جمعه, 23 ژوئن 2017

کتاب آوای فاخته – رمانی جنایی از جی کی رولینگ

کتاب آوای فاخته اثر نویسنده نامدار انگلیسی جی. کی. رولینگ است.

قطعا تا به حال نام جی کی رولینگ را بالای جلد کتابی خوانده اید، یا شاید از کسی شنیده باشید.

نویسنده ای بریتانیایی که با مجموعه هری پاتر به شهرت جهانی رسید.

آوای فاخته اولین جلد از مجموعه جدید جی. کی. رولینگ است که یک مجموعه جنایی و هیجان انگیز است.

بنظر میرسد که جی کی رولینگ مقداری تغییر رویه داده و بر خلاف سری داستان های هری پاتر که در دنیای فانتزی رخ میداد به یک دنیای کاملا واقعی روی آورده است.

به طوری که در طول این رمان حجیم بارها و بار نام خیابان ها کوچه ها و مکان های اینگلیسی را خواهید خواند.

داستان کتاب

کتاب آوای فاخته در یک شب سرد برفی و در خیابانی به نام میفر آغاز میشود که درهای مشکی و براق ساختمان هایش را ایوان هایی با ستون های سنگی سفید در بر گرفته است.

شاید با خود آرزو میکردید که ای کاش یک یا دو ساعت زودتر در این خیابان حاظر می شدید تا شاید بتوانید جان انسانی را نجات دهید، اما دیگر دیر شده اینک جسد بی جان و سرد لولا لندری، یک مدل سیاهپوست بسیار معروف کف زمین با پارچه ای سفید رنگ که روی تمام بدنش کشیده شده به چشم میخورد.

این بخش کوچک تنها خلاصه بسیار اندک از قسمت آغازین این رمان فوق العاده است.

در دومین بخش این رمان فوق العاده خانم رولینگ شما را با شخصیتی بسیار مهم، دوست داشتنی و البته مهربان و جدی در کار به نام رابین آلاکوت آشنا میکند، خود من به شخصه تا زمانی که کل رمان رو به پایان نرسوندم، نگران این بودم که مبادا این شخصیت دوست داشتنی به گونه ای از داستان خارج بشه. زن جوانی که اداره کار موقت او را به عنوان منشی به دفتر کار آقای کورمون استرایت میفرستد،کاراگاهی که در دفترش زندگی سختی را میگذراند و وضع مالی بسیار بدی دارد. و آشنایی رابین وکاراگاه استرایک تازه شروع ماجرا های جالب و هیجان انگیز این رمان است.

درباره کتاب آوای فاخته

با وجود حجیم بودم، ممکنه بعضی جاها از خوندنش خسته بشین، ولی هر بار که اطلاعات تازه ای دریافت میکنید، شور و شوق عجیبی شما رو به خوندن باقی صفحات وادار میکنه.

نکته ای که باید بگم اینه که منتظر باشید که توی هر قسمت از رمان غافلگیر بشید.

اگر از طرفداران داستان های جنایی و کاراگاهی هستید یا میخواهید برای اولین بار چنین سبکی را امتحان کنید، پیشنهاد من کتاب آوای فاخته از جی کی رولینگ است.

شاید پس از خواندن این رمان کمی ناراحت شوید که دیگر خبری از ماجرا های کاراگاه استرایک و رابین نخواهد بود، اما اصلا نگران نباشید، خانم جی کی رولینگ تا کنون دو جلد دیگر از این مجموعه را منتشر کرده و اعلام نموده که چهارمین جلد از این کتاب هم عرضه خواهد شد.

نام دومین جلد از این کتاب که مقداری حجیم تر از جلد اول است کرم ابریشم نام دارد. سومین جلد این مجموعه نیز رد پای شیطان نام دارد.

قسمت هایی از کتاب

– آمبولانس اومد.
واردل این را گفت و با وجود آگاهی از مخالفت شدید کارور دوباره از چادر بیرون رفت که در دیدرس کامل لنز دوربین ها منتظر آمبولانس بماند.

خبر این حادثه، اخبار سیاسی، و جنگ و سوانح طبیعی را کنار زد و روایت های گوناگونش با عکس هایی از چهره بینقص و اندام ترکه ای و چالاک این زن مرده به درخشش در آمد.

گرچه رابین آلاکوت در طول عمر ۲۵ ساله اش لحظات پر تب و تاب و پر فراز و فرود بسیاری دیده بود، هرگز سابقه نداشت روزی با این اطمینان از خواب بیدار شود، که آن روز را تا اخر عمر به یاد خواهد داشت. متیو دوست قدیمی اش اندکی پس از نیمه شب وسط میدان پیکادلی، پای تندیس اروس از او خواستگاری کرده بود.

استرایک همین قدر فهمید که برخوردی پیش آمد، صدای جیغ زنانه بنفشی گوش رسید و او به طور غریزی واکنش نشان داد: دست درازش را جلو برد و چنگی زد و مشتی پارچه گوشت به چنگش آمد.

– بلایی سر کسی نیومده که؟
استرایک در دفترش را محکم پشت سرش بست.
رابین که هنوز کمی به سمت جلو خم شده، دستش روی قفسه سینه اش و پشتش به استرایک بود به دروغ گفت:
– چیزی نیست، خوبم.

استرایک پرسید:
– حالا دقیقا میخوای من چه کاری برات انجام بدم؟
بریستو با دست لرزانش فنجان را روی میز گذاشت، سپس دست هایش را محکم در هم قلاب کرد و گفت:
– میگن خواهرم خودشو کشته، ولی من اینو قبول ندارم.

چند دقیقه ای بود که گفت و گوی دو مرد، روشن و رسا، از تیغه نازک بین دفتر و سالن منتقل میشد، اکنون با سکوت حاصل از توقف ناگهانی صدای مته در خیابان، حرف های بریستو به وضوح قابل شنیدن بود.