نشانک

سمفونی مردگان | معرفی + فایل صوتی

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

سمفونی مردگان اثر عباس معروفی، کتابیست بسیار ستوده شده و از ماندگارترین کتاب های ادبیات ایران است.

این کتاب در سال ۲۰۰۱، برنده جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شده است. همچنین هفته نامه دی ولت سویس در مورد رمان سمفونی مردگان گفته است:

قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است.

در قسمتی از پشت جلد این رمان آمده است:

سمفونی مردگان رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت.

» به همسر و دخترانم که خستگی هایم را تحمل می کنند.

قسمتی از کتاب سمفونی مردگان با صدای خود نویسنده (۴۷ثانیه):

لینک دانلود فایل صوتی

دیگر کتاب های عباس معروفی:

عباس معروفی در حال خواندن کتاب سمفونی مردگان

کتاب سمفونی مردگان

سمفونی مردگان کتابیست بسیار تراژدیک و غم‌انگیز اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند.

نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان می شود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض می شود و…

» شخصیت اصلی داستان سمفونی مردگان آیدین است. یک پسر روشنفکر، شاعر، بسیار فعال و رادیکال که در یک خانواده به شدت سنتی و پدرسالار زندگی می کند.

در این میان، جابر، پدر آیدین از شعر گفتن و کتاب خواندن او هراس داردو او را از همه این کارها و شعر گفتن ها منع می کند و حتی کار را به جایی می رساند که کتاب ها و حتی اتاقش را می سوزاند و عقیده دارد این ها فتنه و اسباب شیطانند. در نهایت فشار روانی روی آیدین زیاد می شود و…

✔️ داستان شعر گفتن آیدین و رفتار جابر با او تنها قسمتی از کتاب سمفونی مردگان است. این کتاب داستان های مختلفی را شامل می شود که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • برادرکشی
  • فروپاشی خانواده
  • عشق
  • تاثیر مذهب
  • و…

از کتاب سمفونی مردگان در حدود نیم میلیون نسخه به فروش رفته است و این کتاب به زبان های آلمانی – انگلیسی – ترکی استانبولی – ترکی آذری و کُردی ترجمه شده است.کتاب سمفونی مردگان

درباره کتاب سمفونی مردگان

داستان کتاب، در اردبیل اتفاق می افتد.

کتاب به شیوه ای است که هر چقدر آن را بخوانی جذابتر می شود. روایت داستان به گونه ای است که می توانم اطمینان بدهم رگه هایی از زندگی هر یک از ما را بیان می کند. باور کنید شب ها زیادی با این کتاب بغض کردم. واقعا زندگی آیدین چه قدر تلخ بود. ما خودمان یک آیدین هستیم و چه قدر آیدین ها در کنارمان هستند.

قلم شیوای عباس معروفی داستان را از بطن جامعه ما در آورده که بگوید مواظب آیدین هایمان باشیم.

آیدینی که شب ها کتاب می خواند و آنقدر می خواند که وقتی می گفتند برای چه می خوانی جواب می داد:

برای این که خودم را پیدا کنم.

شاید سمفونی مردگان به ظاهر فقط یک رمان باشد، اما در باطن زندگی تک تک ما را با کمی تفاوت شامل می شود. مواظب آیدین های اطرافمان باشیم که براستی که جهل قلدر است.

در قسمت دیگری از پشت جلد کتاب آمده است:

کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش در آورده ایم، به قتلگاهش برده ایم و با این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم. کدام یک از ما؟

✔️ شاید جالب باشد بدانید که در کتاب سمفونی مردگان از میان کتاب هایی که آیدین می خواند به موارد زیر اشاره شده است:

پیشنهاد کتاب سمفونی مردگان

قسمت دیگری از کتاب سمفونی مردگان با صدای عباس معروفی (۵۲ ثانیه):

لینک دانلود فایل صوتی

بخش هایی از متن کتاب سمفونی مردگان

آدمیزاد باید بگوید آب، و بخورد. بگوید نفس، و بکشد. وگرنه مرده است.

من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟ آدم پر می شود. جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار تردید نشود.

شب ها وقتی پا در آن خانه بزرگ و سرد می گذاشت همهمه دوردست سالیان دیوار می شد و سکوت می کرد. کاج می شد و وسط حیاط می ایستاد، در می شد و بسته می ماند.

مهار آیدین لحظه به لحظه از کف پدر بیرون می شد. سرکش و رام نشدنی. در زیرزمین حبسش می کردند، او در آن جا چنان سرگردم می شد که تا به سراغش نمی رفتند و اصرار نمی کردند بیرون نمی آمد. کتاب را ازبر می خواند و املا می نوشت. مدتی پول توجیبی اش را قطع کردند. در ماست بندی میدان سرچشمه مشغول شد. پاتیل شیر را هم می زد و روزی یک قران مزد می گرفت. پولش را کاغذ و کتاب می خرید، و پدر را بیشتر می چزاند. براش لباس نمی خریدند، با همان کهنه ها روزگارش را می گذراند. در بند هیچ چیز نبود و تنها به این فکر می کرد که از تخمه فروشی بیزار است، از تکرار زندگی پدر بدش می آید. از خیلی چیزها که بچه ها در چنین سال هایی از عمر دوست دارند، بدش می آمد.

تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.

سمفونی مردگان و سال بلوا نوشته عباس معروفی

به درخت های خشک پیاده رو خیره شد: برف شاخه ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما می شکستشان. آدم ها هم مثل درخت ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه های آدم وجود داشت و سنگینی اش تا بهار دیگر حس می شد. بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند. وهمین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.

انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بی کاری بدتر از تنهایی است. آدم بی کار در جمع هم تنهاست.

رفتار آیدین با دیگران تفاوت داشت. دنیا را جدی تر از آن می دانست که دیگران خیال می کنند. آن شب فکر کردم از ترس دچار این حالت شده، اما بعدها به اشتباه خود پی بردم، و دانستم که درک او آسان تر از بوییدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند. و من نمی دانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به  چه ابدیتی نزدیک می کند. آدم پر می شود. جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد، و هیچ گاه دچار تردید نشود.

عشق را باید با تمام گستردگی اش پذیرفت، تنها در جسم نمی توان پیداش کرد، بلکه در جسم و روح و هوا. در آینه، در خواب، در نفس کشیدن ها انگار به ریه می رود، و آدم مدام احساس می کند که دارد بزرگ می شود.

من خوب می دانم که زندگی یکسر صحنه بازی است،
من خوب می دانم،
اما بدان که همه برای بازی های حقیر
آفریده نشده اند.

قسمتی از متن کتاب سمفونی مردگان

مشخصات کتاب

  • کتاب سمفونی مردگان
  • نویسنده: عباس معروفی
  • انتشارات: ققنوس
  • تعداد صفحات: ۳۵۰
  • چاپ بیست و پنجم – ۵۵۰۰ نسخه
  • قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان

این مطلب با همکاری شیرزاد نوشته شده است.

نظر شما در مورد سمفونی مردگان چیست؟

معرفی چند رمان ایرانی:

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

نقد و بررسی کتاب

قلم نویسنده

7

تاثیرگذاری و جذابیت کتاب

7

مشخصات ظاهری و قیمت

8

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 2428
دوست نداشتم: 662
میانگین امتیازات: 3.67

چاپ کتاب

209 دیدگاه در “سمفونی مردگان | معرفی + فایل صوتی

قشنگی این کتاب به اینه که یه دادستان از نگاه چند شخصیت که همگی مردن روایت میشه..مرگ وحشتناک اورهان به خاطر کارایی که کرده بود …همیشه میگفتم بهترین کتابی که خوندم شازده کوچولو ولی سمفونی مردگان رو صدبار خوندم فوق العاده ست…

خیلی کتاب مزخرفیه هرچی میخونی نمیفهمی خواننده رو گیج کرده .این همه تعریف لایقش نیس اصلا

کجاش گیج کننده است. اتفاقاً خیلی پر مغز و روان هست

معنی ‘لاوا’ که در متن کتاب هستش چییه؟
صفحه ی ۲۲۲

کتابی پر از غم ،پر از شخصیت های نافرجام شخصیت هایی که هم گناهکار بودن و هم بیگناه. به نظرم باعث و بانی تمام بدبختی های بچه ها پدر و مادرشون بودند پدری دهن بین که توان درک آیدین را نداشت و مادری که خودش را در آیدن میدید و جابر را در اورهان به همین خاطر قلب اورهان را می‌شکست و اورهان پر بود از کینه و نفرت و عقده.اورهانی که هرچقدر بد اما به نظرم بیشتر از بقیه شخصیت ها به ترحم نیاز داشت چون نتوانست عشق را بفهمد،محبت را،دوستی را و فقط میخواست مطابق میل پدر باشد

من کتاب دیشب تموم کر دم منتهی گیج شدم اما با مراجعه به سایت و استفاده از نظرات خوب دوستان متوجه نقاط منگ داستان شدم و فهمیدم چی به چیه درکل نمره ۷ میدم از ١٠ به این کتاب ملت عشق را بیشتر دوست داشتم

از نظر من بعنوان یک رمان خوان و نه صاحب نظر در نقد و بررسی رمان , اینکه سمفونی مردگان یک اثر ماندگار و در حد شاهکار است تردیدی نیست . زوایای ارزشمند رمان توسط دوستان مختلف و به اشکال گوناگون بیان شد .
رمان های سمفونی مردگان و فریدون سه پسر داشت آقای معروفی از نظر سبک نگارش شبیه شازده احتجاب هوشنگ گلشیری است که مورد استقبال اکثر نویسندگان و منتقدان نام آور آن زمان قرار گرفت .
به نظر می رسد این سبک و بطور کلی نگرش بکار رفته در آن ، ادامه ی نگرش و شاید تکامل یافته ی سبکی باشد که صادق هدایت در شاهکار خود بوف کور آن را وارد دنیای نویسندگی کرد .
در کنار نقاط قوت پر شمار آن ، نقطه ی ضعف این نوع نگرش و به تبع آن سبکی که این نگرش را بازتاب می دهد ، بسته بودن تمام روزنه های امید به رهایی و چشم پوشی از هر گونه تلاش برای پشت سر نهادن مشکلات بیشمار زندگی است . در حالیکه در دوران کنونی که جهان و ایران خودمان سپری می کند و با انبوهی از مصایب و سردرگمی و ابهام روبروست ، بیشتر از هر چیز آفرینش فضایی آمیخته به امید و سرزندگی و پایداری مورد نیاز است .

کتاب سمفونی مردگان رو همین الآن تموم کردم.
چه شاهکاری.
زندگی کردم با تمام شخصیت‌های کتاب.

فقط میتونم بگم که با این کتاب زندگی کردم
روحتون شاد آقای معروفی

چندین بار گریه کردم، بغض کردم ، خودم رو دیدم در داستان … چقدر حالم خوب نیست ، دلم تا ابد گریه میخواهد برای آیدا و آیدین ، دلم گریه می‌خواهد برای خودم
درود بر روان پاک معروفی

کتابی پر از غم ،پر از شخصیت های نافرجام شخصیت هایی که هم گناهکار بودن و هم بیگناه. به نظرم باعث و بانی تمام بدبختی های بچه ها پدر و مادرشون بودند پدری دهن‌بین و متعصب و مادری که خودش را در آیدین میدید و اورهان را چون به پدر شبیه بود ظالم میدید و کمتر دوستش داشت.اورهان هر چقدر هم بد و پلید اما به محبت مادر نیاز داشت. اورهان واقعا سزاوار ترحم است شخصیتی سراپا عقده،نفرت و کینه که به قول خودش عمر و خانواده را به پای حجره تلف کرد.و آیدین برای عاقبت آیدین میشود سالها گریه کرد و چه زیادند آیدین هایی که امید و آرزوهایشان را از دست دادند و بازنده سرنوشت شدند

حتما نقدش رو هم سرچ کنید بخونید.لذتش بیشتر میشه

به حدی شاهکار بود که مدام به خودم‌میگم کاش نخونده بودمش و الان از نو میخوندم و دیوانه این کتاب میشدم! یجوری سطح توقعم رو برده بالا که برام سخته کتاب های دیگه ای رو از نویسنده های دیگه بخونم! روحتون شاد جناب آقای معروفی تکرار ناشندنی
قسم خوردم تمام آثارتون رو بخونم…..

من واقعا این کتاب رو دوس نداشتم!فقط خوندم که تمومش کرده باشم! گیج کننده و بی روح و خسته کننده بود!هیچ هیجانی نداشت! اخراش واقعا تندتند خوندم که تموم شه بره.اینهمه تعریف واسش زیاده

قل آیدین، آیدا رو دوست داشتم.

کتاب رو ساعت ۰۵:۱۵ بامداد شنبه، سر پاس نگهبانی سربازی تموم کردم..
دو روز طول کشید…
اونجاییش که اورهان وارد خونه‌‌ میشه و نویسنده به توصیف خونه‌ی بدون مادر و…. میکنه یه سوپر شاهکاره

خطر لو رفتن داستان

در کل به نظرم اگه بخوایم منطقی نگاه کنیم و دنبال ادم گناهکار تو سرنوشت این چنتا بچه بگردیم مادر و پدر شون و اون ایاز با اینکه تو اون دوران فقر و نبود نان هواشونو داش ولی حق نداش تو زندگی آیدین و بچه ها دخالت کنه ..مادره عیبش که خیلی ام تاثیر گذار بود فرق گذاشتن بین بچه هاش بود کاش با اورهان هم مهربون تر بود همین حسادت ها و این تفاوت ها رفتار ها باعث شد انقد خبیث بشه تو بزرگسالی و پدره هم که کلا ایراد بود. بخوایم نگاه کنیم همشون سرنوشت بدی داشتند کلا داستان غمگینی بود ولی خوشحالم از اینکه خوندمش

دوستان در مورد داستان کتاب و محتوایش زیاد بحث کردن و درست هم گفتند اما کسی این سوال رو نپرسید که چرا کتاب فهرست نداره؟ کتاب سال بلوا رو هم که تهیه کردم اون هم فهرست نداشت کاش استاد معروفی زنده بودن و ازشون می پرسیدم که این فهرست نذاشتن‌ آیا عامدانه بود یا سهوی؟

در یک کلام شاهکار

برای فهمیدن این کتاب نیاز هست که حداقل دو بار خوانده شود

من این کتاب رو ساعت ۲ بامداد ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ تمام کردم . به حدی تحت تاثیر قرار گرفتم که قابل توصیف نیست تا به حال این چنین ذهنم درگیر داستانی نشده بود . غم رفتاری که با آیدین شد و اونو از شاعری پر آوازه به دیوانه ای ویرانه تبدیل کرد قابل وصف نیست. قلبم مچاله میشه وقتی به دور و برم نگاه میکنم و میبینم ای داد بیداد هنوزم در این دنیای به اصطلاح پیشرفت کرده چقدر آیدین و آیدا ها داریم که به سمت نابودی و تباهی سوق داده میشن. تعصبات پدر خانواده باعث شد که مادر هم ناخودآگاه به دفاع از آیدین از اورهان متنفر بشه و این تفاوت بین بچه ها و تعصبات پدر و ناتوانی مادر در ایجاد تعادل بین بروز محبت با فرزندانش کل خانواده رو به نابودی کشید؟ آیا هنوز هم این افکار ویرانگر در جامعه هست؟بله هست.. آیدای عزیزم به عنوان یک زن چقدر غصه ی مظلومیتت رو خوردم….. رمان عالی و شاهکار بی بدیلی بود

من تعریف این کتاب رو شنیده بودم که تصمیم گرفتم بخونمش و توی دو روز تمومش کردم بنظرم خیلی گیج کننده ست که از دیدچندین راوی گفته شده و لایق این همه تعریف نبود کلا گیج کننده ست منکه چیزی نفهمیدم ازش

سلام،دوست عزیز چون توی دوروز خوندیدنش نفهمیدید،اگه نظراتو بخونین میفهمین که باید حداقل دوبار و عمقی خونده بشه تا درک بشه.چون رمانی خیلییی دسته بالاست

کتاب فوق العاده جذذاب و متفاوتی بود
علاوه بر کل داستان زیباومفهموم دار خیلی محتوای قشنگی هم داشت اقای معروفی خیلی تمیز وماهرانه کلمات روکنارهم گذاشتم ومحتوایی بی نظیر ارائه داد
آخخ برای آیدای سوخته و آیدین مجنون
دیوانگی ب دلیل نادیده گرفتن روحیه شاعری و.. خیلی حرف هابرای گفتن

دقیقا به اندازه شهرتش کتاب فوق العاده ای بود
اولش یه کم گیج کننده بود انا بعد از چند صفحه که الگو گذشته و حال با راوی داستان تطابق داده بشه همه چیز خیلی جالب تر میشه همین که سعی میکنی متوجه بشی راوی کیه چه زمانی رد نقل میکنه یه جور کشش خاصی برای ادانه دادن ایجاد میکنه
درمورد روایت داستان در عین غم انگیز بودن اما حقیقت زندگیه خیلی هاست حالا شورتر یا شیرین تر
همه ی شخصیت های داستان درخور تاسف بودن از ایدین و ایدا تا حتی جابر و ایاز هر کدوم از اونها به نوعی تو دنیای درونی و بیرونیشون زنجیر شده بودن و زجر میکشیدن توصیف هر کدوم بی نهایت عالی بود و نشون دادن اینکه رقتار های هرکدوم از برادرا ریشه در بچگیشون داره داستان رو خیلی ملموس تر و قابل درک تر میکرد
جدا که بی نظیر بود

منم تعریف این رمان رو خیلی شنیدددددده بودم و کنجکاو شدم بخونمش ولی پشیمون شدم از خوندنش و اواخر تند تند مخوندم تمام بشه
شاید یکی از دلایل از زبان چند راوی نوشته شده بود و بعضی قسمت ها نصفه مانده بود طرز بیان متن اگه بهتر نوشته میشد خیلی داستان عالی میشد

مطمئنا اون کتابی که باعث میشه من کم حوصله بشینم هفت ساعت آزگار بدون توقف بخونمش و بیشتر از هر چیزی باهاش زندگی کنم ، یه کتاب معمولی نیس:) چقدررر خوب بود موومان اول با اون فضاسازی محشرش و روایت نابش ، چقدررر خوب بود موومان دوم و ادامه داستان آیدین و اون پایانش که ساعت چهار صبح من خرس گنده اشک ریختم سرش ، چقدررررر محشر بود موومان سوم ( بخش مورد علاقم) با اون روایت عاشقانه و شاعرانه با اون پایان لعنتیش و چقدر خوب بود سورمه.. سورملینای عزیز:))) چقدر من دوست داشتم سورمه رو و اون طرز نگاهش رو و اون دلدادگی اش به آیدین. چقدر خوب بود این سمفونی مردگان!

داستان یک فروپاشی که درنهایت به بیداری خواننده منجر میشه:) تا به حال با هیچ کاراکتری مثل آیدین اینقدر همذات پنداری نکرده بودم زندگی کردم من با این رمان با بدبختی های آیدین با داستانش با اون بخشی از وجودش که تو قلب هممون هست.. و چقدر داره بهش لطمه وارد میشه. چقدر داریم به سوجی تبدیلش میکنیم.. حقیقتا انتظار همچین چیزی نابی رو از یه رمان ایرانی نداشتم. قلم معروفی و سبک نوشتارش رو واقعا دوست دارم و احتمالا سراغ کتابای دیگه اش هم برم.در یک کلام شاهکار!

میشه ی خلاصه از کل کتاب بگی

همیشه اسم کتاب سمفونی مردگان می‌شنیدم ولی هیچ وقت نخونده بودم تا یک روز بعد از فوت عباس معروفی وقتی شروع کردم به خوندم متوجه شدم اصل داستان در اردبیل رقم خورده و جالب تر اینکه دقیقا دوهفته قبل برای سفر کاری به اردبیل رفته بودم و شورابیل و بازار شیخ صفی کاملا قدم زدم . موقع خواندن رمان با تمام وجودخودم را در اون مکان حس می کردم اینگار من اونجا بودم.

چند تا نکته میخواستم درباره کتاب بگم
۱-دوستانی که میخوان کتاب رو بخونن، به نظرم اول یه خلاصه ای از کتاب رو تو اینترنت بخونن و بعد برن سراغ کتاب
۲- همونجور که یکی از دوستان گفت کتاب به یکی از مهم ترین موضوعات نه تنها ایران بلکه دنیا میپردازه؛ تقابل سنت و مدرنیته
۳-کمتر دیدم کسی به ایاز اشاره کنه ولی به نظرم تو روند کتاب خیلی تاثیر گذاره به خاطر ۲ تا کارش: اول این که درسته جابر روی کتاب های آیدین مشکوک بود ولی کاری نکرد تا وقتی که رفت کتاب ها رو به ایاز نشون داد و ایاز اون حرف ها رو درباره کتاب اا زد. دومی هم این که تو دورانی که جنگ جهانی دوم بود و به سختی نان پیدا میشد، برای این خانواده نان میبرد
۴-رابطه آیدا و آیدین برام یکی از شیرین ترین رابطه هایی بود که تو کتاب ها دیده بودم. ( طبیعتا تا قبل رفتن آیدا)
۵-دوتا موضوع بود که نویسنده دلایلش رو حداقل به طور مستقیم نگفت؛ اولی این بود که چرا آیدا خودش رو کشت ولی با این مشکلی نداشتم. دومی این بود که چی شد آیدین سورمه رو ول کرد و سورمه بعدش هم خودش رو کشت؛ به نظرم این بخش رو بیشتر باید توضیح می‌داد

هر دو رو خیلی ریز اشاره کرد
تو موومان ۳ گفت که یه اشاره ایی به جزام کرد همینطور ی جای دیگه از کتاب هم گفت که رماتیسم داشت که مرد
آیدا هم که با آبادانی به مشکل میخورن و چون آیدا روی برگشت به خونه رو نداشته و طاقت آبادانی رو هم نداشته پس دست به خودکشی میزنه (این رو هم یادمه اشاره کرد بهش)

کجای داستان نوشته بود سورمه خود کشی کرده من متوجه نشدم ودیگه اینکه اخر داستان اورهانم مرد وبه ایدین نرسید ودختر ۱۵ساله ایدین وارث همه اموال شد

خودکشی رو منم ندیدم راستش ولی اشاره به جذام رو یادمه.

در پاسخ به کاربر محمد علی، بابت مورد ۵ من حدسیاتی دارم.درمورد مرگ آیدا.از اونجایی که پدر متعصبی داشته و معمولا در این نوع خانواده ها،بر روی مسئله ی آبرو حساسیت افراطی دارن شاید هم دعوای آیدا و همسرش(به گفته ی همسایه ها)چندان مهم نبود اما ممکنه آیدا به علت ترس شدید از واکنش خانواده و بقیه افراد احساس نا امیدی کامل کرده.بابت مرگ سورملینا در قسمتی خوندیم که او و بیشتر خانواده اش به بیماری جذام مبتلا بودن هرچند این نمیتونه دلیل بر مرگش باشه.موردی که خود من خیلی به اون مشکوک هستم اورهان هست.چرا که اورهان هم به سورملینا علاقه داشته(بیشتر بخاطر حسادت به آیدین که چرا همچین زن زیبایی باید نصیب او شده باشه)و با توجه به اینکه اورهان مثل پدر خودش بیشتر راه حل مسائل مهم رو از ایاز میخواست و از اونجایی که خود ایاز راهکار های بدی میده(مثل دستگیری یا گرفتن کتاب های آیدین بخاطر شعر هایی که نوشته بود یا فرستادن افراد نظامی جهت یافتنش)پس قطعا از این آدم هرکاری بر میاد.من فکر میکنم اورهان ایاز رو دنبال سورمه فرستاده باشه و ایاز هم با افراد نظامی میرن و سورمه وقتی داشته از اون ها فرار میکرده در رودخانه ای یا شبیه همچین چیزی(چون جسدش صورت و موهای خیس داشت)افتاده و غرق شد.

سرمه خودش رو نکشت. مرد. حالا در اثر بیماری یا حادثه. چون پزشک به آیدین گفت ما فقط همین یک جسد رو‌پیدا کردیم و آیدین زیر بار نمیرفت که اون سرمه باشه. ازطرفی به سفر رفتن اشاره شده و این رو متبادر به ذهن میکنه که شاید در اثر تصادف فوت شده. در مورد خودکشی آیدا هم تلویحا اشاره شد که از خونه بیرونش کردن و بخاطر جو بسیار پدرسالارانه و سنتی روی برگشت به خونه پدری رو نداشته

امروز ۲۴ ام مهر ۱۴۰۱ خوندن این کتاب رو تموم کردم.
به جرأت میگم این رمان یک شاهکاره!
هر چقدر که بیشتر میخونیش بیشتر مصمم میشی برای ادامه دادن.
داستان تلخ اما جذابه
بسیار روانه
بعضی قسمت هاش یک مقدار گنگه ولی کافیه با موضوع اصلی رمان ارتباط بگیری تا به راحتی ابهام بخش هایی از اون رو درک کنی!

رمان سمفونی مردگان بر پایه ادبیات سوررئالیسم و سیال ذهن نوشته شده و زیباست
اما پرش های زمانی و تغییر راوی که مدام در رمان اتفاق می‌افتد تا حدی از زیبایی آن کاسته است.

منی ک الان تمومش کردم و الان دارم بین سطرا و کلمات دنبال خودم میگردم:)

*اسپویل

مسئله این است که داستان تمام می‌شود و چند ابهام بی جواب می‌ماند. چرا آیدا خودش را می‌سوزاند؟ چرا شوهرش روی دیدن خانواده آیدا را پس از مرگ آیدا ندارد؟ چرا سورملینا می‌میرد؟ چرا آیدین سورملینا را رها می‌کند و به خانواده‌ای برمی‌گردد که هرچه را با زحمت ساخته، نابود کرده است؟ چرا بعد از این همه سختی، حالا که پدرش با راه و روش او مخالفت نمی‌کند، آیدین خودش به آرزوهایش پشت می‌کند و خودش را گرفتار مغازه و کسب و کار و گونی تخمه و عدل‌های پسته می‌کند؟

چقد خوب این جمله تون

بنظر من ایدین برگشت بعد از مرگ سورملینا چون دیگه ارزشی براش نداشت موفقیتش، به عظمت عشق در احیا یک زندگی و بعد سوق دادنش به پوچی در اثر از بین رفتن عشقش اشاره کرده
هر چیزی توی زمانی که لازمه اتفاق افتادنش قشنگه

این کتاب اصلا با کتاب خشم و هیاهو قابل مقایسه نیست کتاب سمفونی مردگان یک شاهکاره

* اسپویل

به عنوان خواننده ای که ساکن اردبیل هستم ارتباطی قوی با کتاب برقرار کردم و از فضاسازی عالی لذت بردم.
داستان بسیار تلخ و ظالمانه پیش رفت و ماجرای قتل یوسف خیلی تحت تاثیر قرارم داد
بی شک یک شاهکار ادبی هست که به همه پیشنهاد میکنم.

شبیه کتاب گوربه گور واقعا
ولی چون ایرانیه ارتباط بیشتری باهاش میگیرم
من گور به گور رو ۲بار خوندم تا درکش کردم
سمفونی مردگان دوست داشتم

بنظرم موومان چهارم رو اینطوری تصور کنید . مثل یه فیلم میمونه که داره سکانس های پی درپی عوض میکنه. مثل ذهن یه آدم که مدام پچ پچ هایی توی سرش هست و مجبوره بهشون فکرکنه. مثل یه فصل جدا که به خواننده چنتا سرنخ میده و از اون به بعد کلی مشتاق تر میشی برای ادامه.
باید اعتراف کنم که بعد پایان موومان چهارم خوشحال شدم که ادامه کتاب به روند قبلی برگشت. اما خب کل کتاب یه کتاب معمولی نیست واقعا!!!!
شاهکاره… شاید ما توی دورانی نباشیم که با روزنامه قرار باشه خبری رو بهمون بدن اما تصور تلخی خبر مرگ آیدا توی این کتاب حتی سهراب سپهری رو هم عذادار میکنه …آیدای ناکام…
دوست داشتم با همه ی شما عزیزان جایی بشینیم و ساعت ها درباره کتاب صحبت کنیم
و البته تشکر میکنم از دوست عزیزم دکتر رضا حسینی که این شاهکارو به من هدیه داد .

یکی از بهترین رمان های ایرانیه برای فهم بیشتر داستان حتما باید چند بار بخونی.

من راجع به این کتاب نمیتونم بگم بهترین کتابی که خوندمه اما کتابی هست که حتماً ارزش یکبار خوندن رو داره و پیشنهاد میکنم یکبار بخونید هر چند اوایل کتاب یکم دلسرد کنندس

من برخلاف شما۳باراین رمان راخواندم.دارم استارت میزنم برای بارچهارم.شاهکاررمان های ایرانی است.باتکرارمطالعه بهتربه دل میشینه.تعویض مکررزاویه دیدوراوی هاوبرش های زمانی، این رمان راتبدیل به رمان شاخص ایرانی کرده است.

واقعا پایان داستان، آیدین چی شد؟

این کتاب ارزش خواندن دارد.
سمفونی مردگان داستان غم انگیز عقایدیست افراطی و تحمیلی که چه در فرد روشن‌فکر داستان(آیدین) چه در فرد متعصب(جابر) خودشو نمایش می‌ده و هر کارکتری در این داستان به شدت به عقیده‌ی خودش پافشاری می‌کنه تا وقتی که دیر بشه و کار از کار بگذره
اورهان تا آخرین لحظات درفکر اینه که بیشتر از این حرفا حق داره و وقتی پی به اشتباهش می‌بره که در سرما و برف و توهم و مرگ گیر افتاده. یا آیدین تا لحظه‌ی مرگ آیدا یا پدر هر جور و سختی ای رو تحمل می‌کنه عیر از سختی‌ای که از طرف پدر قراره بهش تحمیل بشه. پدر هم اسیر جهل و خرافات بود و وابستگیش به ایاز و دل‌زدگیش از خانواده(برادر و خواهر خودش) حسابی کار دستش داد.
این وسط متوجه نشدم آیدا کدام نیمه از زندگی را زندگی کرد؟ و این‌که چرا آیدین این‌قدر سبک‌سرانه با این همه مطالعه متوجه ارزش زمان یا نزدیکان خودش نبود و تونست چهار سال به خاطر سربازی که قطعا سخت تر از زندگی در یک زیرزمین نبود خواهرش آیدا یا مادرش رو بی‌خیال بشه؟

دست مریزاد
مگه میشه کتابی به این حد سیاه رو اینقدر دوست داشت
دوبار خوندم و شنیدم
هربار بیشتر لذت بردم
از معدود جذابیتهای تکنولوژی کتابهای صوتی هست که قطعا یکی از بهترینهاش سمفونی مردگانه با صدای حسین پاکدل
هرچند بعضی راویان رو بیشتر میپسندم اما این صدا و این داستان و این فضا…. بی نظییییرررر
مدتها بود اینقدر لذت نبرده بودم از صرف وقت

دقیقا موافقم. الحق که سمفونی مردگان بهترین نامی بود که میشد برای این کتاب انتخاب کرد. کتابی سراسر سیاهی و مرگ. چند سال پیش بعد از خوندنش مدت ها ذهنم سیاه بود که جای تبریک به نویسنده را داشت نه گله‌گی.

با سلام
این کتاب نیست بلکه فیلمنامه هست
یه چیز تو مایه های فیلمtenet
به همان سردرگمی و پریشانی
واقعا درست بوده که نویسنده برنده جایزه کتاب سال۲۰۰۱ شده
منم بودم جایزه میدادم که چه جور این اباطیل و سرهم کرده
اسرار بر این که داستان در اردبیل اتفاق افتاده بدون شناخت از محیط و مردم و زمان و مکان
سورملینا چه شد ؟ و خیلی چیزای دیگه که حس ندارم بگم

ساعت تقریبا سه شب هست و تازه کتابو تموم کردم.حقیقتا غم بزرگی و گذاشت تو قلبم.موومان چهارم رو خوب نفهمیدم متاسفانه.نویسنده یجوری از آیدا و آیدین گفت که میشد به خوبی تصور کرد که واقعی هستن و الان واقعا عزادار آیدا و مخصوصا آیدین هستم.حس میکنم آدمی که برام خیلی مهم بوده رو از دست دادم.کاش سرنوشت آیدین یجور دیگه رقم میخورد.فک کنم تا همیشه غمش بمونه تو دلم…

فقط میشه گفت شاهکار بود، من اردبیل نرفتم ولی وقتی کتابو خوندم تو گوگل عکساشو سرچ کردم
محشره محشر

حتما تشریف بیارین قدمتون رو چشم مردم اردبیل

سلام. در نهایت اورهان بدون پیدا کردن ایدین مرد؟

سلام
این بهترین کتابی هست که تا حالا خوندم من هر چقدر که میخوندم داستانش جذابتر میشد واقعا این یک شاهکاره بی نظیره

واسه منکه خیلی گیج کننده بود مخصوصا ۳۰،۴۰ صفحه اولش و صفحات آخرش اصلا بعضی جاها راوی و زمانو تشخیص نمیدی و آدم سردرگم میشه

بسیار عاالی بود با اینکه کرونا گرفتم ولی سعی کردم تموش کنم تا چند روز تو ذهنم دنبال آیدین بودم کاشک آیدین و دخترش همدیگه رو پیدا می کردن.

توی دو روز تمامش کردم و ذهنم درگیر داستان بود حتی در مواقع استراحت. داستان بشدت گیرا و قابل لمس و تاثیر گذار و فضای تراژدی داره که از همون اول سطر های ابتدایی ،گویا این ماجراست .
گیج شدن با کتاب های سیال ذهن عادی .ولی باید با دقت خوند و تا آخر ادامه داد ،چون معما ها و جواب تمام سوالاتتون رو در آخر میرسید .
سرجمع ،کتاب بشدت زیبایی بود و من خیلی لذت بردم ولی قلبم از این همه ظلم و فلاکت و فضای غمگین داستان به درد امد..
توصیه میکنم همه مطالعه کنید..

کتاب سمفونی مردگان فوق العاده است من پس از ۲۰ سال در زندگی در اردبیل (متولد بیرجندم و پس از ازدواج با همسرم که اهل اردبیل هست به اینجا آمدم )پاسخ به سوالات متعدد ذهنم و احساسات جور واجورم را دز سطر به سطر این کتاب یافتم …جالب است هنوز آدم هایی با این خصوصیات وجود دارد که من با گوشت و پوستم به حقیقت داستان پی بردم …دلم میخواست یه دل سیر با اقای معروفی درد دل کنم …

سلام.من این کتاب رو دیشب تموم کردم.من عاشق زندگی و تلاش هستم و شخصیتی مثل آیدین برای من اصلا جذاب نیست چون بنظرم زندگی یعنی تلاش و تلاش و تلاش و نه فقط آرزو کردن و زود دلسرد شدن. اینکه اطراف ما پر از آدمهای جاهل و متحجر است دلیل بر مغلوب شدن و همش “آقا داداش ” گفتن نیست…… و اینکه سیاهی به سیاهی میرسد (اورهان) از نظر من جذابیتی ندارد. زندگی یعنی امید و تکاپو

به نظرم شما کتابو خوب نخوندی، آیدینی که میگه آقا داداش، آیدینی نیس که وقتی زندگیشو آتیش زدن جمع کرد و رفت تا با هر مشقتی زندگی جدیدی بسازه، کتابو کامل بخونین، از سر کم لطفی نظر ندین.

اینکه آیدین منفعل شده و گوش به فرمان اورهان گشته به خاطر اینه که اورهان مغز چلچله به خوردش داده و آیدین در اثر خوردن چنین معجونی دچار زوال عقل شده

عجیبه همه از آیدین دفاع می‌کنند درسته اورهان شخصیت‌مثبتی نداشت اما در حقش‌ به شدت کوتاهی شده بود فرق بین بچه ها همه اینا دلیل بر این اتفاقات میتونست باشه همه خانواده فقط آیدین رو دوست داشتن

کمی گیج کنندهست مثل کناب دیگرشان جای خالی سلوچ

ایدین توسط اورهان تبدیل به سوجی شد و ایدین بسیار سختکوش بود !!!!!!!!

کتابو دقیق بخونید عزیزان
اورهان
به آیدین مغز چلچله داد و مسمومش کرد بعد از اون میگف اقا داداش ومجنون شد چون هم حسادت میکرد و عقده ای شده بود هم میخواست حقشو نده وقتی ام مجنون شد گرفتار شد و عذاب وجدان داشت
سورمه جذام داشت
بادانی ایدا رو بخاطر بحث ودعوا کرد بیرون ایدا خودشو اتش زد و وقتی ابادانی متوجه شدو بیرون اومد دیر شده بود
ایاز باعث شد ذهن جابر انقد نسبت ب ایدین خراب شه

برادر بازاری برادر شاعر را کشت!

ایدین هم داشت برای ارزوهاش تلاش میکرد اتفاقا خیلی برای رسیدن به خواسته اش از همه چیزش گذشت

خیلی عالی بود واقعا این کتاب یه شاهکاره!!
داستان غم انگیزی داشت ولی پر از معنی.
عمیقا از خوندنش لذت بردم.
ممنون از کافه بوک عزیز بابت معرفی این کتاب.
” من خوب می دانم که زندگی یکسر صحنه بازی است، من خوب می دانم، اما بدان که همه برای بازی های حقیر آفریده نشده اند.”

این کتاب ، یکی از زیباترین کتابهایی که بود خواندم بعد از خوندن این کتاب اصلا دلم نمیخواست کتاب دیگه ای را شروع کنم مدام دنبال این بودم که یک کتاب مثل همین پیدا کنم ….اصلا نمیتونم آیدین را فراموش کنم و اینکه چه ظلمهایی بهش شد ..من قبلا این کتاب را خونده بودم و اخیرا این کتاب را با صدای حسین پاکدل مجدد شنیدم به قدری با احساس خونده شده که دوباره همون حس و حال بهم دست داد ضمن اینکه صحنه هایی که آیدا خودش را به آتش کشید درروایت صوتی ، به قدری دلخراش بود که آدم بی اختیار گریه میکنه یا اونجایی که مادر دنبال آیدین میگرده و حتا زمانی که پدرش در بستر مرگ هست و این آیدین هست که باز به حال اون دلسوزی کرد و بالای سرش بود ……کلا کتاب،یک کتاب خاص هست هر کسی این کتاب را بخونه باز هم وسوسه میشه بخونه کتابی بسیار غمگین و زیبا و فراموش نشدنی .

معتقدم خود آیدین هم با ترسیدنش و نرفتن سمت عشق و علاقه‌اش بیشترین ظلم رو به خودش کرد. اونجایی که به هردلیلی، با پیشنهاد معشوق، به سمت شهر نرفت، یک نمونه از این بد کردن‌هاش،در حق خودشه!

اولش کمی خسته کننده است ولی از صفحات ۳۰ الی ۴۰ داستان جذاب میشه به کسایی که هنوز نخوندنش پیشنهاد میکنم ابتدا چکیده ای ازش رو بخونن تا در تشخیص شخصیتها دچار سردرگمی نشن.ولی یک شاهکار ادبی فوق العاده اس

کتاب فوق العاده ایه.هم داستانش قشنگه هم قلم نویسنده خیلی روان و جذابه.تو تک تک جملات کتاب حس میکنین یه شاهکار هنریو دارین میخونین.وقتی کتابو میخونین با تک تک شخصیتا زندگی میکنین شما رو وارد عمق ماجرا میکنه و پیچیدگی های داستان اونقدر قشنگه که خستتون نمیکنه،ذهنتونو تا مدتها درگیر میکنه و اجازه نمیده کتابو ببندین تا تمومش نکردین.این کتابو به همه کتاب خونا پیشنهاد میکنم.ازش لذت ببرین دوستان عزیز.کتاب سال بلوا هم از همین نویسنده خیلی قشنگه.

خیلی خوب بود فقط شیوه روایت داستانش یکم سخته باید آروم خوندش…

درود بر عباس معروفی.
این کتاب رو به هر کتاب خوانی توصیه میکنم.اگر چه داستان کتاب دردسرهای زندگی یک روشنفکر را از منظر دید چند شخصیت مختلف داستان روایت می‌کند. سال ۱۳۵۵(ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده، در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر تیرماه سال ۱۳۲۵. ساعت سر در کلیسا سال‌ها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده‌است؛ اما زمان همچنان می‌گردد). و این داستان،؛ تضاد سنت و مدرنیسم مثل ” روشنایی و تاریکی” همچنان ادامه دارد.
سمفونی مردگان فضای بسیار تراژدیک و غم‌انگیزی را در خود دارد. ولی معروفی در ابتدا، برای خواندن این کتاب به شما القا میکند: این کتابی نیست که یکباره دست بگیری و بخوانی و بروی.
این کتاب را بخوان، دراز بکش فکر کن، بخواب ولی آیدین را فراموش نکن. بیدار شدی؟ آیدین را در خواب دیدی؟
فضای ظلم و ستم و حس مردگی که در روزگار داستان است و با باریدن برف و سرما و کلاغ توصیف میشود بسیار غم انگیز است. راویان داستان تو را درگیر میکند بطوریکه بعضی لحظات هی میخوانی ولی گیج سبک و نوع روال ادبیات نگارشی اش هستی، و چنان مرز بین گذشته و حال را در هم آمیخته که داستان به ترتیب رخداد وقایع روایت نمی‌شود. در مورد این اثر هنوز بسیار خواهند نوشت.

بعضی ها سمفونی مردگان را با خشم و هیاهو مقایسه میکنند و ادعا میکنند که اقای معروفی تحت تاثیر این رمان بوده ، و خواستم بگم شاید از لحاظ قالب بندی و نوع روایت داستان تاثیر گرفته ولی این رمان با آن رمان از زمین تا اسمان متفاوت است و کلا” داستان چیز دیگری است. سمفونی مردگان بحق شاهکار جهانی است و این مردگان یا زامبی هادرواقع دنیاپرستان و مال اندوزانی هستند که بویی از احساس و عشق نبرده اند و به نزدیکترین کسانشان بدترین ظلمها را میکنند

درود بر شما

ادمین محترم . میخواستم بدونم نسخه ای که نشر ققنوس نسخه اصل هست یا سانسور شده ؟

سلام – چاپ این کتاب به طور کلی توسط نشر ققنوس انجام میشه. موقع خرید دقت داشته باشید کتاب اصل هولوگرام داره. (در چاپ‌های جدید این هولوگرام اضافه شده.)

بسیار عالی بود. با این متن و فضا سازی مطمئن بودم یک جایی اشکم در میاد و بالاخره جایی که مادر دنبال آیدین همه جا گشت حتی منزل سورمه هم رفت و اونها ایدین رو لو ندادند خیلی عالی بود و …
ممنون ازینکه صدای استاد عباس معروفی رو گذاشتید.نمره کتاب ۹ از ۱۰.

این کتاب فوق العاده س و قلم عباس معروفی بسیار روان و لطیف برای نگارش این داستان رقصیده.
بهترین جمله رو نشریه دی ولت سویس گفته
قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است.

به نظر من این کتاب عالی بود، به خوبی نمایانگر تعصب و جهل زمان خودش بوده…

به نظر من کتاب فوق العاده عالی بود فقط خیلی دوست داشتم از زبان آیدا هم کتاب نوشته بشه.

منم یه خورده در تشخیص زمان و راویان داستان دچار مشکل میشدم

برای من که کتابهایی از خوزه ساراماگو ،فیودور داستایوفسکی ، گابریل گارسیا مارکز و… خوندم این کتاب بنظرم شاهکار فضاسازی بود … من تو داستان غرق شدم و با شخصیت ها همرا‌ه شدم…

کتابی سوررئالیست که خواننده را دچار تحیر و شگفتی می کند. با خواندن کتاب احساس لذت فراوان کردم. با وجود اینکه زمان داستان تغییر می کرد اما خواننده را با خود همراه می کند. واقعا یکی از شاهکارهای ادبی است

مطلب بسیار خوبی بود.ممنون

انقد زمان حال و گذشته با هم قاطی شده که آدم گیج میشه این یکم دل رو میزنه نمیدونم فقط واسه من اینطوره یا شما هم همین حسو دارین

نویسنده از یکی از مکاتب ادبی غربی به نام سوررئالیستی استفاده کرده مثل کتاب بوف کور

این رمان ی شاهکلار از اقای معروفی است

واسه منم همین بود. یه مقدار اذیت کننده بود ازین جهت. مخصوصا اول داستان که ممکنه زده بشی از کتاب و داستان

درود برهمه شما
شما را دعوت میکنم به سرزمین سیاه عباس معروفی داستان مرگ ، داستان رنج و عذاب پر از فضاهای تاریک و سرد و برفی و زمستان
داستان یک خانواده که هریک به نحوی میمیرد

«درختهایی که یکی با تبر میافتند ، یک سرو را کاجی می اندازد که سالها در کنارش رشد میکند، یک زبان گنجشک را ون پیر و بیحاصلی میخشکاند و یک جوز بیبار که در اثر سرما میخشکد و اینگونه این باغچه‌ی سرسبز که روزی از سر غرور به خود مباهات میکرد به زمینی خشک و بی حاصل مبدل میشود »
داستان کاملا سیاه است اگر داستانهای تراژدی را نمیپسندید و روحتان از خواندن حجمی از سیاهی آزرده میشود پس این کتاب را نخوانید چون توان به پایان رساندن آن را ندارید، اما اگر ان را به عنوان یک داستان بپذیرید از نثر توصیفی فوق‌العاده معروفی لذت میبرید کافیست که دو موومان را پشت سر بگذارید تا با آیدین و اورهان سورمه و آیدا همراه شوید و از کتاب لذت ببرید
نمره ای من به این کتاب میدم ۸ از ده هست

من موومان اولشو خوندم ولی گذاشتمش زمین اما حالا با این توضیحات و نظرات حتما می رم می خونمش

ازتون ممنونم ه این کتاب رو انقد کامل معرفی کردین و باعث شدین من بخونمش بی نظی بود

بسیار عالی. شروع کتاب کمی گیج کننده ولی در ادامه با داستان همراه می شوی و فقط لذت خواندن

بالاخره تمام شد،رمان سمفونی مردگان،چند وقتی بود خریده بودمش و مثل تمام کتابهایی که میخرم،فاصلی ای هست میان خریدن و خواندن،کیمیا خانم،تازه واکسن شش ماهگی اش را زده و تب دارد،مثل من که در مواجهه با این کتاب دچار هذیان هستم،البته عباس معروفی همان صفحه اول،که آیه ۲۶ سوره ماﺋده را می آورد،تیر خلاص را می زند،سمفونی آغاز می شود و من مشتاقم ببینم بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ در سال ۲۰۰۱ ،چرا جایزه اش را به یک رمان ایرانی داده است؟برای من که ساکن شهری کوچک در اطراف یزد (رضوانشهر) هستم،فضای شروع کتاب آشنا و غریب است،آشنا از آن جهت که معماری کاروانسرای آجیل فروش ها،مرا به یاد بازار خان می اندازد و غریب از این رو،که برای اولین بار اسم اورهان به گوشم می خورد،از آن اسم هایی که نمی دانم اسم زن است یا مرد؟برای یافتن معنای پاپاخ،مجبورم سری به لغت معنی بزنم:
پاپاخ(اسم ترکی) نوعی کلاه پوستی بزرگ،با بعضی از واژه ها برای اولین بار روبرو می شوم:
کندی،تندیر و….که به گمانم واژه های مازنی هستند.به جغرافیای داستان توجه میکنم:
“زمانی که پدر از پله ها بالا می رفت دستش را به نرده های لوله ای می گرفت و می شمرد.بیست و یک.”با خود حساب میکنم اگر ارتفاع هر پله تقریبا ۲۰ سانت باشد،پدر اورهان ارتفاعی نزدیک ۴٫۲ متر را بالا می رود و از تجسم خانه ی اورهان،عاجز می مانم.سمفونی نواخته می شود و من متوجه می شوم با یک رمان عادی مواجه نیستم،خطوط زمان در هم می تند و باید مراقب بود خط داستان گم نشود، در همین حین به یاد حرفی از اینشتین می افتم با این مضمون :
در صورتی مطلبی را فهمیده اید که بتوانید آنرا به سادگی بیان کنید.
آیا قادرم داستان را به سادگی بیان کنم،داستان آن شب اورهان و پیرمرد در آن شب برفی چیست؟ اورهان با چه مواجه می شود؟
بوف کور را تقریبا ۲۲ سال پیش خوانده ام، حرکت مرد در تاریکی و صدای مبهم یک زنگ،فضای مواجهه اورهان و پیرمرد در شب برفی مرا به یاد بوف کور می اندازد.سوالی ذهنم را مشغول می کند: چرا یک نویسنده،چنین فضایی را برای گفتن حرفش انتخاب می کند؟چرا دوست دارد مخاطبش را درگیر کند؟و اگر مخاطبی در گیر و دار سبک و فضا و…مفهوم اصلی را از دست بدهد چه؟اگر نوسینده،عامدانه تمام موومان ها را چیده باشد وبا وسواس روی تمام جزییات کار کرده باشد و مرتب متن را خوانده باشد و مرتب ویرایش کرده باشد و هر بار واژه ای را با کلمه ای تازه تر جایگزین کرده باشد،آیا باز هم ما با یک اثر ناب هنری روبرو هستیم، یا با یک اثر ساختگی و مصنوع؟
جواب به این سوال ساده نیست،نمی توان به راحتی در مورد یک اثر قضاوت کرد،پیکاسو در پاسخ به سوالی با همین مضمون که اثار شما قابل درک نیست گفته بود اگر شما اهل اسپانیا باشید و زبان انگلیسی ندانید و یک کتاب پزشکی به زبان انگلیسی به شما بدهند،ابدا قادر به درک مطالب آن کتاب نخواهید بود،نه به این خاطر که کتاب بی معناست،بلکه به این دلیل که شما زبان انگلیسی نمی دانید.
با علم به استدلال جناب پیکاسو،من به خودم حق می دهم از کوبیسم لذت نبرم،چون فرزند سرزمین مینیاتور هستم.
فضای کلی حاکم بر کتاب،تیره وتار است و مرا می برد به صادق هدایت به ویرجیاناوولف.
در موومان چهارم،قطعات درخشانی وجود دارد:
کیسه زبان بسته ای که داخلش پسته خندان دارد،
میز اورهان که پا دارد و راه می رود،همه ی میزها پا دارند هر کسی که پشتش بنشیند را با خود می برند.
تریاک هفتاد درد را درمان می کند ولی خودش مرضی می آورد که درمان ندارد.
نوک انگشت را که به تخم چشم فشار بدهی،درخت دوتا می شود…….با یک انگشت همه دنیا را می شود تکان داد
فرزند بدکار به انگشت ششم می ماند که اگر برندش رنج برند و اگر بماند زشت و بدکار باشد
ما که زمان رضا شاه نبودیم نان کوپنی بخوریم.یک کوپن قرمز می دادیم یک نان سیاه می گرفتیم….
بداهه نوازی بی نظیری است موومان چهارم،خستگی دارد ازتنم در می رود…
یک بار دیگر دارم سمفونی مردگان را می خوانم صفحه ۱۲ هستم، این بار کوبیسم را می فهمم.
حمید رضا کرمی-رضوانشهر یزد

کتابی بسیار زیبا و بسیار تلخ
هنوز درد دارم از خوندنش ول یبیار زیباس نوشته شده و شما هم به زیبایی نقد کردین

خیلی زیبا توصیف کردین

درود بر شما

درود .واقعا چه نقدی…من بار اول بود خوندم…ندونستم سورملینا مرد؟ یا ایدین چی شد…؟ باید حتما نقدهارو بخونم و یبار دیگه به داستان برگردم

نقد و تحلیل شما بسیار شیرین تر و دلنشین تر از دنیای غریب کتاب بود
متشکرم ، بسیار لذت بردم از رمز و راز سخن شما

من هم دقیقا مثل شما با وجود اینکه از خوندنش لذت بردم در نهایت متوجه نشدم که چی شد سرنوشت سورملینا و ایدین

خیلی مزخرف بود طریقه ی تعریفش مشخص نبودن راوی و تعییر یک هویی زمان واقعا سردرگم کننده و بی معنی بود

شما خودت یه پا نویسنده ای چیزه دستی . نقد و توصیف شما رو بیشتر از خود کتاب دوست داشتم .

آفرین چقدر زیبا گفتی
نویسنده هزار بار خودش خونده و هزار بار جملات و کلمات و جابه جا کرده تا اثری مصنوعی بوجود بیاره
احسنت

سلام من هم اهل مجومرد هستم این کتاب را خواندم نظراتتان عالی بود

سلام من چند صفحه اول کتاب رو خوندم یکم گیج کننده بود فکر کردم کتاب خوبی نیست ولی با این نظراتی که میبینم مثل اینکه حتما باید بشینم تمومش کنم مرسی از نظرات و توضیحاتتون..
از کافه بوک هم ممنون بابت سایت و معرفی کتاب های خوب و مغزدار که آدم رو به تفکر وا میدارد.♡

عاشق نوشته های عباس معروفی ام

سلام . من تازه تمومش کردم ، واقعا نتونستم کتابو زمین بزارم ، چقدر موقع خوندن حال و روز ایدین رو درک میکردم چون امثال جابر رو در اقوام داریم .
در کل یک شاهکاریه ک نمیشه بخونی و ازش لذت نبری. حتما پیشنهاد میکنم که بخونید.
و یه تشکر ویژه هم از سایت کافه بوک در انتخاب این کتاب دوست داشتنی و کتاب های دیگرم. مرســــی

عباس اقا واقعا حقه که با این کار معروف تر بشی.
ممنونم. عالی بود.

من هنوز این کتاب رو نخوندم ولی با این تیکه ای که خوندم واقعا مهشره

فوق العاده بود ولی خیلی غم انگیز کاشکی همه پدر مادرها بخونن

طرز نوشته برام خیلی جالب بود متشکرم از آقای معروفی کاش اززندگی ایداهم مینوشت

یه کتاب عالی با نثر روان که دوتا نکته ی جالب داشت: ۱.تغییر مداوم راوی از اول شخص به سوم شخص که خیلی هیجان انگیز بود۲.تغییر زمان روایت قصه از حال به بازه های زمانی مختلف در گذشته بدون هیچ وقفه و پشت سر هم.
موومان اول رو کمی گیج هستی ولی از موومان دوم وارد داستان میشی و برمیگرده مجدد همه رو گفتن و شخصیتا رو کامل توضیح میده. شخصیت ها بی مقدمه وارد بازی میکنه تو موومان اول ولی تو موومان بعدی همه رو کامل بازسازی میکنه. بنظرم با اینکار میخواد خواننده رو گیج کنه تا برای خوندن مابقی کتاب ولع داشته باشه و نتونه کتابو زمین بذاره، توصیفات ساده و خودمونی و قابل فهم داره. من واقعا علاقه مند شدم اثار دیگه عباس معروفی رو بخونم، در ضمن اینم بگم که اگه به حسم اعتماد میکردم بعد خوندن ده صفحه ی اول کتابو میذاشتم زمین ولی اعتماد نکردم و خوشحالم

واقعا حق این کتاب بردن یه جایزه معتبر ادبیه و افتخاریه برای ایرانی ها که همچین نویسنده ای دارن…

بسیار زیبا و تاثیرگذار بود، قلم نویسنده روان بود و باعث میشد به خواندن ادامه داستان مشتاق بشم.

کتاب دست بر روی بزرگترین معضل ۴۰۰ ساله اخیر ما گذاشته و آن را پر رنگ کرده است تضاد سنت و مدرنیسم که به جای آشتی به تضاد و تزاحم ختم شده و لاجرم هزینه های گزافی که بر دوش ملت گذاشته .من به شخصه آرزو می کنم و امیدوارم روزی این تضاد به ساحل آرامش و تفاهم برسد تا از خسران بیشتر جلو گیری شود .چنانکه اگر این تفرق و تفریق نبود امروز معروفی ها با فراغ بال در سرزمین مادری به آفرینش آثار ادبی مشغول بودند بی دغدغه نانی که از سفره بیگانه خورند! ع-بهار

مدتها بود کتابی نخونده بودم ولی بعد از خوندن این کتاب که دوروزه تمومش کردم دوباره شروع کردم به کتاب خونی. انقد کتاب خوبه که نمیدونم از چه چیزیش تعریف کنم، فقط پیشنهاد میکنم بخونیدش، و ناراحت شدم ازینکه این همه اسم این کتابو شنیده بودم ولی خیلی دیر خوندمش.

سلام من نشر نیلوفر خریدم.ولی در نظرات نوشته بودن که قفنوس تنها نشر رسمی هست…
یعنی سانسور شده:(؟؟؟

سلام – نشر ققنوس ناشر رسمی کارهای معروفی هستش و سال‌هاست که کتابهای ایشان توسط ققنوس چاپ میشه. بهتر است کتاب رو از این نشر تهیه کنید.

فوق العاده بارها و بارها خوندمش و با تمام وجود لذت بردم

برام کتاب جذابی نبود.آدمو غمگین میکرد.ممنون کافه بوک🌻

راستش هر رمانی منو جذب خودش نمیکنه که تا آخر بخونمش
اما سمفونی مردگان…
شب ها پلکا از شدت خواب روی هم می افتادن ولی من حاضر نبودم دست از خوندن این کتاب بردارم
یکی از چیزایی ک خیلی منو جذب خودش کرد این بود داستان همزمان از زبان چند شخص و در چند زمان مختلف روایت میشد و تا به خودت میومدی که ببینی چی شده دوباره توی گیجی و گنگی فرو میرفتی و تا وختی سر از داستان در نمیاوردی ول نمیکردی و این اتفاق تا آخر کتاب ادامه داره
قلم زیبای استاد معروفی خواننده رو وادار میکنه تا خودشو به جای تک به تک شخصیت ها بزاره
درد آیدین
رنج آیدا
جهل پدر
دلسوزی مادر
عشق سورملینا
و تنفر اورهان
بهترین کتابی که تا به حال خوندم
حتما برای یک بار هم که شده بخونیدش

فقط میتونم بگم شاهکاره این کتاب
آخراش دیگه چشمام میسوخت ولی نمیتونستم کتابو کنار بذارم

من پیشنهاد میکنم کسانی که دوست دارن و علاقه به کتاب صوتی دارند. سمفونی مردگان با صدای حسین پاکدل و تهیه کنند و گوش کنند. به طرز وحشتناکی زیبا روایت میکنه.

اتفاقا با وجود صدای خوبی که حسین پاکدل دارند اصلا نحوه خواندنشون خوب نبود رصدا فقط آرمان سلطانزاده یا هوتن شکیبا

بسیار تاثیر گذار و تراژدیک… پیشنهاد میکنم بخونید. قشنگ میتونید خودتون و توی داستان تصور کنید و توی داستان عمیقش غرق بشید.

این کتاب رو خوندم اما واقعا غم انگیز بود…با این حال انقد داستان گیرایی داره دوست دارم دوباره بخونمش…

کتاب غم انگیزی بود و به کسانی که روحیه احساساتی دارن پیشنهاد می کنم این کتاب رو مطالعه نکن کتابی نبود که دوست داشته باشم دوباره بخونمش

واقعاا ادم رو سر در گم می کنه اینطور روایت کردن داستان،اصا نمی فهمی چی داری می خونی

رمان تو در تو و چند راویست زمان ها تداخل زیادی دارند شاید همین باعث شده با دقت و جذابیت بیشتری بخونیمش، زیباست و با هر یک از شخصیت هاش به جز اورهان همزاد پنداری کردم غمگین شدم انتظار داشتم تکلیف همه مشخص شود اما همین ابهام در مرگه سورمه و سرنوشت آیدین جذابیت رمان رو دوچندان کرد. به هر حال من لذت بردم و با تک تک صفحاتش زندگی کردم.

کتاب بسیار جذاب و تاثیرگذاریه که برای من یک بار خوندنش کافی نبود

کتاب بسیارجذابی بود البته اولش کمی گیج کننده بود چون نویسنده زمانهای مختلف روتوصیف میکرد بهتراست اولش رودوبارمطالعه کنیم تا متوجه داستان بشیم ولی بعدبسیارجذاب وخواندنی میشه طوری که دوست نداری کتاب روزمین بزاری حتما دوبار بخونید

من زیاد کتاب های رمان رو‌نمیپسندم اما چون این کتاب خیلی معروف بود مطالعه کردم
اما اصلا برای من جالب نبود و دوستش نداشتم

سلام
طبیعتا برای کسی که به رمان علاقه ندارد شروع سنگینی بوده است.
ضمن احترام به سلیقه شما

خیلی کتاب گیج کننده ای بود برای من، اما جذاب تر شد رفته رفته و درنهایت حقیقت محض زندگی جماعت ایرانی رو فاش کرد، نمیشه صفتی بهتر از فوق العاده براش پیدا کرد.

من سمفونی مردگان و سال بلوا رو از عباس معروفی خوندم. جفتش فوق العادس. راوی های متفاوتی دارن که اول کتاب یکم گیج کنندس و بعدش انقدر جذب کتاب میشی که دوست نداری بزاریش زمین. هر دو کتاب غمی دارن که اونو ب خواننده منتقل میکنه فوق العادن واقعا

*خطر اسپویل

فوق العاده س . ولی همه ادمهای داستان آخرش بازنده می شوند و فنا می شوند. هرکدوم به نحوی . مخصوصا اورهان که ظاهرا برنده است ولی بازنده ترینه

این کتاب یک شاهکاره. خیلی غم داشت اما واقعا از خوندنش لذت بردم

دوستان اگر ممکنه توضیحی در مورد چند صفحه اخر بنویسید- ممنون

اردبیل باشی و این کتاب رو بخونی… محشر… قشنگ چندوقت باهاش زندگی کردم

عصر دلگیری بود.رفتم گورستان سر قبر پدر نشستم و گریه کردم.گفتم پدر مرا از چه ساختی ؟او را از چه؟چرا زن ها نگاهم نمیکنند چرا اخمشان را برای من میاورند ؟چرا قشنگ ترین دختر دنیا شیدای برادرم شده؟خمیره مان که یکیست.نیست؟…وپدر ساکت و ساکن
..
پدر خیال میکردآدم وقتی در حجره ی خودش تنها باشد.تنهاست.نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میتوان حس کرد.
این کتاب روح مرا نوازش میکند.ابزوردی دل پسند..بعد ها این کتاب را خواهند شناخت

بشدت تاثیرگذاره تو روحیه ی آدم
خود من که خیلی حالت افسردگی پیدا کردم😂
قلم اقای معروفی هم خیلس خاص و جذابه و میتونه با حرفاش احساسات آدم رو کنترل کنه من که خیلی جاهای کتاب گریم گرفتش
این کتاب واقعا شاهکاره

هیچ شناختی از آقای معروفی نداشتم و کلا اهل رمان ایرانی نبودم تاازطریق این سایت با سمفونی مردگان ایشون اشنا شدم .جز تایم اجباری اطلانتوانستم ازمطالعه بازبمانم .فوقالعاده بود وغمانگیز وقابل تعمق .دریچه ای به رویم گشوده شد .داشتن چند راوی در طول داستان منحصر به فرده.

اکثریت نوشته های آقای معروفی یه ذره گنگن و با یه بار خوندن متوجهش نمیشی ولی واقعا قشنگن.من خیلی سر کتاباشون اشک ریختم،مخصوصا این کتاب. پیشنهاد میکنم حتما بخونینش.

۲تا نظرات داده شده دراین صفحه درصفحات دیگرهم به چشمم خورد، ظاهرا خود صاحب سایت نوشته، یکیش نقد کتابه،دیگری در تعریف کتاب، جالبش اینجاست برای نظرخودشون پاسخ هم نوشتن😂

سلام
من این کتاب رو خوندم همین نیم ساعت قبل تموم شد.ولی چیزی نفهمیدم.هر کی هر چی میگفت طرف چه جواب بی ربط میداد.یا هرلحظه از زبون یکی یه چیزایی تو زمان متفاوت گفته میشد من گیچ شدم الان کدوم زمانه وچی شد.ایا ضریب هوشیم بایینه؟
به نظرتون اگه دوباره بخونم ممکنه بفهممش؟؟؟؟

سلام – ضریب هوشی شما مشکلی نداره دوست عزیز – این کتاب به سبک خاصی نوشته شده و اگر دوباره و تمرکز بخونید حتما متوجه میشید.

سلام
به نظر من این کتاب با روح انسان بازی میکنه
واقعا از خوندنش لذت بردم
در تمام طول داستان خودمو در کنار گوینده داستان احساس میکردم و صحنه ها رو با تمام وجودم لمس میکردم.
با تشکر و تقدیر از آقای عباس معروفی
ممنون از سایت kafebook.ir

من تازه شروع به خوندن کردم
واقعا مجذوب قلم آقای معروفی شدم
توی قسمت هایی از کتاب خودمو توش میبینم…
ممنونم که این کتاب و کتابهای دیگه رو به صورت فوق العاده ای معرفی میکنید
شما بی نظیرید
ممنون
ارادتمند شما…

زنده باشید دوست عزیز – خوشحالیم که در انتخاب کتاب به شما کمک کردیم.

آخر کتاب گیجم کرد:
آیدین چیشد؟
دخترش چیشد؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کتاب متفاوتی بود.اینکه راوی داستان تغییر میکنه برام جالب بود.پرش از حال ب گذشته ادمو گیج میکنه.ولی جذابه.از اول کتاب تا اخر یک غم و سردی هست که خیلی خوب احساس میشه…از ادمایی مثل پدر ایدین متنفرم.چون مثلشو در اطرافم دارم.و خیلی خوب ایدین رو درک کردم.

من خودم موسیقی کار میکنم و واقعا کتابش مثل یک سمفونی تقسیم بندی داشت گاهی فراز گاهی نشیب
واقعا عالی بود و در قلب و روحم نشست

من این کتاب رو خریدم اما انقدر ازش بد گفتن کا اشتیاق خوندنشو از دست دادم حالا واقعا ازش خوندن داره یا نه؟؟

اگه از من میشنوید، نه. وقت بذارید برای یه کتاب دیگه.

به نظر من یکی از بهترین کتاب های تمام دوران هاست و از اون دسته کتاب هایی هست که نمی تونید زمین بذاریدش.

سلام. اصلاً پیوستگی مطالب توی این داستان رعایت نشده. انگار صفحات یک داستان کامل و منظم و مرتب رو آمده باشن، جابجا کرده باشن، بندها و پاراگرافها رو جابجا کرده باشن. خیلی بد بود. انسجام نداشت. درهم برهم بود. اون آخرا که دیگه هر خطش از زبون یه نفر بود و باید به خودت فشار بیاری تا بفهمی از زبون کی هست. نتیجه داستان رو هم نفهمیدم چی شد؟ اصلاً واضح نبود. یک هفته وقت گذاشتم خوندم، آخرش هم بی نتیجه. خیلی بد بود.

کتابی غم انگیز ولی قشنگه. از نظرم بهترین اثر عباس معروفیِ. به نظرم مناسبات جامعه ایران و دیکتاتوری رضاشاه در قالب این خانواده آورده بود .شایدم اشتباه فکر میکنم

سمفونی مردگان چندبار تجدید چاپ شده؟

بهترین و قشنگ ترین کتابی که تا حالا خوندم:)))))))))))))

سمفونی مردگان
۹۷/۴/۱۹ مشهد
…شورای آبی آن پایین راکد ایستاده بود. و نیزارش را از هر طرف می‌شد دید. یک سوی شورآبی در حدفاصل تپه و آب، نی‌های بلندی با برگ‌های تیز روییده بود. آیدین با دقت و با برقی در چشم‌ها نگاه می‌کرد. گفت: “مثل ساختمان سازمان ملل است.”
گفتم: “کجا؟”
با دست آن روبرو را نشان داد.
گفتم:”چرا؟”
گفت:” این نیزار مرا یاد پرچم‌های سازمان ملل می‌اندازد.”
زمانی پدر می‌گفت: ” قدر این شورآبی را بدانید، سال‌ها بعد این جا هم می‌شود مثل شورزار. یک باتلاق نمک تلخ بی‌مصرف.” ما هنوز سبیلمان سبز نشده بود.
…آیدین سرش را به دیوار می‌گذاشت، رگ‌های شقیقه و گردنش تند می‌زد و زیر چشم‌هاش می‌پرید.
مادر گفت:” بگو، مادر. بگو کی این بلا را سرت آورد؟”
آیدین گفت:” آتش جنگ در سرمای مسکو خاموش شد.”
راست می‌گفت. همه‌ی آتش‌ها با آن شعله و دود، با آن تلفات و خسارت، خود بخود فرو می‌نشست. اما همه آنها در خرابی فرو می‌نشست.

کتابی بس تاثیر گذار و بیادماندنی است.

سلام میتونید مکانی یا حتی سایتی رو برای خرید کتاب های معروف بدون سانسور معرفی کنید ممنون میشم. چون راستش یکی از عللی که من نسبت ب کتاب خوندن سرد میشم احساس دست بردن توی نوشته های نویسنده اس و ارزش قائل نبودن برای نویسنده و حتی خواننده ی کتاب هست اگه بتونم نسخه اصلی و دست نخورده کتابا رو داشته باشم واقعا ممنونتون میشم

سلام
آقای معروفی خودشون گفتن ۲ کتاب سال بلوا و سمفونی مردگان که از نشر ققنوس چاپ شدن بدون سانسور هستن. یه کتاب دیگه شون هم هست که فکر می کنم دیگه چاپ نمی شه و خودشون پی دی افشو توی سایت قرار دادن.
بقیه ی کتابهاشون توسط خودشون در نشر گردون چاپ میشه که متاسفانه در ایران نیست در آلمان هست و ارسال به ایران ندارن.
می تونین پیج شون رو در اینستا دنبال کنین اگه اطلاعات بیشتری می خواین.

من این کتاب رو خوندم واقعا رمان متفاوتی بود. ممنون از سایت خوبتون

یکی از بهترین کتابایی که تا الان خوندم سمفونی مردگان بوده..این کتاب خیلی دلنشین و زیباست و ادمو جذب خودش میکنه…شاهکاره…

با سلام و تشکر از سایت بسیار خوبتون
من کتاب رو خوندم و خیلی لذت بردم.قلم نویسنده عالی بود تا جایی که چندین بار گریه کردم .اینها واقعا تو جامعه وجود داره رفتارهای اشتباه و طمع زیاد و … ولی به نظرم چند صفحه آخرش مقداری گیج کننده شد .متوجه نشدم که آیدین چی شد…
بازهم ممنونم

ببخشید یه سوال دیگه کتاب بوف کور از صادق هدایت من شنیدم که دوستان گفتن جدیدا دیگه اینجور کتابا سانسور میشه و باید چاپ ها خیلی قدیمیشو گیر بیاری ایا این درسته؟

کتاب های صادق هدایت مثل بوف کور، اغلب به صورت رسمی چاپ نمی شود. اگر بتوانید نسخه قدیمی کتاب های هدایت را پیدا کنید، بسیار بهتر است.

شما اگه بتونید از دست فروش ها اینجور کتابها رو بخرید قطعا بدون سانسوره
مثل چندتااز رمان های معروفی یا هدایت یا خیلی های دیگه

سلام من بعد از مشاهده سایت شما رفتم کتاب سمفونی مردگان و دختری که رهایش کردی رو خریدم و در حال خوندنشوم…واقعا از سایتتون ممنونم که اینقدر به ما برای انتخاب کتاب کمک میکنه..
شما گفتین که قیمت کتاب سمفونی مردگان ۱۸ هزار تومنه ولی من اینو ۱۳ هزار تومن خریدم چراا؟؟؟

سلام. خوشحالیم که کافه بوک تونسته در انتخاب کتاب به شما کمک کنه.
شاید شما چاپ سال های گذشته این کتاب رو تهیه کردید، شاید کتاب جیبی باشه و یا دلایل دیگه ای داشته باشه.

سلام ببخشیدیه سوال داشتم …
همین کتاب سمفونی مردگان در کتابفروشی ها کامل هستش ؟؟ یعنی دست کاری نشده یا سانسورش نکردن؟؟؟

سلام. بله کامل هستند. ناشر رسمی این کتاب تنها نشر ققنوس هست و کتاب رو با بیشترین کیفیت در اختیار خوانندگان قرار میده.

سلام امکانش هست بفرمایید از کدوم سایت این کتاب رو تهیه کنم

سلام. می تونید از سایت های فروش کتاب تهیه کنید. کافیه در گوگل سرچ کنید: فروشگاه کتاب یا مثلا خرید کتاب

سلام این قدر تو سایتتون از این کتاب تعریف کردید که یه روز وقتی داشتم کتاب های یه کتابفروشی رو نگاه می کردم و چشمم بهش خورد بیدرنگ خریدمش. مهمترین تاثیر این کتاب که البته همراه با تاثر هم بود یادآوری این نکته ی اساسی و مهمه که رفتار ، گفتار و تصمیم گیری های ما آدمها به شدت روی زندگی خودمون و آدمای اطرافمون تاثیر میذاره میتونه ذوق رو در آونها به وجود بیاره یا برعکس نطفه ی شور و احساس رو در اونها خفه کنه. از طرفی نوع خاص روایت این داستان و تعویض راوی و زاویه ی روایت در این داستان واقعا نو آورانه بود چیزی که برای ما خوانندگان ایرانی کمی غریب به نظر میرسه و باعث میشه برای فهم داستان خیلی تمرکز کنیم وتا تمومش نکردیم کتاب رو زمین نذاریم. علی رغم غصه ای که بعد از خوندن این کتاب حس کردم ولی واقعا به این باور رسیدم که این کتاب رو تاابد به خاطر میسپارم و لحظه های خاصی رو بااین کتاب و شخصیت هاش داشتم.

سلام. خوشحالیم که کافه بوک در انتخاب کتاب به شما کمک کرد.

باورتون میشه من این کتاب رو ده بار پشت سر هم خوندم ولی باز هم ازش سیر نشدم و هربارکه تو کتابخونم میبینمش ی مرور کلی میکنم متن هاشو چون واقعا تنها کتابی بود که اونقدر زنده بود که من به جای اینکه کتابش ر بخونم ، زندگی کردمش.

فقط میتونم بگم واسه خوندش یه لحظه رو از دست ندید،بی نظیر بود، دوس داشتم هرگز تموم نشه

سلام وقتتون بخیر
” سمفونی مردگان ” یکی از معدود رمان هایی که با سطر سطر کتاب ، زندگی ها کردم ، رمانی که لایق بهترین جایزه های ادبی است .
رمانی که عباس معروفی به بهترین نحو ممکن از پس سطر سطر اون بر اومده با شخصیت پردازی جوان بسیار عاشقی به نام آیدین ، معشوقه اون سورملینای ارمنی و اورهان طمعکار و آیدای جوانمرگ و …. همه شخصیت هایی که خیلی ماهرانه پرداخته شدند .
سمفونی مردگان به نظر من شاهکاری که بعید می دونم تا سالها دوباره در ادبیات فارسی تکرار بشه .
ارادتمند
امیر نقدی لنگرودی

من این کتاب رو پنج بار خوندم و هر بار که خوندم برام تازگی داشت.
انگار من تو تک تک اون لحظات زندگی کردم.
واقعا شااهکاری از اقای معروفی هستش

سلام و خسته نباشی به شما بابت سایت اموزنده و خوبتون
از عباس معروفی کتاب های زیادی خوندم به نظرم مشکل نویسنده های الان شبیه بودن آثارشون نسبت به هم هست یعنی نمی تونن از سبکی که تو یه کتاب نوشتن خارج بشن و یه تغییر اساسی تو کتاب جدیدشون دید سال بلوا و سمفونی مردگان خیلی شبیه به همه فضاشون فکر می کنم پیکر فرهاد از اثار این نویسنده کمی متفاوت تر بود و من رو امیدوارتر کرد که اثار ایشون رو دنبال کنم .کتاب های نویسنده فرانسوی البته بیشتر نمایشنامه های شاهکاری دارن هم تعداد صفحات کم و هم فو ق العاده جذاب اریک امانوئل اشمیت رو هم معرفی کنید برای دوستان. پایدار باشید.

سلام. ممنون بابت نظر ارزشمند شما.
از اریک امانوئل اشمیت کتاب مهمانسرای دو دنیا را در کافه بوک معرفی کرده ایم و امیدواریم بتونیم کتاب های بیشتری هم از ایشان معرفی کنیم.

من این کتاب رو سه بار خوندم
و هربار بیشتر تو داستان و زندگی ادم های کتاب غرق شدم
واقعا این کتاب شاهکار بزرگی هستش….

چند تا نقد از این رمان خواندن همه نسبت به اورهان کم لطف هستند . اورهان فرزند چهارمی هست که مادر رک و راست میگه همه بکطرف آیدین یکطرف . و اورهان از همون بچگی به دنبال محبت مادر بوده که هیچوقت دربافتش نکرده . در این میانه سعی میکنه رضایت پدر رو جلب کنه و اون اتفاقات رخ میده . پدر و مادر از بچگی بین بچه ها فرق گذاشتن و همین باعث اونهمه اختلافات در بزرگی شون شد . چیزی که در اون نسل خانواده ها واقعا وجود داشت و والدین از ابراز کردنش هیچ ابایی نداشتند .

درود دوست عزیز . به نظر من علتش این هست که درسته که اورهان مورد بی مهری مادر بود اما توجه پدر رو داشت.. اورهان خودش ذاتا آدم حسودی بود در تمام طول زندگیش یک چشمش به آیدین بود هر چقدر هم که والدین بین این دو برادر فرث بگذارند باز هم ظلمی که به آیدین شد خیلی بیشتر بود .. اما اونی که تبدیل به برادر کش کش اورهان بود ….. چون آنقدر حسادت وجودش رو پر کرده بود که حتی هدف زندگیش رو از روی لجبازی با آیدین انتخاب کرد و هرگز سعی نکرد خودش و خواسته های خودش رو بشناسه

واقعا خوشحالم که با این سایت آشنا شدم
به راحتی میتونم کتاب های خوب رو توش پیدا کنم و آشنا بشم
ممنونم

کتاب زیبایی بود
از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم

من عاشق این کتابم ، انقد خوشم اومد که به دو روز نکشیده تمومش کردم

خدا به نویسندش عمر بده

کتاب جاده جنگ اثر منصور انوری رو هم نقد کنید . فکر میکنم به عنوان برنده جایزه ادبی جلال آل احمد و طولانی ترین رمان فارسی جاش خالیه تو لیست شما !
با سپاس از زحمات بی دریغ تان

سلام. ممنون از پیشنهادتون. حتما وقتی کتاب رو خواندیم معرفیش رو منتشر می کنیم.

از اون جایی که خلاصه کتاب سمفونی مردگان رو قرار دادید نیاز به توضیح بیشتری در این مورد نیست
فقط میتونم بگم از خوندن این کتاب لذت بردم فوق العاده بود حتی دوست دارم یکبار دیگه کتاب رو بخونم…

شیوه ی روایت داستان عالی است.چنین سبکی را البته با درجه ای کمتر در کتاب های آقای سردادور هم می توان یافت
چند صفحه ی ابتدایی داستان گیرایی چندانی را ایجاد نمی کند اما با جلو تر رفتن داستان کششی پدید می آید که نمی توانید کتاب را بر زمین بگذارید.

نقطه تمایز این کتاب جایی است که به خیلی از رفتار مذموم انسان ها اشاره میکند وخواننده بعضی از اونها را در خودش میبینه در حالی که قبلا حتی جرات اینکه بهشون فکر کند را نداشته. وقتی که کتاب میخونید در حالیکه عذاب میکشید اما روحتون غسل میدهید

سایت بسیار زیبا و ارزشمندی دارید. تشکر

ممنون که نقد و بررسی این کتاب رو گذاشتین

رمان خوبی است ولی این ماجرای تعویض راوی بعد از خشم و هیاهوی فالکنر، پدر صاحب بچه ادبیات معاصر ایران را دراورده است.

راوی نویسی های اینچنینی که تقریبا شیوع عمومی دارد یک مشکل بنیانی دارند که نویسنده ایرانی ذوق زده و لذت برده از فرم غربی، ان را نمی بیند و ان اینکه، فرهنگی که در ان قلم می زنند و قهرمانانش و حوادثش، هنوز بر اساس فرهنگ جمعی و قبیله ای زندگی می کنند. رفتار می کنند و تصمیم می گیرند.

خصلت فردیت و نگاه شخصی و متفاوت که در ادبیات غربی امکان واقعی دارد بدون هیچ زمینه شعوری برای راهبرد قصه ایرانی، فقط به داستان ایرانی تحمیل می شود. تقلیدی تحمیلی… البته گاهی و بسیار به ندرت به خاطر سایر ماجراها و وسایل ابراز از جمله قصه نویس خوب بودن، قابل تحمل می شود. اتفاقی که برای سمفونی مردگان افتاده است.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *