نشانک

پیرمرد و دریا | همراه با اینفوگرافیک

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

کتاب پیرمرد و دریا با عنوان اصلی The Old Man and the Sea اثری شگفت‌انگیز، هنرمندانه و زیبا از نویسنده بزرگ آمریکایی، ارنست همینگ‌وی است. این «رمان کوتاه» که نویسنده‌اش آن را عصاره همه زندگی و هنرش می‌داند، مفهوم تازه‌ای از شکست و موفقیت پیش چشمان شما باز می‌کند و ما خواندن آن را با ترجمه ناب نجف دریابندری به همه پیشنهاد می‌کنیم. همینگ‌وی در سال ۱۹۵۴ جایزه نوبل ادبیات را نیز از آن خود کرد. موسسه نوبل در وصف کارهای او و علت اهدا این جایزه می‌نویسد: «به خاطر استادی در روایت هنرمندانه، که اخیراً در پیرمرد و دریا نشان داد و اعمال نفوذ او در سبک معاصر.»

ارنست همینگ‌وی زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او در همان دوران نوجوانی می‌خواست نویسنده شود و می‌دانست که با چنته خالی نمی‌توان نویسنده شد و چیزی که لازم دارد کوله‌باری از تجربه است. بنابراین در ۱۶ سالگی داوطلب شد که در جنگ جهانی اول به صحنه نبرد برود اما به سبب آسیبی که چشمش در مشت‌زنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. اما به هر ترتیب توانست از سوی صلیب سرخ به عنوان راننده آمبولانس به ایتالیا برود. حاصل حضور در جبهه این بود که دو گلوله به پایش می‌خورد و لنگ‌لنگان به خانه بازمی‌گردد. پس از مدتی خانه پدری‌اش را که یک محیط بورژوای امریکایی است رها می‌کند و به عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار می‌شود. ازدواج می‌کند، به اروپا سفر می‌کند و همچنان مشغول تجربه‌کردن است. کتاب‌هایی می‌نویسد و روی نویسندگان بزرگ تاثیر می‌گذارد و در نهایت در سال ۱۹۶۱ در خانه‌اش با دو گلوله تفنگ شکاری مغز خود را پریشان می‌کند.

نجف دریابندری – مترجم کتاب – که در ابتدای کتاب یک دور تمام زندگی و کارهای همینگ‌وی را به طور مفصل بررسی می‌کند درباره او می‌نویسد:

ارنست همینگ‌وی جوان بلندبالای درشت‌اندام خوش‌قیافه‌ی قوی‌بنیه‌ای بود. ورزشکار برجسته‌ای بود و مشت‌زن قابلی بشمار می‌رفت. خبرنگار و روزنامه‌نویس چابکی بود. توانایی شگفتی برای آموختن داشت. پس از دو سه سال زندگی در اروپا به‌زبان‌های فرانسه و ایتالیایی و اسپانیایی حرف می‌زد. می بسیار می‌نوشید، هر چند هرگز بدمستی نمی‌کرد. محجوب و سربه‌زیر بود، اما زنان را جذب می‌کرد و خود مجذوب آن‌ها می‌شد. پول در کیف او قرار نمی‌گرفت و غالباً تا آخرین شاهی‌اش را خرج می‌کرد. همیشه «خوش» بود و تا شعاع بلندی فضای درو و بر خود را هم «خوش» می‌ساخت.

برای خرید کتاب پیرمرد و دریا می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید و به آسان‌ترین شکل ممکن کتاب را همراه با تخفیف ویژه تهیه کنید:

[ » معرفی کتاب: رمان خوشه‌های خشم – ادبیات آمریکا ]

رمان پیرمرد و دریا

پیرمرد و دریا یک «رمان کوتاه» است اما همان‌طور که خود نویسنده اشاره می‌کند، این رمان می‌توانست کتابی با بیش از هزار صفحه باشد. با این حال داستان کتاب کمتر از ۱۰۰ صفحه است. اثری ساده و تراشیده‌شدن که فقط اصل موضوع آن با سادگی عمیق در برابر خواننده قرار دارد.

داستان این رمان درباره سانتیاگو، پیرمردی ساده و فقیر است که اکنون ۸۴ روز شده که نتوانسته ماهی صید کند. مانولین نیز شاگرد اوست. پسری که به اجبار والدینش، مجبور به کارکردن در کنار ماهی‌گیرهای دیگر شده اما چون والدینش، سانتیاگو را آدمی بدشانس و بدبیار به حساب می‌آورند او را مجبور می‌کنند در کنار فرد دیگری به ماهی‌گیری برود. با این حال مانولین مانند خانواده‌اش فکر نمی‌کند. او پیرمرد را دوست دارد و در تمام مدتی که سانتیاگو دست خالی از دریا برمی‌گردد هر شب به کلبه او سر می‌زند، برایش غذا می‌برد، وسایلش را مرتب می‌کند و با او مشغول گپ و گفت می‌شود. رابطه پیرمرد و پسر فراتر از چیزی است که دیگران بتوانند آن را درک کنند.

جملات ابتدایی داستان کتاب پیرمرد و دریا چنین است:

پیرمردی بود که تنها در قایقی در گلف‌استریم ماهی می‌گرفت و حالا هشتاد و چهار روز می‌شد که هیچ ماهی نگرفته‌بود. در چهل روز اول پسربچه‌ای با او بود. اما چون چهل روز گذشت و ماهی نگرفتند پدر و مادر پسر گفتند که دیگر محرز و مسلم است که پیرمرد «سالائو» است، که بدترین شکل بداقبالی است، و پسر به‌فرمان آنها با قایق دیگری رفت که همان هفته اول سه ماهی خوب گرفت. پسر غصه می‌خورد، چون می‌دید پیرمرد هر روز با قایق خالی برمی‌گردد، و همیشه می‌رفت چنبر ریسمان یا بُنتوک و نیزه و بادبان پیچیده به دگل را برای پیرمرد به‌دوش می‌کشید. بادبان با تکه‌های گونی آرد وصله خورده‌بود و، پیچیده، انگار که پرچم شکست دائم بود. (کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگ‌وی – صفحه ۹۷)

 یک شب بالاخره پیرمرد به پسر می‌گوید که مطمئن است دوران بدشانسی‌اش به پایان رسیده‌ و به همین دلیل می‌خواهد روز بعد قایقش را بردارد و برای صید ماهی تا دل آب‌های دور راهی دریا شود. پیرمرد اعتقاد دارد که هشتاد و پنج رقم خوش‌یمنی است و می‌تواند ماهی‌ای با خودش بیاورد که یک خروار وزنش باشد. پسر که مانولین نام دارد طعمه‌ و وسایل صید را برای پیرمرد تهیه و فردای آن شب در روز هشتاد و پنجم سانتیاگو به تنهایی قایقش را به آب می‌اندازد و سفرش را آغاز می‌کند.

پیرمرد از وقتی که سوار قایق شد می‌دانست که دور خواهد رفت و «بوی خشکی را پشت سر گذاشت و به‌درون بوی پاک دریای سحرگاهی پارو کشید.» هنگامی که با پیرمرد در دریا تنها می‌شویم با ریز و درشت شخصیت و افکار او آشنا می‌شویم. متوجه می‌شویم که پیرمرد یک ماهی‌گیر حرفه‌ای و کارکشته است و تمسخر دیگر ماهی‌گیران فقط به خاطر بدشانسی او در صید است و نه چیز دیگری.

کمی بعد پیرمرد کشش ملایمی در ریسمان خود احساس می‌کند. از خوشحالی یا به زبان آوردن موفقیت خودداری کرد چون می‌دانست که «اگر آدم چیز خوبی را بر زبان بیاورد آن چیز ممکن است روی ندهد» اما پیرمرد موفق شده بود. یک ماهی به قلابش گیر کرده بود.

کشش ملایم را حس می‌کرد و شاد بود و آنگاه چیز سختی را حس کرد که سنگینی‌اش باورنکردنی بود. این وزن ماهی بود و پیرمرد به‌او ریسمان داد و داد و چنبر اول از دو چنبر یدک را باز کرد. همچنان که ریسمان از میان انگشتان پیرمرد سبک می‌دوید و پایین می‌رفت، پیرمرد گرانی گنده ماهی را حس می‌کرد، هرچند فشار شست و انگشتش بفهمی نفهمی بیشتر نبود. (کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگ‌وی – صفحه ۱۳۳)

خیلی زود متوجه می‌شویم ماهی‌ای که پیرمرد گرفته یک ماهی عادی نیست بلکه یک ماهی غول‌پیکر است و پیرمرد باید از همه توان و تجربه‌اش برای گرفتن او استفاده کند. شگفتی و زیبایی ماهی به حدی است که پیرمرد را هم مجذوب خود می‌کند ولی…

[ » معرفی کتاب: رمان خشم و هیاهو – ادبیات آمریکا ]

پیرمرد و دریا

درباره رمان ارنست همینگ‌وی

سبک ارنست همینگ‌وی ویژگی خاصی دارد و آن سادگی بی‌مانندش است. سادگی و شیرینی بی‌آلایش خاصی که نثر او با خود به همراه دارد خواننده را در تمام طول متن با خود می‌کشد چنانکه ویلیام فاکنر درباره آن می‌گوید: «همینگ‌وی هرگز کلمه‌ای به کار نمی‌برد که خواننده ناچار شود معنی‌اش را در کتاب لغت پیدا کند.» همینگ‌وی می‌خواست با این سبک نوشتن، تجربه انسانی را به ساده‌ترین و زلال‌ترین زبان ممکن ثبت کند و او در پیرمرد و دریا به خوبی از عهده آن برآمده است.

همینگ‌وی پس از گرفتن جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ در گفت‌وگویی با خبرنگار مجله تایم می‌گوید:

من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم، و یک پسربجه واقعی، و یک دریای واقعی، و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی؛ اما اگر آنها را خوب از کار دربیاورم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار دربیاوریم، و گاهی هم راست‌تر از راست.

رمان پیرمرد و دریا، تلاش پیرمرد و شکست‌ناپذیری او را تا لحظه آخر به خوبی نشان می‌دهد و این قدرت شگفت‌انگیز پیرمرد از آنجا می‌آید که او اعتقاد دارد «آدم را برای شکست نساخته‌اند. آدم ممکنه از بین بره، ولی شکست نمی‌خوره.» ماهی نیز اکنون نه تنها هدف، بلکه جزئی از وجود خود پیرمرد است. وجود باشکوهی از طبیعت که اکنون با او در جدال است و مهم نیست که پیرمرد ماهی را صید می‌کند و یا ماهی او را از بین می‌برد. موضوع مهم اصل کشته شدن است.

در این رمان مفاهیم ارزشمندی مانند تلاش و ثابت‌قدم بودن در مسیر هدف و استقامت و امیدواری در راه رسیدن به آن به زیبایی و به شکلی خارق‌العاده و البته بسیار واقع‌گرایانه به خواننده منتقل می‌شوند. برخلاف بسیاری از داستان‌ها که با پایانی خوش همراه هستند، ارنست همین‌گوی در رمان پیرمرد و دریا بر واقع‌گرا بودن به جای آرمان‌گرایی تاکید زیادی دارد. اما اشتباه نکنید، این داستان، بسیار ساده است و نکته پنهانی در خود ندارد. بنابراین هنگام مطالعه آن به دنبال نمادگرایی یا پیدا کردن چیزی پیچیده نباشید و فقط از عمق زیبایی آن لذت ببرید.

از رابطه عمیق پسرک با پیرمرد لذت ببرید، از حرفه‌ای بودن و عظمت نگاه پیرمرد حتی در برخورد با صیدش لذت ببرید و از همه مهم‌تر از هم‌نشینی با شکست‌خورده‌ای که اکنون به معنای واقعی کلمه قهرمان است لذت ببرید. پیرمرد تا لحظه آخر جنگید، بنابراین هیچ‌چیز نمی‌تواند باعث حسرت او شود.

نجف دریابندری در قسمت دیگری از مقدمه خود درباره شخصیت اصلی کتاب ارنست همینگ‌وی می‌نویسد:

با آفرینش سانتیاگو، قهرمان پیرمرد و دریا، همینگ‌وی به مرتبه تازه‌ای از آگاهی می‌رسد. پیش از این او از ضعف و زخم‌پذیری آدم‌های سرسخت سخن می‌گفت، اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن می‌گوید؛ پیش از این قهرمان او روشنفکر حساسی بود که از جنگ می‌گریخت، اکنون قهرمانش ماهیگیر ساده‌ای است که هر روز به جنگ طبیعت می‌رود؛ پیش از این قهرمان او می‌کوشید «فکرش را نکند» و احساسات خود را بروز ندهد، اکنون سانتیاگو مدام فکر می‌کند و حتی با دریا و پرنده و ماهی حرف می‌زند.

درنهایت اینکه به حرف ویلیام فاکنر گوش کنید و پیرمرد و دریا را بخوانید چرا که «زمان ممکن است نشان دهد که پیرمرد و دریا بهترین نوشته همه ما است.» ما نیز این رمان را در لیست کتاب‌های پیشنهادی کافه‌بوک قرار داده‌ایم.

[ » معرفی کتاب: کتاب گور به گور – اثر ویلیام فاکنر با ترجمه نجف دریابندری ]

اینفوگرافیک رمان پیرمرد و دریا

براساس این رمان یک اینفوگرافیک در دو بخش، توسط کافه‌بوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبه‌های مختلف رمان به خوبی و به شکلی دقیق منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک وجود دارد، به درک بهتر رمان کمک می‌کند. باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخوانده‌اید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک رمان پیرمرد و دریا خلاصه قسمت‌های مهم کتاب نیز ارائه شده است و بخش‌های مهم آن بازگو می‌شود.

رمان پیرمرد و دریا

کتاب پیرمرد و دریا اثر همینگوی

جملاتی از کتاب پیرمرد و دریا

پیرمرد لاغر و خشکیده بود و پشت گردنش شیارهای ژرف داشت. لکه‌های قهوه‌ای‌رنگ سرطان خوش‌خیم پوست که از بازتاب آفتاب بر دریای گرمسیر پدید می‌آید روی گونه‌هایش بود. لکه‌ها هر دو سوی چهره‌اش را تا پایین پوشانده‌بود و از کشیدن ریسمان ماهیهای سنگین بر کف دستهایش خطهای ژرف افتاده‌بود. اما هیچ کدام از این خطها تازه نبود. مانند شیارهای بیابان بی‌ماهی کهن بود. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۹۸)

می‌دانست که فروتنی ننگی نیست و از همت بلند مرد نمی‌کاهد. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۰۱)

با هم از جاده بالا رفتند و به کلبه پیرمرد رسیدند و از در باز آن به‌درون رفتند. پیرمرد دگل را با بادبان پیچیده بر آن به‌دیوار تکیه داد و پسر جعبه و چیزهای دیگر را کنارش گذاشت. دگل تقریباً به‌درازای کلبه بود. کلبه را از برگهای محکم نخل شاهانی، که به‌آن «گوانو» می‌گویند، ساخته‌بودند و در آن یک تختخواب بود و یک میز و یک صندلی و روی کف خاکی‌اش چاله‌ای برای پخت و پز با ذغال. روی دیوارهای قهوه‌ای‌رنگ برگهای سفت و برهم‌خوابیده «گوانو» یک قاب عکس رنگی از حضرت مسیح و یکی از حضرت مریم. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۰۴)

پیرمرد با خود می‌گفت که من ریسمان را میزان می‌کنم، چیزی که هست بخت یاری نمی‌کند. اما کسی چه می‌داند؟ شاید زد و امروز یاری کرد. هر روز روز تازه‌ای است. بهتر آن است که بخت یاری کند، ولی تو کارت را میزان کن. آن‌وقت اگر بخت یاری کرد آماده‌ای. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۲۲)

هنوز دو ساعت دیگر مانده‌است تا آفتاب غروب کند، شاید تا آن ساعت ماهی بالا آمد. اگر نیامد با ماه بالا می‌آید. اگر باز هم نیامد، شاید با آفتاب بالا بیاید. هیچ جایی از تنم خواب نرفته، زورم سر جاست. اوست که قلاب به‌دهن دارد. اما با این کشش از آن ماهی‌هاست. لابد دهنش را سفت روی سیم قلاب بسته‌است. کاش می‌دیدمش. کاش یک بار هم شده می‌دیدمش تا بدانم با کی طرفم. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۳۷)

ریسمان آهسته و پیوسته بالا آمد و آنگاه سطح دریای جلو قایق ورم کرد و ماهی پدیدار شد. ماهی مدت درازی بیرون می‌آمد و آب از پهلوهایش فرومی‌ریخت. رنگش در آفتاب روشن بود و کله و گرده‌اش ارغوانی سیر بود و نوارهای پشتش در آفتاب پهن می‌نمود و به‌رنگ بنفش روشن. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۵۳)

پیرمرد در دل خود گفت ماهی تو داری مرا می‌کشی. اما حق هم داری. ای برادر، من تا به‌حال از تو بزرگ‌تر و زیباتر و آرام‌تر و نجیب‌تر چیزی ندیده‌ام. بیا مرا بکش. هر که هر که را می‌کشد بکشد. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۸۲)

آدم را برای شکست نساخته‌اند. آدم ممکنه از بین بره، ولی شکست نمی‌خوره. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۹۵)

با خود گفت نومیدی احمقانه است. از این گذشته، به عقیده من گناه هم هست. فکر گناه را نکن. حالا بدون گناه هم به‌اندازه کافی دردسر داری. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۱۹۶)

پس از آنکه بند کارد را روی دسته پارو وارسی کرد گفت: «کاشکی یک تکه سنگ داشتم کارده رو تیز می‌کردم. باید یک سنگ با خودم می‌آوردم.» با خود گفت که باید خیلی چیزها با خودت می‌آوردی. ولی نیاوردی، پیرمرد. حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری. ببین با آنچه داری چکار می‌توانی بکنی. (کتاب پیرمرد و دریا – صفحه ۲۰۲)

مشخصات کتاب
  • عنوان: پیرمرد و دریا
  • نویسنده: ارنست همینگ‌وی
  • ترجمه: نجف دریابندری
  • انتشارات: خوارزمی
  • تعداد صفحات: ۲۲۴
  • قیمت چاپ جدید – سال ۱۳۹۹: ۳۵۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب پیرمرد و دریا چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید نظرات خود را در مورد آن با ما به اشتراک بگذارید. از میان کتاب‌های ارنست همینگ‌وی کدام را خوانده‌اید و کدام یک را بیشتر می‌پسندید؟

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]


» معرفی چند رمان دیگر از نشر خوارزمی:

  1. کتاب گفتگو با کافکا
  2. کتاب مسیح بازمصلوب
  3. کتاب آزادی یا مرگ
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

نقد و بررسی کتاب

قلم نویسنده

10

ترجمه و ویراستاری

9

تاثیرگذاری و جذابیت کتاب

9

مشخصات ظاهری و قیمت

9

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 540
دوست نداشتم: 281
میانگین امتیازات: 1.92

چاپ کتاب

39 دیدگاه در “پیرمرد و دریا | همراه با اینفوگرافیک

من این رمان را تازه خوندم واقعا لذت بردم در عین سادگی احساس میکنم فلسفی هم بوده …
ی جاهای از کتاب انکار فقط داره طعنه می زنه به آدم
به نظرم ک به روشن شدن خیلی کمک می کنه …
جملات کوتاه و گزیده …
تلنگری های با مفهوم و دانستنی ها و تجربیاتی ک می تونه سختی تقلا استقامت و تلاش را به آدم حالی کنه
در عین حال بی رحمی طبیعت …
من ک پیشنهاد میکنم ک خونده بشه.

این رمان برای همه اشخاص جامعه مناسب نیست نه اینکه مناسب از لحاظ داستانی نباشد منظورم اینست که وقتی این داستان خوانده میشه فقط آن دسته از جامعه با آن ارتباط برقرار می کنن که سختی ها و یا زندگی تقریبا پنجاه درصد مشترک با شخصیت اصلی داستان را گذرانده باشند .
اگر به اندازه کافی حس میکنید منطقی شده اید و با فهم اصلی زندگی کنار آمده اید ، این داستان میتواند بینهایت زیبا باشد و همانطور که گفته شده هر چه زمان میگذرد این رمان با ارزش ترین نوشته ما انسان ها شناسایی میشود .

با سلام
میشه لطفا کتاب جین ایر رو هم معرفی کنین

من نمیدونم چرا از ترجمه ی مرحوم دریا بندری خوشم نیومد احساس میکنم که انگار ترجمه ی لغت به لغت شده کلمات سخت و ثقیله و جملات روان نیست….

من اصلا خوشم نیمد و وسطش حوصلم سر رفت از این همه سماجت

ترجمه نسرین صالحی خیلی خوب بود

سلام
ببخشید میخواستم بدونم ترجمه “بهزاد جنت سرای نمین” چطوره؟!

راستش اول های کتاب خوب بود .اما به جاهایی رسید که خسته کننده شد .انتظار داشتم بد تموم بشه .اما وقتی کتاب به اونجایی رسید که در تلاش برای گرفتن ماهی و اون مبارزات شد ،بسیار هیجانی شد .
پایانش هم دوست داشتم.به معنای واقعی پایانش آرام مثل دریا بود .نکته ی بعدی اینکه توصیفات ،بسیار دقیق بود.انگار همینگ وی سال ها ماهیگیری در دل دریا کرده و بعد کتاب رو نوشته ،خیلی دقیق و ریز بود…در هرصورت یکی از بهترین ها بود که خوندم.
درمورد ترجمه:ترجمه های زیادی داره .اما دو ترجمه ی بسیار خوب و قابل قبول ازش هست .یکی دریابندری و یکی هم نازی عظیما . من با ترجمه ی نازی عظیما که خوندم ،هم مقدمه داشت و هم یک نقد . در هرصورت راضی کننده و روان و دلچسب بود ترجمه خانوم عظیما . هرکدوم به دلتون بیشتر واسه ترجمه نشست اونو بخرید . چون دوتاشون خوبن واقعا…

همینگوی خودش تجربه ماهیگیری داشته

روز ۸۵ ام نماد چیست و چرا پیرمرد فکر می‌کند این روز خوش شانسی اوست؟

این کتاب اصلا برام جذاب نبود و اصلا باتعریفات خوبی که ازش شنیده بودم همخوانی نداشت

همینگوی با پیرمرد و دریا (۱۹۵۲) که ثمرۀ جذبۀ شش هفته کار بی‌وقفه بود، خود را تثبیت کرد. این کتاب که بلندتر از داستان کوتاه و کوتاه‌تر از رمان بود، به تمامی در یک شمارۀ مجلۀ لایف چاپ شد و رویداد مهم ادبی سال شناخته شد. من (ویل دورانت) با شک و تردید نسبت به ارزش والایی که برای آن قائل شده بودند، آن را خواندم و با تأیید این ستایش زیبای فاکنر، آن را به پایان رساندم:
«زمان ثابت خواهد کرد که این کتاب از تمام آثار ما برتر است… سپاس آن خدای را که مرا و همینگوی را آفریده است و هر دوی ما را دوست می‌دارد، بر هر دوی ما رحمت آورد و او را بازداشت از اینکه در آن دستکاری کند.

سلام
با توجه به اینترنت های متفاوتی از این کتاب در بازار موجود هست شما کدوم ترجمه رو پیشنهاد میکنید؟

سلام!
طبیعتا پیشنهاد ما همین ترجمه‌ای است که معرفی کردیم.

من این کتاب رو با تخفیف خوبی خریدم ۸۸ صفحه داشت و عالی بود

سلام. ببخشید من این کتاب رو ترجمه محمد تقی فرامرزی گرفتم میخواستم. هنوز نخوندمش. میخواستم ببینم که چقدر با ترجمه نجف دریابندری متفاوت است؟

سلام – متاسفانه ما ترجمه آقای محمدتقی رو بررسی نکردیم.

اون هم ترجمه خوبیه، بخونید

بنده با متن انگلیسی تطبیق دادم. ترجمه‌ی ایشون دقیق‌ترین ترجمه‌ی موجوده. بسیار روان ترجمه شده و اون لحن شاعرانه رو به خوبی به فارسی برگردانده

لذت، لذت و لذت. کمتر کتابی بوده که از خواندنش تا این اندازه سر ذوق آمده و اینگونه از حس خوب لبریز شده باشم. پیرمرد و دریا، این شاهکار همینگ‌وی، رمانی است درباره مفهوم پیروزی و شکست. درباره تلاش و کوشش هرروزه ما در جدال با سختی های زندگی. درباره انسان هایی که همواره و در سخت ترین شرایط در مسیر خود ثابت قدم مانده اند و این گونه خود را قهرمان ساخته اند. بی اندیشه نتیجه پایانی. به راستی هم مگر جز این است؟ که آنچه اهمیت دارد، تلاش برای دستیابی به هدف است و نه خود هدف.

این بهترین نقدی بود که در سایتهای ایرانی پیدا کردم.

بهترین کتاب ارنست هستش

میتونم بگم یکی از بهترین کتاب هایی بود که با پیشنهاد آقای رهام هادیان تونستم بخونم ✌

دمت گرم منم موافقم

لئوناردو دی کاپریو عاشق کتاب پیرمرد و دریا اثر همینگوی هستش….

رمان‌ پیرمرد و دریا جریان و نبض بسیار زنده ای داره و همچنین فرم. گاه به ذهن می رسد حتی یک کلمه آن را نمی شود حذف کرد که به رمان آسیب نرسد.
چیز دیگری که در کنار تلاش تا پای جان در شخصیت پیرمرد وجود دارد تفکر و انگیزه اوست که باعث پیروزی و در نهایت شکست او میشود
مادامی که وی با ماهی دوست میشود و از جریان زمان گذر می کند یعنی به گونه ای در لحظه زندگی میکند،پیروز است و با این فکر ساعت های طولانی پایداری میکند
اما هنگامی که ماهی را میگیرد و با خود می گوید فردا آن را خواهم فروخت و پول خوبی به جیب خواهم زد و…
در این زمان است که او زیستن در جریان زمان را از دست می دهد،شکست می خورد

البته ممکنه که فیلم های ساخته شده از روی رمان ها به خوبی رمان احساس نشه ولی ذات فیلم ایجاز و مفیدسازی در مطلبه…دوستمون که godfather رو مثال زدن با کمال احترام مثالشون کاملا اشتباه و نامناسب بود چون godfather چیزی جز شاهکار نیست و نسخه فیلمی بهتر ازون بوجود نخواهد اومد

خوبه کارکلاسی من تو دانشگاست خیلی عالیه

سلام و عرض علاقه ی بسیار
من ی نسخه پیرمرد و دریا رو دست یه دوستی دیدم که کلا هشتاد صفحه داشت!

داستان هم دقیقا همین هست میخواستم بدونم اطلاعاتی دارین یا نه؟؟؟

سلام – در این کتاب مترجم یک مقدمه طولانی نوشته است و کتاب شامل عکس های مختلفی نیز می باشد. اگر همه این موارد را از داستان اصلی کم کنیم خود کتاب چیزی در همین حدود خواهد بود. البته تعداد صفحات کتاب به سایز فونت و عوامل دیگری هم بستگی دارد.

خیلی کتاب خوبیه..تلاش های پیرمرد و ناامید نشدن در راه رسیدن به هدفش به نظر من محور اصلی داستانه..

خیلی کتاب عالی هست

کتاب خوب را خوب بخوان

تشکراز ارنست

سلام
هیچ فیلیمی ساخته نشده که از رمان همون فیلم بهتر بوده باشه
فیلم پیر مرد و دریا با بازی زیبای آنتونی کویین به زیبایی رمانش از آب در نیومد رمان پیر مرد و دریا رمانی که زندگی یک انسان را با تمام جزئیاتش به مخاطب تقدیم کرده است با مونولوگهای زیبا و تاریخیش
دقیقا مثل فیلم پدر خوانده که به زیبایی رمان ۷۵۰ صفحه ای اون در نیومد
امیر نقدی لنگرودی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *