انتشارات متخصصان

کتاب کوره راه رهایی

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب کوره راه رهایی رمانی فانتزی و ایرانی به قلم عادل محرمی زمانی است که داستانی هیجان‌انگیز و شگفت‌انگیز را برای شما روایت می‌کند. این کتاب با آمیزه‌ای از اسطوره، ماجراجویی و اتفاقات هیجان‌آور شما را به سفری دور و دراز رهنمون می‌کند. این رمان فانتزی اولین جلد از سه‌گانه‌ای به نام ریسمان رهایی است که به نقل داستان زندگی پسرکی جوان می‌پردازد. در ادامه با این کتاب جذاب بیشتر آشنا می‌شویم.

کتاب کوره راه رهایی در سال ۱۴۰۲ در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. نویسنده‌ی کتاب آقای عادل محرمی زمانی، در ۴۶۶ صفحه داستان پرکشش خود را نوشته است. با وجودی که کتاب طولانی است، اما خوانندگان حرفه‌ای می‌توانند در روایت آن غرق شوند و بدون خستگی داستان شخصیت‌ها را دنبال کنند.

شخصیت اصلی رمان کوره راه رهایی، مهم‌ترین و یکی از چهار شخصیت اصلی این کتاب، پسری ۱۹ ساله به نام «آناگ» است که آرزوهای بزرگی در سر دارد. داستان در جایی به نام شهر خاکستری می‌گذرد و زمان روایت، مربوط به گذشته‌های دور است. آناگ شخصیتی معمولی است که به ظاهر توانمندی ویژه‌ای ندارد پس چگونه این انسان در دنیای که هیچ نیازی در بودن وی نمی‌بیند، پس از مرگ راهی برای توانمند شدنش باز و بر او تحمیل می‌کند؟ اصلا برای چه از میان شماران کهرمان و پهلوان او برای سقوط انتخاب می‌شود؟ این میان، این جوانک ایلامی اصلا چرا می‌پذیرد جرقه‌ی رابطه‌ی میان نیزه‌دار و نیزه‌انداز شود؟ اما از این بابت نمی‌توان مطمئن بود چون وقتی بعد از حادثه‌ی بزرگ شهر خاکستری، پزشک از راه می‌رسد، آناگ را به‌عنوان شاگرد و همراه خود، انتخاب می‌کند…

از آنجا که فضای داستان با الهام از اساطیر ساخته شده، زبان روایت نیز متناسب با آن، دارای لحن اسطوره‌ای است. با این حال، نویسنده با چیره‌دستی روایتی نوشته که تمام خوانندگان امروزی می‌توانند با آن، شخصیت‌ها و جهان کهنی که دارد، ارتباط بگیرند. در واقع، رمان کوره راه رهایی، به ذات زنده‌ی اسطوره‌ها و نیازها و تاملات دائمی بشر اشاره دارد که در هر دوره‌ای، به شکل خود تکرار می‌شوند.

کتاب کوره راه رهایی

کتاب کوره راه رهایی برای چه کسانی مناسب است؟

داستان کتاب کوره راه رهایی مخلوطی از روایت‌های اسطوره‌ای و قهرمانی، اتفاقات عجبیب‌وغریب، نمادهای تاریخی و ماجرایی هیجان‌آور است؛ بنابراین اگر شما هم به خواندن رمان‌های ایرانی علاقه دارید اما دوست دارید داستانی تازه و نوآورانه مطالعه کنید این کتاب پیشنهادی ایده‌آل برای شماست.

این داستان به اندازه‌ی کافی شما را سرگرم می‌کند و از طرفی شما را با خود به سرزمین‌های دور اما آشنا می‌برد. شاید شما هم مانند شخصیت‌های این کتاب با ترس‌هایی مواجه باشید که پاسخی برای آن‌ها ندارید اما با مطالعه‌ی این داستان به پاسخ‌های خود دست پیدا کنید.

اما داستان کتاب کوره راه رهایی به قلم عادل محرمی زمانی درباره‌ی چیست؟ پس از پیدایش آدم‌ها و تشکیل کشورها و مرزهای گوناگون، طمع به سراغشان آمد. آزمندی بشر سبب شد تا برای گرفتن سرزمین‌های دیگران، با هم نبردی بی‌پایان را آغاز کنند. چه خون‌هایی که ریخته نشد و چه نبردهایی که صورت نگرفت.

برخی از این جوامع برای مقابله با چنین نبردی از نیروهای ماورایی کمک خواستند تا شاید این کار امنیت آن‌ها را تامین کند اما تنها نیروهای باستانی نبودند که به ورهرام فراخوانده شدند. نیروهای پلید و شیطانی نیز به این دنیا پا نهادند و بشر را به نابودی کشاندند.

اکنون پس از همه‌ی این اتفاقات و پس از این سال‌ها باید به نوعی جلوی پیشروی این اهریمنان را گرفت. آناگ باید با تمام جرئت و قدرت خود تنها راهی که در پیش دارند را امتحان کند. او باید در این راه یا به نیروی هفت گوی دست پیدا کند یا آن را از بین ببرد تا بتواند از ورود دوباره‌ی بیگانگان به دنیا جلوگیری کند و پیش از آنکه دنیا به‌طور کامل نابود شود، قدمی بردارد. او برای این راه و سختی‌هایش انتخاب شده است.

پشت جلد رمان کوره راه رهایی آمده است:

جرقه پس از جرقه هرکاری می‌کردند توانی برای راه اندازی تکان آتش فشان نداشتند و هرکدام یکی پس از دیگری سالها تلاش می‌کردند تا مرگی برای نخستین سازنده به ارمغان آورند. هر دری که بشر به ذهنش می‌رسید زده شد تا نابودی را در آغوش گیرد چراکه نیستی از دست آنها فرار می‌کرد. دوان دوان شخصیت های دگرگونی پای به ساخت دروازه‌ای کوچک گذاشتند تا این میان یکی از آنها پذیرای بستر مرگ برای دیگری باشد. در این زمین با هر خوارگ یک مهره تکان می‌خورد و با هر سکون یک اسطوره از جهان خارج‌ می‌شود. تماشای برون رفت خدایان و راهیابی تجسمِ آنان زمین بازی‌ای لذت بخش بهر راضی ساختن کسانی که بخشی از جهان شده اند، پدیدار می‌ساخت.گرچه این میان تنها کسانی که بخشی از نبرد نامیراهای بدون قدرت و فانی‌های قدرتمند نبودند، تاوان نبرد خونین را با بهایی ابدی پرداخت می‌کردند.

داستان از کجا آغاز می‌شود؟

از آنجایی که آناگ بجای پرسش برانگیز کردن چگونگی مرگ مادر و برادرش از زنده ماندن عجیب خویش کنجکاو شده است، از سر ناچاری تصمیم می‌گیرد با پزشک همراه می‌شود تا ببیند کنجکاوی او را به انتقام می‌رساند یا آنچه خدایان برایش در نظر گرفته اند. در این راه نیز هم دوست دارد بداند قصد پزشک از برگزیدن آناگی که مدام با ترس زندگی کرده است چیست و چرا از میان بی شمار زن و مرد توانا تر او را برگزیده است! چرا آناگی که لاغر، ضعیف، تلخ و ناامید است، پسری که در زمان حادثه نابود شدن شهر خاکستری در خواب سپری می‌کرده است. پس بارها و بارها در هر مقطعی از خود می‌پرسد چرا او برای به دست آوردن قدرت و جلوگیری از روند همگام‌سازی و باز شدن دوباره‌ی دروازه همرنگ‌سازی، باید نیروی هفت گوی را نابود یا از آن خود کند!

در این رمان به روند سرگرمی خدایان بهر تماشای ماجراجویی آناگ و پزشک پرداخته می‌شود. همراهانی او را برای یافتن چیزی که می‌خواهند و برایشان مقدر شده است همراهی می‌کنند تا نزد خدایان سربلند بیرون آیند. با شید هایی که بخشی از جهان شده‌اند و وزیرانی که به نمایندگی نُه شید فرستاده شده‌اند چگونه مقابله خواهند کرد و پس از بارهای جدایی تیمشان از یکدیگر و پیوند های دوباره چگونه بازخورد نشان خواهند داد.

در پیش‌درآمد کتاب فانتزی کوره راه رهایی به قلم عادل محرمی زمانی با سرزمین شگفت‌انگیز کتاب آشنا می‌شویم. بخشی از این مقدمه را در ادامه می‌خوانید.

در یکی از روزهای پر جنگ و ستیز و سراسر دود، خیزشی خونین در برابر یورش بیگانگان رخ داد که چیزی جز نابودی نیمی از بشر در آستین نداشت؛ سپس در لحظاتی خالص، از اندوه و نفرتی که درون گوشت و استخوان مردم نقش بسته بود، نُه نور برخورد استوار در برابر پلیدی داشتند و برای مدتی همگام‌سازی را متوقف ساختند. جدای از وجود همیشگی نزاع و درگیری بر سر قدرت، زمان فرارسی خطری زودهنگام، نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد.

کتاب کوره راه رهایی به قلم عادل محرمی زمانی به‌طور کلی به دو نیمه تقسیم می‌شود. در نیمه‌ی نخست ما با دنیای فانتزی و ناشناخته‌ی داستان آشنا می‌شویم، جایی که داستان از آنجا شروع می‌شود؛ ساده‌تر و روزمره تر است، همانند هر ماجراجویی، ماجراجو نفسی تازه دارد و از طاقتی نافرسودنی بهره می‌برد. احساسات او را می‌بینیم و ما از مشکلات تازه ای که به آنها برخورد و گذر می‌کند را حس می‌کنیم؛ دقیقا همانند زندگی مانند هر داستان دیگر ما در نیمه‌ی نخست با شخصیت اصلی و زندگی و ویژگی‌های او آشنا می‌شویم.

در نیمه‌ی دوم در حین ادامه دادن داستان نسبت به باز شدن احساسات سرکوب شده بازتابی از اتفاقات، تصمیم‌ها و واکنش‌های نیمه‌ی اول را شاهد هستیم، جایی که نتایج گوناگون ما را به فکر فرو می‌برد که آیا کارکترهای ما اصلا مسیر درستی را طی کرده‌اند؟ ما چقدر با پیروزی فاصله داریم و چه اتفاقاتی پس از این انتظار ما را می‌کشند؟

رمان کوره راه رهایی

بخشی از کتاب کوره راه رهایی

برپایه خلق و خوی همیشگی‌اش با انگشت چهارم دست راستش گوشش را خاراند و با همان مچ، عرقِ پیشانی‌اش را پاک کرد. با نگاهی بی‌اهمیت، سخنش را به اتمام رساند: «چرا اونو انتخاب نمی‌کنی؟» آناگ به دوست خوش چهره و اندامش اشاره می‌کند که کنار خانواده‌اش در حال عزاداری‌ است. تمام این مدت پزشک می‌کوشید با با چهره‌ای آکنده از آرامش سخن گوید ولی تاب و توان پیشین را نداشت. رشته کلام پسر را به یکباره برید وگفت: «چون از همه ضعیف تری. چون حالت از ضعیف بودن به هم می‌خوره. تو حتی دست از تلاش کردن برداشتی.» – چون کسی رو نداری که وسط راه دلت رو به شک بندازه، چون دردی رو حس کردی که کسی حس نکرده، می‌گی اون؟! اون هنوز کسیو داره که بشه ازش سوء استفاده کرد. مرد به پسر نزدیک‌تر شد و گفت: «اینو یادت باشه کسی که برای همیشه قوی بوده و با ترس زندگی نکرده زمانش که برسه و برای اولین بار ترس رو احساس کنه، نمی‌تونه تصمیم بگیره راه مقابله با ضعفش چیه و متوجه معنای واقعی اون بشه. تا به خودش بیاد هزار بار مرده»

آناگ که خود را برای درد آماده کرده بود و نه احتمال مرگ، با خویش گفت: «فکر کن فکر کن مامان همیشه چی می‌گفت.»
«ترس ترس ترس، هرچقدر هم زیاد هیچوقت ترس نمی‌تونه چیزی بیش از پادشاه وقت تو باشه، پادشاه همیشگیت رو بساز.»

«گزینش نفسی میانه نیست. برگزیدن یا برنگیزدن تنها پاسخ است. راه و شاهراه یکسان هستند، تو را به مقصد می‌رسانند تنها روش خدمت رسانی‌اش متفاوت است. پس از بهر من زندگی ات را رنگین نکن. تیره است یا روشن؛ انتخاب درجه اش گزینشی می‌باشد. کران نمودی پر از ابهام نیز دارد. بی یکسو باش تا برگزیدنش دگرگونی ای برایت پدیدار نسازد.»

– برادر!
– بله کوچولو؟
– بنظرت پدرمون چه شکلیه؟
– نمی‌دونم. چی شد به این فکر کردی؟
– می‌خواستم بدونم دراز که کشدیم می‌تونم چهره‌شو بین ستاره ها پیدا کنم.
– شاید، یادته مادر همیشه چی می‌گفت؟ . . .
– . . . فرقی نمی‌کنه کجا باشی یا پیش کی باشی. وقتی جایی برای برگشت داری، به جایی که لازم نباشه تنهایی دغدغه هات رو توش سپری کنی، می‌گن خونه.
– خب چه ربطی به ظاهر بابامون داره؟
– این طوری تو نمی‌فهمی. بذار اینجوری بهت بگم:«اگه بخوام یه خانواده رو برات توصیف کنم پدر رو خونه تصور کن دیوارهاش، درهاش آجرهاش، ظاهر و جسم خونه. حالا مادر رو گرمای خونه تصور کن نیرویی که توی خونه جریان داره و باعث می‌شه اون خونه حس خونه بودن بده، بچه مثل صدا می‌مونه. سر و صدای خونه و اثبات زنده بودنشه.»
– یعنی ما الان خونه نداریم؟
– نه! یعنی اینکه فرقی نمی‌کنه خون نداشته باشی، گرما نداشته باشی و سرما رو حس کنی، و حتی اینکه بدون صدا زندگی کنی. تا وقتی که بتونی خودت بشی خونه خودت، می‌تونی خوشحالی و ناراحتی خودتو ایجاد کنی.
سرش را به سمت آسمان برگرداند و دستش را به سمت ستارگان دراز کرد: «یعنی وقتی خاطره خوب و حال خوب رو بهت هدیه می‌ده، فرقی نمی‌کنه چقدر از خونه دور باشی.»
– اگر امشب حس تنهایی بکنی و فکر کنی فردایی نیست. همه چیز حل می‌شه؛ چون خودت دشمن خودت نیستی. پس بهش فکر نکن و بیا بغلم ببرمت خونه تا سردت نشده.

خرید کتاب

اگر شما هم عاشق داستان‌های پرهیجان و فانتزی ایرانی هستید به شما پیشنهاد می‌کنیم خواندن کتاب کوره راه رهایی به قلم نویسنده‌ی توانا، عادل محرمی زمانی، را از دست ندهید. این کتاب جلد اول از سه‌گانه‌ای بی‌نظیر و جالب توجه به نام ریسمان است که به طرف‌داران کتاب‌های ماجراجویانه پیشنهاد می‌شود.