کتاب من اینجا بودم با عنوان اصلی I was here شاهکارى دیگر از نویسندهى پرفروش نیویورکتایمز و خالق کتاب اگر بمانم – if I stay – یعنی گیل فورمن است.
خلاصه داستان کتاب من اینجا بودم
داستان رمان با مرگ مگان لوسیا گارسیا شروع مىشود. مرگى که درک آن براى خانواده و آشنایانش از آن رو دشوار است که یک خودکشى به حساب مىآید. دخترى که سرشار از روح زندگى بود و تا پیش از این نشانى از دلزدگى در او یافت نمىشد، با بلعیدن مادهى شوینده و سمى به زندگى خود پایان مىدهد.
اما درک این مرگ خودخواسته از همه بیشتر براى دوست صمیمى و یار جدانشدنى او، کودى سخت و دشوار است. این دو که از کودکى در کنار هم بزرگ شده بودند و رازهاى نهفتهى قلب یکدیگر را مىدانستند حالا باید معمایى را پیش مىبردند تا زوایاى پنهان مرگ یکى از زبان دیگرى فاش شود.
کودى که در یک خانوادهى تک والد زندگى مىکند، دنیاى خانواده و صمیمت نهفته در آن را در کنار مگ تجربه کرده است. اندکى بعد خواننده در میابد مرگ مگ دلیلى بوده تا زندگى کودى را بهتر بکاویم. دخترى که همیشه در سایهى استعداد و برترىِ دوستش مگ بوده، حالا نقش اول کشف معماى مرگ مگ را برعهده دارد. او که خود را همیشه دست کم گرفته مىکوشد تا با زیر و رو کردن بقایاى زندگى مگ راز مرگ او را فاش کند.
در مقام اول، این داستان نه صرفا یک داستان دربارهى خودکشى که داستانى گره خورده با واقعیت تلخ خودکشى است. چون اینجا مگ اسبابى است براى بیرون کشیدن روح کودى از پیله و این کودى است که در هر حرکت و هر تصمیم مورد قضاوت قرار مىگیرد. از این رو مىتوان کتاب را یک تریلر روانشناسانه نیز دانست. ابعاد کشف و معما در نیمهى دوم کتاب آن را به شدت خواندنى، پرکشش و جذاب کرده است.
و اما ریزه کاریهاى روانشناسانه به قدرى در این داستان خوب پرداخته شدهاند که توجه به آنها لذت خوانش آن را چند برابر مىکند. زیر و بمهاى رابطهى کودى و بن؛ اینجا کودى را به عنوان فردى بنگرید که با دوست پسر دوست مردهى خود وارد رابطه شده و بیمناک قضاوت دوست مردهاش است. درگیرىهاى احساسى وجدانى او، وسواس نامتعارفى که چون هم آوا با کار پاره وقت اوست چندان به چشم نمىآید، همه و همه داستانى پرکشش را به مخاطب مىنمایاند.
[ لینک: رمان دختر پنهانم ]
جملاتی از متن کتاب من اینجا بودم
گرچه مىخواهم فریاد بزنم و بگویم آن قدر از من نپرسید مگ چه چیزى را به من گفته و چه چیز را نگفته. خودم هم نمىدانم چه چیزهایى به من گفته که بهشان توجه نکردهام یا چه چیزهایى را اصلا به من نگفته است؛ اما فقط چیز مزخرفى که مىدانم این بود که به من نگفته بود در چنان رنج عمیقى غرق شده که تنها راه درمانش سفارش دادن یک بطرى ماده شوینده و نوشیدن آن تا قطره آخر است. (کتاب من اینجا بودم – صفحه ۳۶)
یادم مىآید چرا از ایمیل متنفرم. وقتى نامهاى مىنویسى، مثلا براى پدرى که ترکت کرده، مىتوانى صفحهها و صفحهها از چیزهایى که فکر مىکنى مهم است بنویسى؛ چون نمىدانى کجا زندگى مىکند و حتى اگر هم بدانى، وقت دارى تا پاکت نامه و تمبر بخرى و تا آن هنگام زمان هست تا منصرف شوى و کل نامه را پاره کنى؛ ولى وقتى آدرس ایمیل را پیدا کنى و کامپیوترى متصل به اینترنت و وجدانى خواب داشته باشى، هرچه حس کنى و دم دهانت بیاید مىنویسى و قبل از اینکه فرصت داشته باشى خودت را منصرف کنى، آن را فرستادهاى و بعد صبر مىکنى و صبر مىکنى و صبر مىکنى؛ و هیچ اتفاقى نمىافتد… بعد به این نتیجه میرسى که تمام چیزهایى که فکر مىکردى مهم هستند نه تنها مهم نبودند که در واقع اصلا ارزش گفتن هم نداشتهاند. (کتاب من اینجا بودم – صفحه ۴۹)
فایدهى این عقلى که داریم چیه؟ اونم وقتى دیوونهمون میکنه؟ (کتاب من اینجا بودم – صفحه ۱۴۱)
خیلى دلم براى مگ تنگ شده است؛ اما خیلى از دستش عصبانى هستم؛ و اگر نتوانم او را ببخشم، چطور مىتوانم خودم را ببخشم؟ (کتاب من اینجا بودم – صفحه ۲۶۷)
مشخصات کتاب
- کتاب من اینجا بودم
- نویسنده: گیل فورمن
- ترجمه: اطلسى خرامانى
- انتشارات: آذرباد
- تعداد صفحات: ۲۸۰
- قیمت: ۲۴۵۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی
نظر شما در مورد کتاب من اینجا بودم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید نظرات خود را در مورد آن با ما و همه کاربران کافهبوک به اشتراک بگذارید.
» معرفی چند رمان دیگر: