتابی مطالعه کرده‌اید؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نیماژ:

  1. کتاب کوچه ابرهای گمشده
  2. کتاب بیا گم شویم
  3. کتاب غروب پروانه