داستان نویسی

کتاب بریت ماری اینجا بود

https://www.iranketab.ir/

کتاب بریت ماری اینجا بود رمان دیگری از فردریک بکمن است.

فردریک بکمن ابتدا به خاطر وبلاگ نویسی شناخته شده بود اما بعد با کتاب مردی به نام اوه به شهرت جهانی رسید. کتابی که به موفقیت های بسیار زیادی رسید و به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شد.

در قسمتی از پشت جلد کتاب بریت ماری اینجا بود آمده است:

حالا دیگر فردریک بکمن مشهورتر و محبوب تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. میلیون ها نفر در دنیا رمان اول او، مردی به نام اوه، را خوانده اند و شیفته اش شده اند. این نویسنده خلاق سوئدی با یک غافل گیری تازه بازگشته است: بریت ماری اینجا بود – آمیزه ای هیجان انگیز از عشق و فوتبال!

فردریک بکمن این کتاب را به مادرش تقدیم کرده است:

تقدیم به مادرم که همیشه حواسش بود که من غذا توی شکمم و کتاب توی کتابخانه ام داشته باشم.

داستان کتاب

ماجراهای این کتاب در مورد زن ۶۳ ساله ای به نام بریت ماری است که به شدت وسواس تمیزی دارد و خیلی هم مقرارتی است. از نظر دیگران او فردی است که فقط ایراد می گیرد و به همه چیز گیر می دهد اما در باطن زنی مهربان و خوش قلب است.


بریت ماری در ابتدای کتاب در اداره کار حضور دارد و به دنبال یک شغل است. او از این می ترسد که تنها در ساختمان محل زندگی اش بمیرد و بوی بد جسدش، همسایه ها را آزار دهد! از این می ترسد چون در روزنامه خوانده بود که جسد یک پیرزن را فقط وقتی همسایه ها از بوی بد شکایت کردند، پیدا کرده بودند.


برای بریت ماری یک شغل در دهکده بورگ پیدا می کند و…

در ابتدای کتاب توضیح مختصری در مورد مکان بورگ داده شده است:

بورگ مکانی است که خیابانی از یک طرفش می آید و از طرف دیگرش می رود. خیلی وقت است که آنجا کار پیدا نمی شود. تنها چیزی که هنوز در آن تعطیل نشده پیتزافروشی و فوتبال است. بریت ماری پیتزا دوست ندارد و هیچ چیز هم از فوتبال سرش نمی شود.

کتاب بریت ماری اینجا بود

دباره کتاب بریت ماری اینجا بود

در کتاب مردی به نام اوه با پیرمردی روبه رو بودیم که بعد از فوت همسرش، از دنیا بیزار بود و به همین خاطر تحمل هیچکس را نداشت و رفتارهایی خاص از خودش نشان می داد. در این کتاب هم با بریت ماری روبه رو هستیم، نسخه مونث اُوِه!



روی جلد کتاب نوشته شده:

رمانی هیجان انگیز، شاد و روحیه بخش که حقیقت زندگی را بیان می کند. 

اما چیزی که در واقع باید می نوشتند این هستش:

رمانی تکراری، عصاب خُرد کن و کسل کننده که حرف تازه ای برای گفتن ندارد.



نکته جالب اینجاست که چاپ اول این کتاب در بهمن ماه سال ۹۵ منتشر شد و در اسفند ماه ۹۵ به چاپ چهارم رسید. اما کتاب بریت ماری اینجا بود تا به امروز – سوم تیرماه ۹۶ – هنوز به چاپ پنجم نرسیده است. و این نشان می دهد که مخاطب اول فکر می کرده بکمن یک رمان فوق العاده دیگر مثل مردی به نام اوه نوشته است و به  همین خاطر به این کتاب هم روی آورده است، ولی کم کم متوجه شدند که بکمن باید در اوج خداحافظی می کرد!


همه این کتاب بد نیست، بالاخره در یک کتاب تقریبا ۴۰۰ صفحه ای چند دیالوگ خوب یا چند اتفاق باحال وجود دارد اما در کل این کتاب حرفی برای گفتن ندارد.

معرفی کتاب بریت ماری اینجا بود اثر فردریک بکمن

قسمت هایی از متن کتاب بریت ماری اینجا بود

بریت ماری با توجه به اینکه ممکن است آدم بیفتد و بمیرد، کف خانه اش را همیشه تی می کشد، ولی این کار به این معنی نیست که از تی کشیدن لذت می برد. کنت و بچه ها هیچ وقت فرق این دو را نفهمیدند.

دیوید و پرنیلا که بچه بودند، کنت همیشه بهشان می گفت که آدم نمی تواند این بازی را با بریت ماری انجام دهد، چون «این بازی را بلد نیست.» اما این حرف درست نبود. بریت ماری بازی سنگ کاغذ قیچی را خیلی هم خوب بلد است، فقط از نظرش گرفتن سنگ با کاغذ بهداشتی نیست. قیچی که دیگر حرفش را نزن! خدا می داند آن دست ها قبلا با چه چیزهایی تماس داشته اند.

فوتبال ورزشی منحصر به فرد است، چون از کسی نمی خواهد دوستش داشته باشد، او را وادار به دوست داشتن می کند.

بریت ماری در کلوپ جوانان پرسه می زند، درست مثل یک روح سرگردان که یک نفر درِ تابوتش را باز کرده و می خواهد توی آن شب نشینی راه بیندازد.

تمام ازدواج ها یک بعد تاریک دارند، چون تمام آدم ها نقطه ضعف هایی دارند. تمام کسانی که با یک نفر دیگر زندگی می کنند یاد می گیرند به طریقی با صعف های آن ها کنار بیایند.

بریت ماری هیچ وقت نفهمید کنت اصلا چی می خواهد. چه چیزی او را راضی می کند. آیا پول زیاد برایش کافی است یا باز هم بیشتر می خواهد. دیوید و پرنیلا که نوجوان بودند، یک بار یک فنجان قهوه به کنت هدیه دادند و روی فنجان نوشته شده بود: کسی که با بیشترین داشته ها بمیرد برنده است. گفتند که آن جمله “تیکه می اندازد” اما آن جمله از نظر کنت انگیزه ای قوی بود.

کتاب بریت ماری اینجا بود - خلاصه قسمت هایی از کتاب بریت ماری اینجا بود

عشق برای همه نباید با آتش بازی و ارکستر سمفونی همراه باشد، این به نظرم کاملا عادیه. عشق برای خیلی از ماها می تونه چیز دیگه ای باشه. چیزی که منطقیه!

به سن مشخصی که می رسید، تقریبا تمام سوال هایی که ذهنتان را به خود مشغول می کند حول یک موضوع می گردد: باید چه جوری زندگی کرد؟

اطلاعات کتاب

  • کتاب بریت ماری اینجا بود
  • نویسنده: فردریک بکمن
  • ترجمه: فرناز تیمورازف
  • انتشارات: نون
  • تعداد صفحات: ۳۹۶
  • قیمت چاپ چهارم: ۲۸۰۰۰ تومان

 

نظر شما در مورد فردریک بکمن و آثار او چیست؟

در کانال تلگرام کافه بوک همراه ما باشید.

کتاب بریت ماری اینجا بود از نشر نون

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 198
دوست نداشتم: 146
میانگین امتیازات: 1.36

انتشارات متخصصان

27 دیدگاه در “کتاب بریت ماری اینجا بود

اگه بیشتر دقت کنین میبینین این دو کتاب از زمین تا اسمون متفاوتن و واسه منی که دیوانه وار فوتبالو میپرستم قطعا داستان جذابی داره

دقیقاموافقم منی ک دو روزه میتونستم چهارصد صفحه رمان رو تموم کنم دایم کش میدادم خوندن این کتاب رو اصلا جذبم نکرد تا اواسط کتاب داستان به شکل وحشتناکی کسل کننده بود از اواسط به بعد اندکی بهتر شد اخرشم جذاب تموم نشد البته نظر شخصی منه

خوب تقریبا دارم صفحه های اخرو تموم میکنم
نمیگم اووه خیلی عالی بود! ولی خوبحرف واسه زدن بیشتر از این کتاب داشت،همه کتابا که نباید عالی باشن این اخرین کتابیه که از بکمن میخونم

سلام یک نفر در کتاب منظور چه کسی است؟
میشه جواب رو به ایمیلم بفرستید

کتاب عالیه بنظرم چشم ها را باید شست کتاب زندگی من رو تغییر داد

یه کسی یه شخصیت تو کتابه! تصور کن اسمش اینه

زیادی بی انصافی کردی در مورد این کتاب، داستان بریت ماری، قصه زندگی اکثر ما زنهاست که همیشه همه چیز رو برای خانواده مون میخواییم، هیچوقت دنبال آرزوهامون نرفتیم و همیشه شرایط رو فراهم میکنیم که همسر و فرزندانمون پیشرفت کنن و به اهدافشون برسن. همیشه می‌ترسیم قدمی برای خودمون برداریم که مبادا خودخواه فرض بشیم، خیلی جاها باهاش همذات پنداری کردم و با تمام وجود از قلم نویسنده لذت بردم

خب از نظر من که کتاب خیلی خوبی بود و دیدگاهتون اثلا درست نیست از کتاب مردی به نام اوه بیشتر دوسش داشتم شاید با ترجمه ای ‌که خوندی دوسش نداشتی من با ترجمه فرشته افسری خوندم و دوسش داشتم

نقد خوبی ننوشته بودید.
کتاب تکراری ،اعصاب خرد کن وکسل کننده نبود.
من کتاب وبریت ماری را دوست داشتم.
شاید خانمها در درک شخصیت بریت ماری موفق تر هستند.

به نظر منکه کتاب خوبی بود، از خوبم بیشتر. نکات آموزشی خیلی خوبی توش بود. من به عنوان ی زن، مادر و همسر خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم و چیز یاد گرفتم.

منم این کتاب رو دوبار خوندم، و به عنوان یک زن واقعا ازش لذت بردم و نکات خیلی زیادی برام داشت، به نظر من این نسبت به اوه واقعا خارق العاده ست اون خسته کننده بود برام. این پر از جمله های ناب و حال خوب کن و تامل برانگیزه. با بار اول که خوندمش تغییرات زیادی توی زندگی م انجام دادم
البته کتاب تا اندازه زیادی سلیقه ای هم هست. هرکسی دنبال چیزی توی کتاب‌ها میگرده

به نظرم این دیدگاه واقعا ناعادلانه است ! بریت ماری اینجا بود واقعا محشر و فوق العاده است!!!!!!

اصلا نتونستم تمومش کنم داستانش رو دوست نداشتم

کتاب عالیست. و ترجمه ی نشر میلکان بهتر از نون است

به نظر من نظرتون در مورد کتاب درست نبود این کتاب چیز های زیادی به من داد من این کتاب رو حتی از اوه هم بیشتر دوست داشتم

سلام .
این کتاب (بریت ماری اینجا بود) رو اول نشر دیگه ی منتشر کرده که اون ترجمه بهتره از این .
این ترجمه زیاد تعریفی نیست.
این نشری هم که میگم بهتره اسمش :میلکان هست و مترجم کتاب هم سمانه پرهیزکاری.

به نظر من این کتاب به شدت دلچسب و شیرین بود .من مردی به نام اوه رو خوندم همینطور مادر بزرگ سلام رساند و گفت متاسفم و هر روز راه خانه دور ترو دور تر می شود.بریت ماری رو به شدت دوست دارم چون برای من حس اوه رو زنده کرد اتفاقا شاید اونچه که شما به عنوان نقطه ضعف بهش اشاره کردید برای من نقطه قوت بود

سلام من فیلم مردی به نام اوه را دیدم بسیار لذت بردم از آن فیلم هایی بود که آخرش حس خوبی بهم دست داد، کتاب صوتی بریت ماری اینجا بود را هم گوش دادم و متوجه شدم برای من درس های زیادی دارد، تاثیر گذار بود. ممنون از از نویسنده 🙂

من کتاب های مردی به نام اوه و مادربزرگ رو خوندم که واقعا محشر بودن بریت ماری هم واقعا زیبا و تاثیر گذاره

درسته بریت رو میشه نسخه ی مونث اوه دونست اما این رمان با طنز شروع میشه و به فلسفه می رسه وادارتون می کنه فکر کنید لذت ببرید بلند بلند بخندید و غمگین بشید..رمان دلچسبی بود.

مردی به نام اوه رو که خوندم واقعا خوشم اومد..تا به حال تو همچین سبکی کتابی نخونده بودم.و تازگی هم مادر بزرگ سلام رساند و گفت متاسف است رو خوندم.میتونم بگم بی نظیر بود!!!و حالا نوبته این یکیه😎😎

به پای مردی به نام اوه نمیرسیدولی همین که تا آخر خوندمش یعنی خوب بود مخصوصا ازبازی نهایی فوتبال که شخصیت بریت رو نمایانتر میکنه .
بعضی ازجاهای کتاب همذات پنداری هم میشدکرد.زنی که همه تصمیمهاش به خاطر خودش نیست.

به نظر من که کتاب عالی بود و خیلی حرف برای گفتن داشت حرف هایی که خانم ها آن را بیشتر میفهمند در هر سنی

مهسا جان، بنظر منم همینطوره من عاشق بریت ماری هستم عاشق اون ده، عاشق سام، وگا، عمر، سامی، اوسون، یک کسی و…. هزاران حرف داشت ومن لذت بردم.

من عاشق بریت ماری هستم و ای کاش در زندگیم یه بریت ماری داشتم

وقتی مردی به نام اوه را تا انتها خوندم واقعا غافلگیر شدم! بعد از اون ترغیب شدم تمام کتاب های موجود بکمن را بخونم!
بعد از مدت ها با یک هوش ناب، نثر خاص و ذهن خلاق رو به رو شدم. نوشته های بکمن شبیه هیچ شخص دیگه ای نبود، و میتونم بگم با وجود جوایزی که برای مردی به نام اوه دریافت کرده من به شخصه کتاب مادربزرگ سلام می رساند را ترجیح می دهم.
اما تا اینجای نقدم شاید ربطی به بریت ماری نداشت، اما ربطش در ترتیب ذهنی است که به نظر میرسه بین کتاب های بکمن وجود داره،
بریت ماری اینجا بود رو میشه ادامه ی مادربزرگ سلام می رساند … دونست.
بعد از استعداد رولینگ در شخصیت سازی هری پاتر و ساخت یک دنیای موازی با دنیای حاضر، بکمن یک دنیای عجیب در دل همین دنیا رو به ما نشون میده!
نکته ی دیگه اینه که بعد از خوندن مردی به نام اوه بعضی نشونه ها مثل نام ها، حال و هوا و غیره من رو یاد ایران انداخت! بعد از تحقیق کوتاه متوجه شدم که همسر بکمن ایرانی است.
جمله ی خوبی که در مورد کتاب مردی به نام اوه گفته شده بود به نظرم در مورد اکثر کتاب های بکمن صدق میکنه و به زبان خودمونی مضمونش اینه:
” اگر از این کتاب خوشتون نمیاد در کتاب خون بودنتون شک کنید” 😉 😉 😉

بنظرم زیادی بهش سخت گرفتی
اونقدرا هم کتاب بدی نیست

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *