رمان حصار و سگهای پدرم اثر شیرزاد حسن، یکی از بزرگترین داستاننویسان کُرد است که به عقیده بسیاری از منتقدان نقطه عطفی در ادبیات کُردی است. شیرزاد حسن در سال ۱۹۵۰ در شهر اربیل – یکی از شهرهای بزرگ کردستان عراق – متولد شد. نقش پدر در این رمان بسیار پررنگ است و نویسنده در آن را شخصیت پدر خودش را – که پلیسی سنگدل و تندخو بود – منعکس کرده است.
شیرزاد حسن در ابتدای کتاب چنین نوشته است:
تقدیم به روح پدرم، به حصار کوچکش؛ به بچههایم که امیدوارم هنگامی که بزرگ شدند، در حصار هیچکس زندگی نکنند؛ حتا اگر حصار خودم باشد.
درباره کتاب حصار و سگهای پدرم در مقدمه کتاب آمده است:
[ مطلب مرتبط: رمان جمشیدخان عمویم – ادبیات کُردی ]
خلاصه کتاب حصار و سگهای پدرم
این رمان درباره یک خانواده بسیار بزرگ و پرجمعیت است که توسط پدر خانواده اداره میشود و او همه افراد خانواده را در خانه حبس کرده است و به دور خانه نیز یک حصار کشیده است. حصاری که در قسمتی از کتاب چنین توصیف میشود: «زندان دختران و پسرانش، طویلهی اسب و استرهایش، قفس بلبلهایش، لانه و آشیانهی سگ و گربه، خرگوش و کبوترهایش، اولین و آخرین منزلگاه زنانش.» کسی حق خارج از این حصار را ندارد و همه باید در داخل خانه به وظایف خود عمل کنند. افراد خانواده باید به طور کامل در خدمت پدر و حیوانات خانه باشند و مو به مو دستورات پدر را اجرا کنند.
قدرت پدر خانواده بسیار برای او مهم است و هیچکسی جرات ندارد که آن را زیر سوال ببرد. سرپیچی از دستورات او و یا انجام دادن کاری که بر خلاف میل او باشد عواقب بسیار جدی در پی خواهد داشت. خشم پدر در حدی است که حتی حیوانات حصار را هم میترساند و با پرندگان کاری میکند که پرواز را فراموش کنند؛ در حدی که اگر در قفس آنها را نیز باز کنید پرواز نخواهند کرد.
در مقابل این وضعیت وحشتناک، اعضای خانواده باید سپاسگزار پدر نیز باشند. پدر بر سر آنها منت میگذارد و کارهای خود را چنین توصیف میکند:
خود کتاب اما، از زبان پسر بزرگ خانواده روایت میشود و همانطور که خواندید پدرکشی تم اصلی این رمان است. در همان ابتدای رمان پدر خانواده توسط پسری که از سوی همهی افراد خانواده تشویق میشود این ستمگر را بکشد و همه را آزاد کند، به قتل میرسد. اما نتیجه چه میشود؟ کشته شده است اما روح او بر سر شخصیتهای داستان همچنان سنگینی میکند و پسر بزرگ به مرور خاطرات و افکار خود میپردازد و در این میان اتفاقات حال را نیز روایت میکند.
[ مطلب مرتبط: رمان آخرین انار دنیا – ادبیات کُردی ]
درباره رمان حصار و سگهای پدرم
رمان حصار و سگهای پدرم یکی از تلخترین و در عین حال مهمترین رمانهایی است که نویسنده کُرد، در نقد جامعه کرد و به طور کلی جوامع شرقی نوشته است. از همان جملات آغازین کتاب، مخاطب متوجه میشود که با یک کتاب تلخ و تکاندهنده روبهرو است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این کتاب حقیقتا یک رمان خوب است که فضای آن بسیار به فرهنگ و جامعه ایران نیز نزدیک است.
داستان این کتاب درباره خانواده بزرگی است که توسط پدر زورگو و مستبد اداره میشود. کسی که به معنای واقعی کلمه یک دیکتاتور وحشی است و یک نظام توتالیتر در خانه خود ایجاد کرده است. هر سال چندین زن میگیرد و وارد خانهاش میکند. در این خانه محاصره شده هیچکس جرات حرف زدن ندارد، همه پسران و حیوانات اخته شدهاند، هیچکدام از دخترانش حتی جرات فکر کردن به مردهای دیگر را ندارند، هیچکس اهالی خانه را نمیبیند و کسی نمیتواند بیرون برود، حتی وقتی یکی از دخترانش شبهنگام ماه را تماشا میکرد و از زیبایی آن لذت میبرد برای همیشه محکوم شد که در زیرزمین زندانی شود. چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت:
در وصف قدرت پدر خانواده نیز میتوانید این قسمت از کتاب را در نظر بگیرید. روزی پدر مهمانی داشت که یک بچه شیر برای او آورده بود، بعد از اینکه مهمانش رفت بچهشیر را پاره پاره میکند و جلو سگهایش میاندازد و در جواب سوال پسرش که میگوید چرا این کار را کردی میگوید: «تنها یک شیر در این حصار جا دارد و آن منم.»
پس از کشته شدن پدر اتفاقات عجیبی در خانه میافتد و سوالهای زیادی در ذهن خواننده ایجاد میشود. از جمله اینکه آیا میتوان با قتل یک دیکتاتور ذهنهایی را که از ترس دیکتاتور لحظهای آرامش ندارند و همه عمر خود را وقف خدمت به دیکتاتور کردهاند به آرامش رساند؟
رمان حصار و سگهای پدرم یک کتاب عمیق است و مسائل مهمی در آن مطرح میشود که مطالعه آن را به شدت پیشنهاد میکنیم.
در پایان کتاب هم سخنرانی شیرزاد حسن در کنگره نویسندگان جهان در سال ۱۹۹۷ در فنلاند آمده است که به معنای واقعی کلمه خیرکننده و بازهم تلخ است. سخنرانی که عنوان آن «پاسخی نو برای پرسشی کهن» است و در آن از شیرزاد حسن خواستهاند به موضوع زبان و شخصیت نویسنده بپردازد. قسمتی از این سخنرانی:
[ لینک: رمان شاگرد قصاب – نشر چشمه ]
جملاتی از متن کتاب حصار و سگهای پدرم
تُف بر گذشته، وای از آینده. (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۲۲)
هر مردی در حصاری که خودش ساخته پیغمبر است. (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۲۷)
فریادهایم به صورت حبابهایی روی حوض در میآمدند. من غصهدارِ ان ماهیهایی بودم که از فریادم زهرهترک میشدند. نه من و نه برادرهایم جرئت نمیکردیم آن حصار را ترک کنیم. نمیدانستیم بیرون و دور از حصار و در اطراف آن، دنیا چیست و چگونه است. و من که فرزند ارشد خانواده بودم، نمیتوانستم مادران، برادران و خواهرانم را زیرِ دست چنین درندهای رها کنم. تعدادی از برادرانم از دیوارها گذشته و خودشان را به سرزمینهای بیرون از حصار رسانده بودند. پدر هربار که به حصار برمیگشت، لباس خونینی را به سوغات میآورد و جلو ما پرت میکرد: «آها… گرگ آنها را خورده!» (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۴۴)
وحشت نکنید… چشم که بترسد، در برابر خود کابوس میبیند. (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۵۲)
زیبایی هر دروغی، آن است که هرچه زمان میگذرد، حقیقیتر مینماید. (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۷۲)
درون گنبدی هستم، شبهایم، برف است و باران و گردباد، خوابهایم، کابوس، روزهایم هم، دوزخ تابستان، آنقدر گوربهگور شدهام که شیر مادر از نوک دماغم بیرون میزند، دنیایم دستی است و دریچهای، دستی که در لنگی زنگزده مقداری خوراک برایم میآورد، از دست خواهش میکنم سگها را بدون پسماندهی گوشت و مُردار حیوانات و استخوان نگذارد، مبادا از گرسنگی مرا بخورند. (حصار و سگهای پدرم – صفحه ۸۳)
مشخصات کتاب
- عنوان: حصار و سگهای پدرم
- نویسنده: شیرزاد حسن
- ترجمه: مریوان حلبچهای
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۰۷
- قیمت چاپ سوم – تابستان ۱۳۹۷: ۱۳۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب حصار و سگهای پدرم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید نظرات خود را با ما و همهی کاربران کافهبوک در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر چشمه: